چرايي فضاي سردِ سياسي در آستانه انتخابات
جواد امام
در آستانه برگزاري دو انتخابات سراسري رياستجمهوري سيزدهم و شوراهاي اسلامي شهر و روستاي ششم، برخي ناظران معتقدند كه انتخابات شوراها زير سايه انتخابات رياستجمهوري قرار گرفته و عملا چندان مورد توجه نيست و به دليل اهميت كمتر انتخابات شوراها، تمركز چهرههاي سياسي و همچنين رسانهها صرفا بر انتخابات رياستجمهوري قرار گرفته است. اما واقعيت آن است كه علت تمركز كمتر بر انتخابات شوراها، اهميت كمتر اين انتخابات نسبت به ديگر انتخابات نيست؛ بلكه مساله فضاي غالبِ انتخابات رياستجمهوري بر مناسبات، معادلات و بدهبستانهاي سياسي و متعاقبا نحوه مواجهه رسانهها با اين مناسبات و معادلات سياسي است. نكته اساسي در اين راستا، آن است كه باتوجه به ناروشن بودن رويكرد دستگاههاي حاكميتي نسبت به انتخابات، به نظر ميرسد جامعه نيز هنوز چندان نسبت به كليت بحث انتخابات رغبت نشان نداده و همين باعث شده كه فضاي انتخابات به نحوي دچار رخوت و سردي شود؛ شرايطي كه باعث شده شاهد باشيم بحث انتخابات هنوز آنطور كه بايد و شايد، ميان شهروندان مطرح نشده و چندان توجه خاصي به آن نميشود. بايد توجه داشته باشيم كه اين وضعيت، خود متاثر است از حوادث و اتفاقات مختلفي كه طي ماهها و البته سالهاي گذشته در كشور شاهد بوديم. فراموش نكنيم متاسفانه به دليل مسائلي كه در جريان انتخابات مجلس يازدهم در اسفند ماه 98 رقم خورد، فاصلههايي ايجاد شده و در ادامه مسير نيز، روندي كه بر دوره فعلي مجلس شوراي اسلامي حاكم است، طبيعتا بر كليت مناسبات سياسي در كشور، ازجمله بحث كلان انتخابات اعم از انتخابات رياستجمهوري و ديگر انتخابات و به طور اخص، بر انتخابات شوراها اثر بگذارد؛ ضمن آنكه به هر حال شوراهاي اسلامي شهر و روستا به عنوان پارلمانهاي شهري، بيشتر به انتخابات مجلس شباهت دارد.
همزمان نكته ديگري كه بايد مورد توجه باشد، آن است كه دورنماي فضاي سياسي كشور، دستكم در حال حاضر چندان روشن نيست و همين باعث شده كه در اين شرايط مشوق ويژه و اثرگذاري براي مشاركت سياسي شهروندان و تشويق آنان به حضور و شركت در مباحث انتخاباتي وجود نداشته باشد. بر اين اساس، در توصيف فضاي سياسي حاكم بر كشور بايد بگويم كه متاسفانه در حال حاضر همان فضاي سردي كه در جريان انتخابات مجلس يازدهم در اسفند ماه 98 حاكم بود و در نتيجه انتخاباتي با كمترين ميزان مشاركت برگزار شد، هماكنون نيز به نحوي تكرار شده و به نسبت همان فضاي سرد بر مناسبات انتخاباتي دو انتخابات پيش رو حاكم است. روند و شرايطي كه اگر تغيير نكند و تجديدنظري جدي نسبت به فرآيندها و نحوه مواجهه با اين وضعيت و ديگر مشكلات صورت نگيرد، بعيد به نظر ميرسد كه مشاركت انتخاباتي شهروندان به طور مطلوب محقق شود. به هر تفسير واقعيت آن است كه لازمه تحقق مشاركت پرشور و پررنگ شهروندان -كه ازجمله مولفههاي برگزاري هر انتخاباتي است- هنوز در جامعه ايجاد نشده و لازم است تلاش بيشتري در اين راستا صورت گيرد. چه آنكه هر چه پشتوانه مردمي بيشتر تضعيف شود، اين مجموعه حاكميت است كه تحتالشعاع قرار گرفته و به نحوي تضعيف ميشود. بنابراين اگر به فكر كشورداري، رفع مشكلات و از بين بردن فاصله ناموجه كنوني ميان ملت و حكومت هستيم، لازم است نسبت به تغيير و دگرگوني در روندهاي كنوني اقدام كنيم.