پروندههايي با پايان باز
رامتين جباري
در هفتمين سالِ حضور كيروش، تيمملي حالا يك برند بينالمللي است؛ تيمي كه برآيند فوتبال ايران نيست و بيشتر محصول شخص كيروش است. چرا؟ چون كيروش به روال حاكم در فوتبال ايران تن نداد و راه خودش را رفت. او هرگز به خواستههايش براي تدارك تيمملي نرسيد، اما همين حداقلها را هم با اصول خودش تعريف ميكند. در نتيجه وضعيت امروز تيمملي با اوضاع حاكم در بدنه فوتبال ايران قابل قياس نيست. كمتر كسي در گپ و گفتهاي روزانه، با هيجان از زيبايي يك گل، يك شوت ديدني، يا سيو بينظير يك دروازهبان در ليگبرتر حرف ميزند. حرفهاي فوتبالي شبيه به بحثهاي ابزورد درباره بزههاي اخلاقي و ناهنجاريهاي اجتماعي است؛ زدوبند، دلالي، تباني، فساد و ناپاكي، سرخط خبرهاي فوتبال ما است. و بياعتمادي مطلق كه نتيجه واكنش خنثي، مايوسكننده و از سر استيصال فدراسيون در قالب كميتههاي رنگ به رنگ اخلاق، مبارزه با تخلفات حرفهاي، انضباطي و غيره است. طي دهه گذشته، رابطه دولت، مجلس و اركان حكومت با فوتبال يك رابطه يكطرفه بوده: به اين معني كه اربابان قدرت يا به واسطه علاقه شخصي، يا بهخاطر وجهه اجتماعي، يا صرف شهرت و ديدهشدن، راهي به هياتمديره باشگاههاي ويتريندار باز، يا دستكم براي حلقه دوستانشان، چهرههايي را از بين شاخصترين اسامي فوتبال دست و پا كردهاند. چنين خصيصهاي بدون شك راه را براي استقلال عمل در برخورد بدون قيد و شرط با متهمان فساد در فوتبال ايران ميبندد. كيروش با كارنابلدترين فدراسيون تاريخ فوتبال ايران و از ناپاكترين فضاي حاكم بر فوتبال ايران، تيمي محترم و دوستداشتني ساخت...
اما با كاركردي دوگانه؛ براي مردم، تيمملي تنها دليل موجه براي دلباختن به فوتبال ايراني است. و براي مسوولان، تيمملي سنگري محكم و مطمئن است براي «كتمان». كتمان همهچيز و همه كس. كميسيون اصل نود مجلس براي فوتبال ايران حكم اداره بايگاني را پيدا كرده؛ براي مبارزه با تخلفات و فساد در فوتبال رنگ به رنگ پرونده باز ميشود؛ با شماره يا بيشماره دبيرخانه يا به نود ميرود يا اصل نود و تمام. ياد محسن قهرماني بخير كه تهديد ميكرد خيليها را با خودم ميكشم پايين! و در آخر همه راهها ميرسد به مهدي تاج كه معتقد است مشكلاتي كه در فوتبال هست، نسبت به بقيه پديدههاي بد اجتماعي ناچيز است! احيانا او فوتبال را با اعتياد و فحشا مقايسه ميكند.