گيوه و تجربه توليد سازگار با محيط زيست
نيوشا طبيبي
ميفرمايد:«چنان خشكسالي شد اندر دمشق كه ياران فراموش كردند عشق». حال در اين شرايط كه همگان دلنگران و آشفته، بالا و پايين رفتن قيمت دلار و قوي و ضعيف شدن پول ملي را دنبال ميكنند اگر از رونق توليد داخل و محصولات وطني حرف بزنيم، ممكن است كه متهم شويم به اينكه از واقعيت جامعه به دور افتادهايم و از برج عاج و ساحل آرامش و بيرون گود نظريه صادر ميكنيم. اما به هر روي من يك پرسش دارم، آيا ضعيف شدن پول ملي به معني نابودي اقتصاد است؟ يادم ميآيد چند سال پيش امريكا با ضعيف كردن دلار در مقابل پول كشورهايي كه به ببرهاي آسيا معروف بودند آنها را به سختي انداخت و سبب شد كه كالاهاي صادراتي آنها گران شود. در واقع نقطه قوت آنها ارزاني پول بود. يعني آنها كالاهايي توليد ميكردند كه قيمت آنها در برابري با دلار ارزان تمام ميشد و در بازارهاي جهاني خواستاران فراوان داشتند. وقتي پول مليشان قوي و گران شد، قيمت توليداتشان هم بالا رفت و در نتيجه بازارهايشان را از دست دادند. شايد اين ارزان شدن نرخ ريال، به رونق فروش كالاهاي ايراني از پتروشيمي گرفته تا فرش و زعفران و خشكبار بينجامد. من از اقتصاد سردرنميآورم، اما فكر ميكنم گران شدن دلار و ارزان شدن ريال ميتواند فرصتي باشد براي تكيه بيشتر بر توليد ملي و عزم جدي براي صادرات. از ياد نبريم كه ما رقباي مهمي در عرصه توليد محصولاتي داريم كه پيش از اين فقط ما عرضهكننده آنها بودهايم. با يك جستوجوي ساده ميبينيد كه فرش افغان و فرش هندي، زعفران اسپانيايي و پسته امريكايي و ميوه تركيهاي، بازارهاي سنتي و قديمي ايران را تهديد ميكنند.
پاگرفتن صنعت ملي ميتواند از كارهاي ساده آغاز شود. بياييم از يكديگر حمايت كنيم، در موقع خريد به اين بينديشيم كه دوست داريم پول ما به جيب توليدكننده چيني برود يا صنعتگر ايراني؟ در ايران كالاهاي بسيار خوب و باكيفيتي توليد ميشوند كه ميتوان از آنها استفاده كرد. بسياري از محصولات سنتي ايراني كيفيتي عالي دارند كه با هيچ نمونه خارجي قابل مقايسه نيستند. از توليدكنندگان آنها حمايت و كالاهاي خوب را به يكديگر معرفي كنيم. من گاه به گاه در اين ستون آنهايي را كه ميشناسم و خود محصولات و خدمات آنها را به كار گرفتهام، معرفي خواهم كرد.
صدها سال است كه صنعتگران ايراني كالاهاي بينظير و بيبديلي توليد ميكنند كه منطبق بر احتياجات ملت ايران است. يكي از اين كالاها، گيوه است؛ كفشي بينظير، ساخته شده از مواد كاملا طبيعي، هماهنگ با اقليم ايران كه آدمي ممكن است سرماي سخت و گرماي شديد را در طول يك شبانهروز در يك منطقه به چشم ببيند و احساس كند. كف گيوه از پارچههاي ضايعاتي كه بهشدت به يكديگر فشرده ميشوند درست ميشود، رويه آن از پنبه بافته ميشود و در سرما پا را گرم نگه ميدارد و در گرما پا عرق نميكند. عمرش بيش از پنج سال و 10 سال است. راست و چپ هم ندارد و به سادگي شسته ميشود. كف آن مانند كفش طبي شكل پا را به خود ميگيرد. زيبايياش هم كه ديگر زبانزد است. وقتي گيوه ميپوشيم، بخشي از تاريخ و هويت ملي خود را به كسب و كارهاي كوچك هموطنان ديگر كه در شهرهايشان به گيوهدوزي اشتغال دارند كمك كردهايم. گيوهها را بعد از سالها كه به پا كرديد، ميتوانيد با خيال راحت دور بيندازيد، آنها نه زيره لاستيكي درشان به كار رفته و نه چسب و چرم مصنوعي كه هزار سال در طبيعت بمانند، بنابراين به طبيعت بازميگردند. من خود سالهاست كه گيوه به پا ميكنم. گيوههايم را هر بار كه ميشويم، گويي گيوهاي نو خريدهام. بيجوراب در تابستان و با جوراب در زمستان، كفشهاي بيمانندي هستند كه هزار كفش برند خارجي نميتواند با آنها برابري كند؛ راحت و بادوام و باصرفه. تا همين يكي، دو سال پيش پيدا كردن گيوه خوب در شهرهاي بزرگ كار آساني نبود، اما عدهاي آدم خوشذوق گرد آمده و وبسايت و كانال تلگرامي راه انداختهاند به نام گيوهدوز. من از آنها خريد كردهام. بعد از سفارش اينترنتي، آقاي محترمي با من تماس گرفتند قرار گذاشتند و تعدادي گيوه برايم آوردند. من آنها را امتحان كردم و يكي را كه اندازهام بود خريدم و مدتهاست كه آن را به پا ميكنم. پشت اين وبسايت لابد دهها نفر صنعتگر شريف ايراني قرار دارند كه اين صنعت ملي را زنده نگه داشته و از اين راه خدمت پرارزشي به ميهن و تاريخ و فرهنگ و اقتصاد آن ميكنند و نان حلال بر سر سفره خود ميبرند. در اين وبسايت دهها نمونه ديگر از صنايع ملي ايران را هم ميتوانيد پيدا و خريداري كنيد. اين وبسايت را بيازماييد: givedoz.ir
چاي با آنكه در ايران بومي نيست و به دست مرحوم كاشفالسلطنه كشت آن در لاهيجان و صفحات شمال رايج شده، اما چاي ايراني خالص مرغوبيت فراواني دارد و ايرانيان در طبخ چاي تبحري بينظير دارند. ارتفاعاتي كه چاي ايراني در آن كشت ميشود، در زمستانها سرماي شديدي دارند و به اين دليل آفات معمول چاي، دامنگير چاي ايراني نميشود، پس نيازي به مصرف سموم فراوان نيست. چاي ايراني اگر بيتقلب و خالص به دست رسد و اگر دم كردن آن وفق دستور و سنت چاي دم كردن ايراني باشد، نوشيدني بينظيري است كه نه معده را به درد ميآورد و نه سبب ترش كردن ميشود. نوشيدنش بهجتافزا و روحانگيز است. اما يافتن چاي ايراني خالص كاري است سخت و صعب. بهتر است بگويم كار سختي بود، چون چند جوان خوشفكر از طريق فضاي مجازي كار خيلي خوبي كردهاند و چاي شمالي خالص را مستقيما به دست مصرفكننده ميرسانند. در وبسايتي كه راه انداختهاند، مطالب مفيد فراواني درباره چاي ايراني نوشتهاند. تاريخ، مشخصهها و فوايد و البته شيوه صحيح دم كردن و انواع چاي ايراني و تفاوت رنگ و طعم و مزه آنها با يكديگر از نوشتههايي است كه آنجا خواهيد يافت. چند روز پيش من از اين سايت بهترين نوع آن را خريداري كردم و به رسم هديه براي دوست بسيار عزيزي پيشكش فرستادم. ايشان از چاينوشان حرفهاي هستند و صاحبنظر در عطر و طعم و مزه چاي. توصيفي كه ايشان از چاي ايراني پيشكشي كردند اين بود: «بهترين چاي كه در عمرم نوشيده بودم...» بد نيست بدانيد كه ۶۰ هزار نفر از هموطنان ايراني ما در اين صنعت مشغول به كار هستند. براي خريد چاي خالص ايراني در شهرهاي مختلف اين وبسايت را بيازماييد: shomaltea.ir