نجفي بهانه است!
قاسم ميرزايينيكو
بهار ٩٦ سرآغاز پايان بيحساب و كتاب اداره هياتي و فروش شهر به هر قيمت بود! شهر حراج در خدمت حفظ منافع بيسر و ته كه اشاره به برخي نكات، اين داستان را روشن ميكند:
1- انتخابات بيسابقه شوراهاي شهر و روستا و انتخابات رياستجمهوري، اهالي شهرداري را بر آن داشت تا ستادهاي قاليباف (بخوانيد رييسي) را با تمام توان و شيوهها پشتيباني و تقويت كنند كه چون ١٠٠ آيد شوراها هم نزد ما است! اما مردم ورق انتخابات را ديگرگون رقم زدند و ليست تكرار خاتمي در تهران و در پي آن نزديك به ٢٢ استان ديگر، اميد دلواپسان را نااميد و انتخاب روحاني هم خط سياه ديگري را بر نقشهشان كشيد.
2- با وجود فرصت براي رسيدگي به همه نقد و نسيهها و مجوزهاي دقيقه نود، رايزني دخالت در انتصاب! شهردار شروع و تلاش جهت القاي اينكه اين شورا هم مانند شوراي اول شكست خواهد خورد! هرچه خواستند گفتند تا زمزمه جدايي محسن هاشمي از شورا را رقم بزنند كه سنگي بود در تاريكي! لذا با شروع ذهنخواني از زبان اين و آن، فلان و بهمان گفتند كه نجفي به مصلحت نيست! صلاحيت ندارد و بايد استعلام منفي زده شود!
3- پافشاري اعضاي متعهد، علاقهمند و استوار شوراي پنجم به راي مردم و پيمان با مرد تكرار ميكنم صحنههاي سخت، دغدغهدار جامعه مدني و مجري قانون شوراها، ثابت كرد كه اين شورا نه تنها دچار تنش و خودخواهي و تماميتورزي برخي در شوراي اول نخواهد شد، بلكه در ميثاق خود با مردم استوار و از خواسته ايشان دفاع خواهد كرد. ضمن اينكه تمامي گزينهها مورد بررسي قرار گرفت و مطمئن شدند كه چهل كلاغها، كيس(نمونه)سازي بيش نيست! پس بدون مخالفت نجفي در رأس قرار گرفت.
اين تمام كار نبود! نجفي با درايت و سياست و سابقه و تجربهاي كه داشت بر عكس دولت روحاني كه پايش لنگيد در برابر ٨ سال ريخت وپاش و بذل و بخشش و فساد، توانست در مدت كمتر از سه ماه گزارش مستندي تنظيم كند از همه آنچه به خيالشان پاك كرده بودند و روشن كند كه بدهي شهرداري بيش از ٥٠ هزار ميليارد بوده و البته بساط ميل آقايان را حيف كرد!
5- شعار دادند شهرداري قبر اصلاحطلبان شورا است و نميتواند سه ماه حقوق را هم بدهد! كاري نمانده كه شورا و شهرداري بكند! پروژهها را نميتوانند ادامه دهند و گفت و شنودها را!اما درايت، برنامهريزي، مديريت و همكاري شورا و شهردار و معاونان، اين آرزو را به باد داد و خواب خوش را طور ديگري تعبير كرد. بدون فروش شهر و تراكم و زدوبندها به كام بلندمرتبهسازان و چاپ هولوگرام و بدهي به بانك شهر، مديريت و كار پيش رفت در اندازه كارستان. نجفي توانست نه فقط حقوق كه بخشي از بدهي پيمانكاران را هم بپردازد؛ تمام جمعيت انبوه نيروهاي شهرداري با پرداخت مزايا و عيدي و پاداش، خم به ابرو نياوردند و اين نااميدي ديگري بود در دل اهالي به انتظار نشسته كه باز هم تيرشان كمانه كرد به ناكجاآباد!
6- اين موارد و نمونههاي ديگر از مقابله با حيف و ميلها، رانتها، قراردادهاي نامعلوم چربوآبدار، مافيابازي و مافيابازها، حذف اختيارات مناطق و قائممقام، جلسات ويژه جهت عقد قرارداد، فروش شهر و دادن طبقات و دور زدن شوراي شهر هم از مشابهات ديگري بود كه جداي آنكه در پرونده اختلاس و گرفتاريهاي چندطايفهاي «شريفي» چه گذشته و ميگذرد، اما مبرهن و مسلم كه نبايد درِ اين ديزي باز شود تا بتوان ادامه داد؛ ليكن به وضوح عيان بود كه پاشنهآشيل، تحقيق و تفحص بگير و بپرداز بيحساب و سند است و دست آخر اينكه نجفي نبايد بماند چون باز ميشود و ديده شود و ناپسنديده! و هواي آلوده شهر شفاف! سنگبناي سلامت گذاشته خواهد شد براي مقابله با ديوارهاي كج چندين ساله و اين بهانه ميخواهد كه بايد باغچه پنهان خانوادگي و پدرخواندگي از وجود نجفي خلاص و البته شخم زده شود! كو اسلام و اخلاق و وجدان! آن هم حاج آقاياني كه داعيهدار و متولي اسلام بوده و هستند. بي دادگاه متهم! وادار به استعفا نيز هم! كه اگر نروي دود برآيد از دمار و دماغ و كلا از زمين به هوا خواهي رفت! كه صفحه تاريخ مسوولان نظام فيالواقع چه رنگي خواهد بود؟!
به كدامين گناه كه آيا سحر نزديك نيست؟!
واي برترين شما پرهيزگارترينتان، كجاييد؟!
بله كيس نمايشي اجرا و در صحنه برج ميلاد برچسب چسبيد و داستان تكراري پاك كردن صورت مساله تا بتوانند از اين آخور افساري ببندند و زبان حاشا دراز كه بخواب كوروش شهر در امن و امان است! حنا اين روزها شامپو شده و رنگ ندارد كه بهشت را به بها دادند و نه به بهانه و اي روسياه حضرت زغال!نتيجه اخلاقي كه تهمت بزن هوار هوار و تو بردي هورا هورا! ذرهبين و شنود و برچسب و زندگي خصوصي و مسالهدار كردن و بازي اعتقادي و بسازبساز تا ثريا نه! مرگ از آنچه در آينه ميبينيم نزديكتر است! آسياب به نوبت؛
آن همه ناز و تنعم كه خزان ميفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد