شوهاي تلويزيوني در كاخ سفيد
مهرداد پشنگپور
عزل توييتري يك وزير امور خارجه بلافاصله پس از ماموريت آفريقايي اگر براي همه مردم دنيا عجيب باشد براي ايرانيان و سياستمداران ايراني يك واقعه تكراري است. وجه مشترك اين دو واقعه هم ايران است، وزير وقت خارجه ايران در سنگال عزل شد چون منافع ايران به تشخيص رييسجمهور سابق چنين اقتضا ميكرد و وزير امورخارجه ايالات متحده امريكا نيز در حالي كه گرد سفر به آفريقا را بر تن و جان داشت، براي مسالهاي كه به تحليل كارشناسان بيشتر مرتبط با برجام به عنوان يك مساله سياسي- حقوقي ايراني است جاي خود را به مايك پمپئو، رييس سازمان سيا داد. ترامپ در ميانه راهي قرار گرفته كه نميدانست آنچه او گفته و آن گونه كه او عمل ميكند اينچنين دست و پاي او را ميبندد. ترامپ مردي است كه به اتكاي حسابهاي شخصي پروپيمان خود عادت به تمكين ديگران دارد و به نظر او هنوز آن گونه كه بايد، نياموخته دنياي سياست اصولي دارد و قواعدي كه الزاما در برابر فرمان و ميل او كرنش نخواهند كرد و در اين ميدان پول تمام چاره نيست. سلوك ترامپ و مشي تفرعنگونه او مانع ديگري است كه او را تاكنون وا داشته در عرصه زمامداري خويش تركتازي كند اما دقت در رفتار او بيشك نشان ميدهد رييسجمهور ٤5 ايالات متحده امريكا ديگر آن سواري نيست كه بر اسب آهنين سوار بوده و ميتاخت و ميدريد. او در ابتداي زمامداري توفان به پا كرد اما امروز بيشتر شوهاي تلويزيوني در اتاق بيضي كاخ سفيد براي امضاي اسناد گوناگون دارد. اما او حدود دو ماه ديگر بايد يك امضا ديگر كند كه به تجربه ثابت شده نه انجامش براي او آسان و نه تركش براي او بيهزينه است. ترامپ بين دو معذوريت مانده كه ادامهاش به زعم او يعني ضعف و عدم انجامش يعني تامين منافع كشورش كه پوشيده نيست اين ادعا يعني حفظ اعتبار رهبر ايالات متحده امريكا نه الزاما صلاح و منفعت مردم و كشور ايالات متحده امريكا! اين اعتبار در مقابله اروپا با او و گسست ميان سياست خارجي ايالات متحده در قبال برجام ترك برداشت و با تاييد تاكنون برجام ادامه يافت. ركس تيلرسون، وزير امور خارجه نيز خواسته يا ناخواسته به نماد تخديش اقتدار رييسجمهور ترامپ تبديل و به دليل موافقتش با برجام و تاكيدش بر پايبندي امريكا به توافق سياسي – فني و حقوقي برجام ولو تلاش براي بازنگري در آن كه البته در راستاي منويات رييسجمهور بوده و شايد براي آرام نگه داشتن اين مرد لجوج نابلد سياست، عملا در برابر و مقابل ترامپ قرار گرفته بود. به اين ترتيب ظاهر ماجراي بركناري جناب وزير و جايگزيني رييس سازمان جاسوسي كه شهرتش به دشمني يا حداقل ضديت با ايران است، براي مقابله با برجام و بر هم زدن آن است. اما به نظر ميرسد اين تنها ظاهر و هسته بيروني اين رخداد ناگهاني در سپهر سياست خارجي و نظام سياسي ايالات متحده امريكاست و ماهيت چيز ديگري است.
ماهيت و اصل اين موضوع ميتواند متاثر از شخصيت و منش دونالد ترامپ باشد، از يك سو او مخالفي جدي را نميتواند تحمل كند و برنميتابد والا امروز آمار اخراجيهاي كاخ سفيد به 41 نميرسيد و از سوي ديگر او مردي نيست كه براي پيروزيهايش شريك دست و پا كند. سخنرانيهاي او كه خود را منجي كشورش ميداند و مدعي است عظمت و روياي امريكايي را ظرف زماني كمتر از ١٥ماه زنده كرده در حالي كه آمارهاي رسمي امريكايي اين ادعاها را تاييد نميكند همه گواهي ميدهند او براي خودش بيش از منافع كشورش اهميت قائل است و به همين دليل او جناب ركس تيلرسون را بركنار كرد تا اگر قرار است برجام به تاييد دوباره برسد نشانهاي براي ضعف او نباشد كه ناگزير از تبعيت وزير امور خارجهاش بوده است. مخالفت تيلرسون براي خروج از برجام از ديدگاه ترامپ مخالفت با او بود و اين موضوع مسبوق به سابقه است در دوره ترامپ و اين همان ماهيتي است كه ميتوان براي اين بركناري متصور بود.
اين، وضعيت برجام را در پيچي جديد قرار ميدهد اما بنا بر تحليل، نه پيشگويي، ترامپ هنوز خود را ناگزير از پذيرش برجام ميداند اما اينبار او بنا بر ميل خود تصميم ميگيرد نه مخالفت ديگري، او حتما خط و نشان جديد ميكشد اما شايد بعد از يك سال فهميده باشد كه جايگزيني براي برنامه جامع اقدام مشترك ندارد. وزير معزول نيز قرباني خوي تلخ و عصيانگر ترامپ شد.
حقوقدان