• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4511 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۵ آبان

اثر هنري يا هنرمند؟

محسن آزموده

گسترش امكان دسترسي به فضاي عمومي يكي از پديده‎هاي ارزشمند زمانه كنوني است. اينكه در روزگار ما به مدد اينترنت و فضاي مجازي و شبكه‎هاي اجتماعي تقريبا همگان مي‎توانند تا حدود زيادي ديدگاه‌‎ها و نظرات خود را آشكارا بيان كنند، في‌حدنفسه امري ميمون و مبارك و ضروري است كه آن را پاس بداريم و به بسط و تقويت آن دامن بزنيم. اما مثل هر پديده عام و فراگيري، اين واقعيت ناگزير پيامدها و نتايج ناخواسته‎اي هم دارد، از جمله چنانكه هري فرانكفورت، فيلسوف امريكايي معاصر مي‎گويد: رواج سخنان ياوه و ناسنجيده، حرف‌هايي بدون زحمت، گتره‎اي و بدون مطالعه كه مبنا و پشتوانه ندارد و معمولا با انگيزه‎هايي ناگفته بيان مي‎شود. براي نمونه يكي از شيوه‎هاي رايج به اصطلاح نقد آثار هنرمندان اعم از خوانندگان و كارگردانان و بازيگران و... اين شده كه به زندگي خصوصي آنها سرك مي‎كشند يا كردار و گفتار آنها را در عرصه عمومي ملاك قرار مي‎دهند و بر مبناي آنها راجع به آثاري كه اين افراد خلق كرده‎اند، اظهارنظر مي‎كنند. براي مثال گفته مي‌شود فيلم آن كارگرداني كه سوار ماشين فلان مي‎شود، ارزش ديدن ندارد يا حتي در برخي موارد اين به اصطلاح نقد، از حمله كردن به اثر آن هنرمند (اعم از...) فراتر مي‎رود و كليت شخصيت او را زير سوال مي‎برد، براي نمونه در به اصطلاح نقادي «آقازاده»اي كه از حق و حقوق مردم سخن مي‎گويد اما در فلان جا كنسرت مي‎گذارد، هيچ كاري به اثر او ندارند و يكسره به تناقض گفتار و كردارش (به‌زعم خودشان) بسنده مي‎كنند.

براي روشن شدن بحث، بايد چند موضوع را از هم متمايز كرد؛ نخست اينكه نويسنده آگاه است كه تفكيك زندگي خصوصي و زندگي عمومي در مورد هنرمندان به عنوان افرادي تاثيرگذار و پرمخاطب، كار ساده‎اي نيست. شكي نيست افرادي كه خواسته يا ناخواسته و درست يا غلط به الگوهاي جامعه بدل شده‌اند، وظيفه و مسووليت بيشتري نسبت به ساير افراد جامعه دارند، به خصوص كه از مزاياي شهرت بهره مي‎برند و عموما اين اشتهار را به لطف جامعه كسب كرده‎اند. اگرچه بدون ترديد اولا كوشش‎هاي شخصي آنها نيز در اين زمينه دخيل بوده و ثانيا با وجود همه مباحثي كه راجع به ابهام مرزهاي ميان زندگي خصوصي و زندگي عمومي اين افراد هست، به هر حال آنها نيز حريم خصوصي و خلوتي (privacy) دارند كه ديگران حق ندارند به آن سرك بكشند يا با استناد به آن، ايشان را در عرصه عمومي قضاوت كنند.

نكته مهم‎تر اما به اصطلاح نقد گفتار و كردار اين هنرمندان در عرصه عمومي و تسري دادن آن به آثار آنها يا بدتر از آن ناديده انگاشتن كارهاي آنهاست. البته در اين زمينه مي‎توان ساعت‎ها بحث كرد كه آيا كسي حق دارد در مقام مدعي‎العموم به نقد اخلاقي رفتار و گفتار يك نفر بپردازد و مثلا او را متهم به رياكاري و دروغ‌پردازي كند يا خير. فعلا به اين بحث بي‎پايان كاري نداريم و مفروض مي‎گيريم كه كساني به دلايل نظري و فلسفي عميق مي‎توانند اثبات كنند كه نه فقط اجازه دارند به نقد كردار و گفتار اشخاص در فضاي عمومي بپردازند، بلكه با اين كار دست به «پراكسيسي» بسيار مهم و ضروري و راديكال و «رهايي‎بخش» مي‎زنند و احيانا خودشان را به خطر مي‎اندازند و كساني كه ايشان را از اين شيوه بحث باز مي‎دارند، يا محافظه‎كاراني ترسو هستند، يا با افرادي كه نقد مي‎شوند، زد و بند دارند!

اما نكته مهم‎تري كه ناظر به بحث آغازين اين يادداشت است، ناديده گرفتن آثار اين هنرمندان و پرداختن به گفتار و كردار آنهاست. يكي از درس‎هايي كه از نظريه‎پردازان و منتقدان ادبي و آموزه «مرگ مولف» آنها مي‎آموزيم، آن است كه اثر هنري هنرمند است كه اهميت دارد، نه شخصيت و گفتار و كردار او. البته پليس‎هاي اخلاقي مي‎توانند خود را در مقام قاضي گفتار و كردار هر كسي محق جلوه بدهند، اما اگر قرار است نقد هنري كنيم و خود را منتقد هنري بناميم، بايد به آثار هنرمندان بپردازيم. تئودور آدرنو و ماكس هوركهايمر، دو فيلسوف جامعه‎شناس آلماني معاصر در نقد صنعت فرهنگ جديد و پيامد آن يعني بسط «همسان‎سازي» (كنفورميسم)، به نقد درون‌ماندگار (immanent) آثار هنري زمانه خود مي‎پرداختند، يعني اگر انتقادي مثلا به موسيقي جاز و پاپ داشتند، به صورت (فرم) و بيان هنري آنها اشاره داشتند و ضمن برخورداري از دانشي عميق و گسترده از موسيقي، نقد خود را متوجه زيبايي‎شناسي اثر هنري مي‎كردند. اينجا سخن دفاع از رويكرد خاص آدرنو و هوركهايمر نسبت به موسيقي جاز و مهم‎تر از آن سينما نيست. حتي ممكن است لابه‌لاي آثار آنها نيز تخطي از پرداختن به اثر هنري و توجه به حواشي را يافت و نشان داد. بحث اين نيست كه هر چه آنها گفته‎اند يا كرده‎اند، درست است. سخن بر سر آن است كه وظيفه منتقد هنري، نقد اثر هنري با معيارهاي زيبايي‎شناسانه و عمومي (universal) به معناي خاص خودش است، نه سر در حواشي كردن و حرف‎هايي به ظاهر تند و تيز گفتن كه بيان‌شان چنانكه در آغاز نوشتيم، چندان هم دشوار نيست، بگذريم كه با وجود ادعاي اين به اصطلاح منتقدان، خطري هم براي‌شان دربرندارد و در بهترين حالت به شهرت‌شان مي‌افزايد، يعني همان چيزي كه مدعي نقد آن هستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون