• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4032 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲ اسفند

نگاهي به كارنامه شاعري عمران صلاحي

رفتم و پشتِ سرم باران گرفت

اسماعيل اميني

كاري نكرده‌ايم/ جز اينكه آزاد كنيم/ نيمه گمشده خويش را / از برج تنهايي/ كاري نكرده‌ايم/ جز اينكه قرار دهيم/ كاشي گمشده‌اي را برابر قرينه‌اش/ زير اين گنبد كبود/ نسيمي بوده‌ايم/ كه خاكستر و پرده را پس زده‌ايم/ تا / روشن‌تر و گرم‌تر بتابد/ ماه و آتش

عمران صلاحي/ تهران2/12/71

اين شعر را از كتاب (كنار مي‌رود مه) آوردم تا درباره عمران صلاحي شاعر، بنويسم. عمران صلاحي بيش از هر چيز با روزنامه‌نگاري و طنز نويسي، شناخته شده اما كارنامه شاعري او كه بسيار پربار است، آن‌گونه كه بايد، مطرح نشده است. در مقدمه همين كتاب درباره دفترهاي شعرش مي‌نويسد:

«مرا به نام كوچكم صدا بزن» مجموعه‌اي است در اوزان نيمايي.

«پشتِ دريچه جهان» مجموعه غزل است.

«آن سوي نقطه چين‌ها» مجموعه‌اي است در وزن هجايي.

«الهامات» اشعار سپيدي است در يك حال و هوا.

«در غبار برف» هم مجموعه اشعار سپيد است.

«گريه در آب» و «ايستگاه بين راه» دو مجموعه شعر است.

«سال‌هاي دور» و «سپيده‌دم» اشعاري است از دوران جواني و نوجواني.

«سايه‌هاي برگ» هم منظومه‌اي است مستقل در وزن هجايي.

اين كتاب‌ها را خود شاعر نام برده‌ است، علاوه بر اينها چند كتاب شعر به زبان تركي دارد؛ از جمله «پنجره دن داش گلير» و «يارالي دورنا» و «آينا كيمي» و نيز دو كتاب شعر سپيد كه يكي با الهام از مزامير داوود است با نام «زير آسمان مزامير» و ديگري با الهام از ريگ ودا با نام «من ودا مي‌خوانم»

اسم اين همه كتاب را نوشتم و هنوز تمامِ كتابهاي شعر عمران صلاحي را نام نبرده‌ام. حالا ببينيد كه او با اين كارنامه پربرگ و باري كه در شاعري دارد به خاطر شهرت و محبوبيت طنزهايش، شعرهايش آنگونه كه بايد، خوانده نشده است.

در همين شعري كه در آغازِ نوشته، آوردم؛ عمران تصويري دقيق از هنرِ شاعري ترسيم كرده است.

«شعر» آزاد كردنِ نيمه گمشده و ناشناخته هستي است و راهي براي رهايي از تنهايي.

بازآفريني دنياي درون است با كلمات و زبان؛ يعني طرح آسمان را در زمين نقش زدن.

شعر، كشف است؛ يعني غبار زدودن و پرده برداشتن از روي زيبايي و حقيقت. اين را در سطرهاي پاياني شعر مي‌گويد:

نسيمي بوده‌ايم كه خاكستر و پرده را پس زده‌ايم/ تا / روشن‌تر و گرم‌تر بتابد/ ماه و آتش

سروده‌هاي عمران صلاحي، با آنكه از نظر زبان، بيان، موضوع و قالب‌ شعري بسيار متنوع است، چند ويژگي مشترك دارد:

1- عينيت و ارتباط خلاق با جهان واقعي و انسان و اشياء و محيط محسوس و ملموس

«نگاه كن ببين آيا ديروز هم/ اين برگ‌ها اينقدر سبز بودند/ اين قاصدك‌ها را اين جا مي‌ديدي/ اين خوشه را با نگاهت ازين شاخه مي‌چيدي/ ببين آيا ديروز هم

اين سنگ اينچنين بود/ علف همين علف بود/ زمين همين زمين بود»

2- سادگي و رسايي زبان كه نشانگرِ احاطه او به زبان شعر است. زبان شعر او بي‌پيرايه و موجز و در عين حال استوار و بي‌لغزش است.

«كاكا رحمان سماور روضه خونه/ نيگا كن پنجره اشكش روونه/ سماور اون و قلب من اين ور/ بازم ابره هواي قهوه خونه...»

3- حضور انسان و عواطف انساني، حتي در شعرهايي كه تنها توصيفي است از طبيعت يا اشياء پيرامون، حضور انسان كاملا محسوس است.

«پروانه فرود آمده روي گل قالي/ دنبالِ چه عطري است در اين باغ خيالي/ چسبانده به هم بال و پرش را غم گنگي/ آن جا كه گلي نيست، خوشا بي‌پر و بالي»

4- نگاه شاعرانه به همه‌چيز و همه كس، حتي به چيزهايي كه در نگاه معمول و از روي عادت، چندان شاعرانه به نظر نمي‌رسند.

« قطار مي‌گذرد از كنار خانه ما/ و گيسوانش را

به پشت مي‌ريزد/ هميشه بوي سفر مي‌آيد/ درون واگن باري هميشه چيزي هست / درون واگن باري، هزار گوني غربت / هزار كيسه تنهايي/ و جعبه‌هايي از خاطرات گرد گرفته... / جدار واگن چوبي/ اگر شكوفه دهد از شمال مي‌آيد/ اگر شراره دهد از جنوب مي‌آيد / اگر سپيده دهد... / اگر ستاره...»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون