• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4032 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲ اسفند

يك روز از بحران

محمد حسين مهرزاد

24 ساعت بعد از سقوط هواپيما درست بالاي همان كوه‌هايي هستيم كه مي‌گويند سقوط آنجا اتفاق افتاده است. چشم گرداندن‌مان روي آن قله‌ها و دره‌ها بيهوده است اما كسي چشم از كوه‌ها بر نمي‌دارد. چند نفر كه به واسطه مسووليت‌شان بايد بيشترين آگاهي را نسبت به چرايي سقوط هواپيما داشته باشند، مي‌گويند در مكالمات خلبان با برج مراقبت هيچ نشانه‌اي دال بر وجود نقص فني پيش از سقوط وجود ندارد. در ارتفاعي كه هواپيما پرواز مي‌كرده ممكن است ديد كم خلبان به دليل شرايط جوي با يك اشتباه محاسباتي كوچك باعث تخمين غلط فاصله عمودي با كوه بوده باشد. كسي نمي‌داند خلبان باتجربه ATR در آن لحظات چه ديده و چه تصميمي گرفته است. به فرودگاه ياسوج مي‌رسيم. بي‌معطلي در جاده به سمت ستاد مركزي فرماندهي عمليات امداد و نجات مي‌رويم. آنجا مسوولان نهادهاي مختلف از هلال احمر تا سپاه مشغول توضيح هستند. هر كدام تكه كاغذي برداشته‌اند و همزمان با حرف زدن روي آن شكل منطقه را مي‌كشند. منتظر بودم در سالني مجهز به امكانات الكترونيكي هر كدام از مقامات محلي گزارش اقدامات‌شان را بدهند اما حتي يك نقشه بزرگ از منطقه هم اينجا نيست. تصميم مي‌گيريم به آخرين نقطه‌اي برويم كه امدادگران پيش از اعزام آنجا هستند. بالگردي بلند مي‌شود و چند دقيقه بعد به علت هواي خراب كوه‌ها به سايت بازمي‌گردد. خروجي آن جلسه و اين بازديد اين است: 90 كيلومتر مربع را به چند قسمت تقسيم كنند و وجب به وجبش را دنبال لاشه هواپيما بگردند. قبل از بازگشت به تهران به مراسم ترحيم يكي از جان‌باختگان مي‌رويم. ما را كه مي‌بينند جز تكريم و احترام حرفي ندارند. پيرمردي شروع به حرف زدن مي‌كند. مي‌گويد ما نمي‌خواهيم تبعيض قايل شويد. حق مردم ديگر استان‌ها را نمي‌خواهيم. به ما اندازه محروميت‌مان توجه كنيد. در بازگشت از ياسوج دوباره روي همان كوه‌ها هستيم. يكي مي‌گويد خدا كند تا فردا لاشه هواپيما پيدا شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون