• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4872 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۴ اسفند

محمدصادق جوادي‌حصار از رييس دولت نهم و دهم به «اعتماد» مي‌گويد

احمدي‌نژاد با روش‌هاي پوپوليستي دنبال موج‌سواري است

مرجان  زهراني

گويي نوشتن نامه به كسب و كارش تبديل شده است. جو بايدن باشد يا بن سلمان، حسن روحاني باشد يا قاسم سليماني فرقي نمي‌كند؛ او حالا كه مدتي است از سياست كنار رفته يا به تعبيري كنار گذاشته شده‌، بيكار ننشسته و دست به كار نامه‌نگاري شده است. محمود احمدي‌نژاد، رييس دولت‌هاي نهم و دهم اگرچه يك‌بار ديگر در جريان انتخابات سال ۹۶ تلاش كرد به قدرت بازگردد، اما به سرعت تصميمات حاكميتي و شوراي نگهبان سد راهش شد. هم در ۴سال پس از پايان دولتش و هم در ۴ سال گذشته كه حق ورود به انتخابات رياست‌جمهوري را نيافت، براي هر موضوعي نامه‌هاي سرگشاده مي‌نويسد و با رسانه‌ها به ويژه رسانه‌هاي خارجي ارتباط نزديكي پيدا كرده است. جز نامه‌هايي مربوط به سياست داخلي و خطاب به مقامات كشور، او در نامه‌هايي با محور سياست خارجي دست روي نقاط حساسي از روابط ديپلماتيك از جمله رابطه ايران با ايالات متحده امريكا يا عربستان مي‌گذارد كه بعضا مقامات داخلي دولتي نيز نمي‌توانند به راحتي در مورد آن تصميم‌گيري يا اظهارنظر كنند و بايد از سياست‌هاي كلان حاكميتي پيروي كنند. در چنين شرايطي اما دست او باز است و همان كساني كه بعد از گفت‌وگوي كوتاه تلفني حسن روحاني با باراك اوباما به رييس‌جمهوري قانوني كشور لنگه كفش پرتاب كردند در قبال نامه‌هاي او به بايدن يا بن سلمان و پيش از آن ترامپ سكوت كردند. در اين باره با محمدصادق جوادي‌حصار، تحليلگر سياسي اصلاح‌طلب و عضو حزب اعتماد ملي گفت‌وگو كرديم. او در اين حال كه معتقد است نمي‌توان اين شخصيت سياسي را از نامه نوشتن يا موضع‌گيري‌هاي اينچنيني حتي با هدف جلب آراي عمومي و انتخابات منع كرد، بر اين باور است كه محمود احمدي‌نژاد يك رفتار نابهنجار در عرف سياسي را به نمايش مي‌گذارد.


 

آقاي جوادي‌حصار! چندي پيش محمود احمدي‌نژاد در جريان مصاحبه‌اي با يك رسانه خارجي اعلام كرد كه به جو بايدن، رييس‌جمهوري جديد ايالات متحده نامه نوشته است. در شرايطي كه سياست خارجي جمهوري اسلامي عمدتا حتي وابسته به دولت‌ها نيست و خط‌‌مشي كلي را حاكميت مشخص مي‌كند و در دوراني كه حتي ميان دو دولت - دولت مستقر ايران و ايالات متحده- هيچ ارتباط ديپلماتيكي صورت نگرفته است، تحليل شما نسبت به اين رفتار رييس دولت نهم و دهم چيست؟

آقاي محمود احمدي‌نژاد در همه مراحلي كه حضور سياسي، فرهنگي و اجتماعي داشته و دارد، هم در دوران رياست‌جمهوري و هم در دوران شهرداري و حتي در حوزه‌ها و زمان‌هايي كه بيشتر به عنوان يك كنشگر اجتماعي يا حتي از منظر يك شهروند ايفاي نقش مي‌كند، تلاش كرده شخصيت متفاوت و نامتعارفي از خود به نمايش بگذارد. همچنين شيوه مواجهه او با دستگاه‌هاي مختلف كشور از جمله قوه قضاييه، انتقادهايي كه به رييس قوه قضاييه وقت، مجموعه دستگاه قضايي و برخورد با يارانش داشت يا برخوردي كه او با مخالفان و منتقدان سياسي‌اش در گذشته داشته و دارد و مهم‌تر از آن در حوزه مناسبت‌هاي بين‌المللي نحوه مواجهه با سياست‌ورزي‌هاي جهاني يا سياست‌هايي كه از سوي ايران اعلام مي‌شود، تافته جدا بافته‌اي بود و او هميشه سعي داشت كه شيوه متفاوتي از خود به نمايش بگذارد. مثلا در روزهايي كه امريكايي‌ها به مكاتبات او پاسخ نمي‌دادند، احمدي‌نژاد اصرار داشت كه پي‌درپي نامه بنويسد، البته منظورم دوران رياست‌جمهوري قبل از ترامپ و در دوران اوباماست. احمدي‌نژاد خيلي تلاش كرد كه با او وارد گفت‌وگو شود كه آن طرف قبول نكرد. به هر حال تلاش او به موفقيتي ختم نشد. از سويي شيوه برخورد او با مجامع جهاني شيوه ديپلماتيك، متعارف و پذيرفته‌‌اي نبود. نوع برخورد او با موضوعات بين‌المللي مثل هولوكاست تنها در عرف بين‌الملل براي ما هزينه‌ساز بود. اگر به‌خاطر داشته‌ باشيد نتانياهو گفته بود ما ۶۰ سال است كه تلاش كرديم هولوكاست را به عنوان يك پديده سياسي و تاريخي به ثبت برسانيم، هنوز به ثبت نرسيده ‌بود امابا صحبت‌ها و ادعاهاي احمدي‌نژاد در سازمان ملل به ثبت رسيد و همه در اين مورد همراهي داشتند. احمدي‌نژاد به قطعنامه‌هاي سازمان ملل كه هر كدام‌شان هزينه‌اي تازه براي كشور ايجاد مي‌كرد، با تمسخر برخورد مي‌كرد و مي‌گفت اينها «كاغذپاره» است. در صورتي كه بعدا كشور به ‌دليل همين كاغذپاره‌ها هزينه پرداخت كرد، تحريم شد و ذيل فصل هفت منشور سازمان ملل قرار گرفتيم. در نهايت شرايط ما را بسيار دشوار كرد. الان هم آقاي احمدي‌نژاد در مواجهه با مقولات سياسي و تاريخي ايران هم نامتعارف برخورد مي‌كند. يك روز مي‌گويد بهترين دولت از زمان هخامنشيان به بعد دولت من بوده است. يك روز مي‌گويد در دولت من با يك شهروند برخورد فيزيكي و سركوبگرانه نشده است، بعد هم كه در مورد وقايع ۸۸ از او سوال مي‌شود، اذعان دارد كه آن موضوع به او ربطي نداشته است و ... به هر روي، معتقدم ايشان در حوزه سياسي و ديپلماسي بهنجار عمل نمي‌كند. اين نابهنجاري هم ناشي از نابهنجاري دروني اوست. محمود احمدي‌نژاد هنوز خود را به عنوان يك چهره سياسي در رده رجال سياسي كشور كه رفتار و گفتار و كنش‌ورزي‌هاي سياسي‌شان در تاريخ ثبت و مورد قضاوت قرار مي‌گيرند، به رسميت نشناخته است. به نظر من ايشان گرفتار پريشاني و نابهنجاري رفتاري هستند كه البته هزينه آن را هم بايد كشور پرداخت كند.

شما به برخي مواضع محمود احمدي‌نژاد در دوران رياست‌جمهوري اشاره كرديد. فاصله معناداري بين عملكرد او در زمان قدرت و اظهارات امروزش را چطور تحليل مي‌كنيد؟ آيا به نظر شما اين تغيير رويكردها را در راستاي نزديكي به انتخابات مي‌بينيد؟ آيا او تلاش دارد از عرصه سياسي حذف و فراموش نشود يا فكر مي‌كنيد احتمالا او دچار تغيير و تحول اساسي و بنيادين شده است؟

به نظرم محمود احمدي‌نژاد دچار تغيير و تحول اساسي و بنياديني نشده است. او از اول هم‌ همين‌طور بوده است. احمدي‌نژاد معتقد به روش پوپوليستي است و فكر مي‌كند بايد از احساسات مردم استفاده كند و هر زمان مردم نسبت به يك موضوعي كنش مثبت يا واكنش منفي نشان مي‌دهند، احمدي‌نژاد بر امواج برخاسته از متن و بطن جامعه سوار مي‌شود. او مي‌خواهد توده‌گرايي كند و رفتار پوپوليستي‌اش را پاي درك دقيقش از موضوعات بگذارد در صورتي كه اكثر سران مملكت و اساسا هركسي كه با مقوله مديريت در ايران آشنا باشد و گرفتاري‌ها و مناسبات منطقه‌اي، بين‌المللي و داخلي كشور را بداند و رصد كند، متوجه است كه بسياري از اين مواضع احمدي‌نژاد براي كشور هزينه‌ساز است. افزايش بي‌دليل مطالبات يا طرح بلاوجه پاره‌اي از موضوعات كه امكان مديريت آن در افكار عمومي وجود ندارد، جز هزينه‌تراشي براي كشور چيزي در پي ندارد اما آقاي احمدي‌نژاد علي‌الظاهر به اين مقولات توجه چنداني ندارد و گمان مي‌كند اگر خلاف جريان عمومي كشور در حوزه مديريت فرمايشاتي داشته ‌باشد، حتما به يك قهرمان ملي و مردمي تبديل مي‌شود.

محمود احمدي‌نژاد در جريان نامه‌نگاري‌هاي خارجي عمدتا روي نقاط و افرادي دست مي‌گذارد كه نقاط يا افراد حساسي در سياست خارجي هستند. براي نمونه نامه نوشتن به جو بايدن، رييس‌جمهوري جديد ايالات متحده امريكا كه در سطح رهبري، ابتدا به حضور او و تيمش در كاخ سفيد واكنش نشان داده شد و بعد از آن سياست‌ها از زبان رييس‌جمهوري يا دستگاه ديپلماسي مطرح شد. يا نمونه ديگر نامه به بن‌سلمان، آن هم در شرايطي كه روابط ايران و عربستان مخدوش شده است. دست گذاشتن روي اين نقاط حساس در سياست خارجي مي‌تواند به نوعي اعتراض احمدي‌نژاد به رويكرد كلان در سياست خارجي و تعيين خط‌مشي‌هاي حاكميتي و نه دولتي براي آن به حساب بيايد يا شما برداشت ديگري از اين نوع نامه‌نگاري‌ها داريد؟

تصور مي‌كنم محمود احمدي‌نژاد از رعايت پاره‌اي ملاحظات در كشور و رعايت حال او از سوي حاكميت بهره‌هايي مي‌برد. او مي‌خواهد اين پيام را بدهد كه من مي‌توان در حوزه سياست خارجي ايران ايفاي نقش كنم. در حقيقت او مي‌خواهد اين سيگنال را به ديگران بدهد كه مي‌تواند حامل پيام‌هاي غيرمستقيم و غيررسمي حاكميت و افراد باشد تا اگر طرف‌هاي مقابل سيگنال مثبتي نشان دادند، حاكميت ملزم شود تا از او حمايت كند. در صورتي كه همه ابزارهاي گفت‌وگو در اختيار جمهوري اسلامي است و امريكايي‌ها اگر در ايران سفارتخانه هم ندارند، سوييس به عنوان حافظ منافع ايالات متحده مي‌تواند به راحتي پيام‌ها را منتقل كند يا در سازمان ملل يا به‌طور كلي در مجامع بين‌المللي ايران به راحتي امكان گفت‌وگو با ايالات متحده يا هر كشور ديگري را كه بخواهد، دارد. همواره راه‌هاي ارتباطي مستقيم و غيرمستقيم وجود داشته اما احمدي‌نژاد مي‌‌خواهد خودش را در اين بازي‌ها دخيل كند و بگويد من هم هستم. در صورتي كه اگر اميد داشت در اين موضوعات مورد توجه قرار بگيرد و به رسميت شناخته شود در حين رفتارهاي متكثر و متعدد جايي بالاخره بايد چراغ سبزي به او داده مي‌شد. اما ايشان اين رفتار حاكميت كه توجه نشان نمي‌دهد را حمل بر صحت مي‌كند. بنابراين مي‌شود رفتار احمدي‌نژاد را از مصاديق رفتار لغو و بيهوده تصور كرد و حتما حكيماني كه در حوزه جمهوري اسلامي كار مديريتي مي‌كنند و با حكمت مديريت آشنا هستند، مصداق آيه « إِذا مرُّوا بِاللغْوِ مرُّوا كِراماً» به حساب مي‌آيند يعني از اين‌گونه رفتارهاي لغو كريمانه مي‌گذرند و به حرمت اينكه ايشان مدتي رييس‌جمهوري كشور بوده و الان هم چهره‌اي مورد توجه بخشي از مردم است، به مردم و ايشان احترام مي‌گذارند. اما به نظر من احمدي‌نژاد بايد جايگاه و قدر و منزلتش را در مناسبات داخلي و خارجي بشناسد و به همان ميزان عمل كند.

محمود احمدي‌نژاد به‌ لحاظ حقوقي صرفا عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است و هيچ سمت ديگري ندارد اما تلاش مي‌كند در برخي مناسبات بين‌المللي نقش‌آفرين باشد. اين در حالي است كه وقتي رييس‌جمهوري قانوني كشور با رييس‌جمهوري وقت ايالات متحده گفت‌وگوي چند دقيقه‌اي تلفني داشت يا هر نوع ارتباط ديگر با اين كشور كه از سوي دولت برقرار شد با حملات و هجمه‌هاي تندي روبه‌رو بود. به نظر مي‌رسد گروه‌هاي مخالف ديپلماسي كنوني هر قدر دست‌شان در حمله و هجمه باز است در قبال اين‌گونه رفتارهاي احمدي‌نژاد سياست سكوت پيش گرفته‌اند. آيا بايد اين سكوت را اين‌گونه تعبير كرد كه «توجهي نشان نمي‌دهند چون براي‌شان اهميتي ندارد و قدر و منزلت سياسي براي او قائل نيستند» يا بايد اين‌گونه تحليل كرد كه «استانداردهاي دوگانه‌اي» وجود دارد كه بر اساس آن مي‌شود به رييس‌جمهوري قانوني كشور توهين كرد اما در قبال رييس‌جمهوري پيشين ساكت بود؟

نمي‌توان وجود استانداردهاي دوگانه در سطوح مياني را ناديده گرفت. عده‌اي در مورد آقاي احمدي‌نژاد مواضعي مثبت داشتند كه هنوز هم جسته و گريخته اين مواضع و رويكرد مثبت در آنها ديده مي‌شود يا حداقل خلاف آن ديده نمي‌شود. از سويي سياست‌هايي كه از سوي رهبري اعلام و در سطوح بالاي حاكميتي اتخاذ مي‌شود، عمدتا مغاير با رفتارهاي احمدي‌نژاد است. بنابراين سكوت مقامات در برابر احمدي‌نژاد را نمي‌توان دليل بر صحت رفتار او گذاشت. به نظر من موئد بي‌توجهي و كم‌اهميت دانستن اين رفتارهاست.

مي‌توان اين سكوت را به نوعي مصونيت ويژه براي محمود احمدي‌نژاد نيز تعريف كرد؟

بالاخره عرف سياسي در ايران اين است كه براي افرادي كه عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام هستند، پاره‌اي مصونيت براي آنان قائل مي‌شوند و هم ممانعت و مخالفتي با افكار عمومي در موضع‌گيري نسبت به آنها وجود ندارد.

اگر چنين اقدامات - از جمله نامه‌نگاري با سران برخي كشورها- از سوي مقامات ديگري همچون رييس‌جمهوري يا وزراي وقت يا پيشين اتفاق مي‌افتاد هم شاهد چنين برخوردي بوديم؟ اگر يك چهره اصلاح‌طلب همچون سيدمحمد خاتمي به عنوان رييس‌جمهوري پيشين دست به چنين اقدامي مي‌زد آيا برخوردي مشابه صورت مي‌گرفت؟

اينكه اين رفتارها و عملكردها از سوي چه كسي صورت بگيرد، بستگي دارد. اگر اين رفتار از سوي فردي چون آقاي خاتمي صورت بگيرد، قطعا بازتاب جهاني خواهد داشت و احتمالا پاسخي از سوي آن مقاماتي كه مورد مكاتبه قرار گرفته‌اند، داده خواهد شد و حتما مورد توجه قرار خواهد گرفت. حتي مي‌تواند مناسبات را دستخوش تغيير كند اما در مورد آقاي احمدي‌نژاد چنين اتفاقي رخ نمي‌دهد. لذا به نظر من اينكه چه كسي دست به اين اقدامات بزند خيلي تعيين‌كننده است.

برخي معتقدند رفتارهاي اخير محمود احمدي‌نژاد را - چه در حوزه سياست خارجي و چه در حوزه سياست داخلي- بايد با رويكرد انتخاباتي تحليل كرد؛ شما چه فكر مي‌كنيد؟ اگر به نظر شما هم اين كنش‌ها و واكنش‌ها انتخاباتي است، آيا مي‌تواند بر افكار عمومي تاثيرگذار هم باشد؟

به نظر من حتي اگر هم رفتار ايشان را به عنوان رفتار انتخاباتي تلقي كرد، منعي ندارد. ايشان تلاش مي‌كند تا جمعيتي را پشت سر خود بسيج كند و به نظر من هيچ منعي در اين مورد وجود ندارد و جزو حقوق او به حساب مي‌آيد. اينكه كانديداي رياست‌جمهوري شود يا كسي را به عنوان كانديدا نيز معرفي كند هم جزيي از حقوق او به شمار آيد و نمي‌توان و نبايد به او خرده‌اي گرفت و نه قابل سرزنش است و نه قابل تقبيح؛ اما مردم بايد تصميم بگيرند كه به چنين شخصي راي بدهند يا راي ندهند.

اما به نظر شما باتوجه به سابقه‌اي كه احمدي‌نژاد دارد، اين كنش‌ها تاثيرگذار هم هست؟

بله، حتما تاثيرگذار است. ممكن است او در يك سطوحي تاثير نداشته باشد اما در سطوحي ديگر حتما تاثيرگذار خواهد بود. احتمالا آمارها و اطلاعاتي كه به ايشان رسيده و مي‌رسد، ممكن است كه او را به رفتارهايش اميدوار كرده‌ باشد وگرنه به اين كنش‌ها و واكنش‌ها ادامه نمي‌داد. در نهايت تاكيد دارم كه نبايد او را از اين رفتارها منع كرد، چراكه حق هر كسي است كه ايده‌ها و آرمان‌ها و نظراتش را بيان كند و در چارچوب قانون فعاليت سياسي و فرهنگي و اجتماعي داشته ‌باشد اما جامعه بايد روشن شود و فرهنگ عمومي نيز ارتقا پيدا كند تا تصميمات مردم تابع شتابزدگي و جوزدگي‌ها نباشد.

گزاره‌اي كه شما بر آن تاكيد داريد در مورد نامه‌نگاري‌هاي اخير احمدي‌نژاد نيز صادق است؟ آيا اين در كاركرد دستگاه ديپلماسي خلل ايجاد نمي‌كند يا به نوعي موازي‌كاري به حساب نمي‌آيد؟

من اين‌گونه رفتارها را نوعي فضاسازي و ابراز وجود تلقي مي‌كنم كه براي تعيين حدود و ثغور اردوگاه فكري خودشان است. در واقع او مي‌خواهد اين پيام را منتقل كند كه در حوزه فكري جريان متبوعش به اين مناسبات توجه دارد. او يك حزب يك نفره است؛ حزب احمدي‌نژاد.

برخي اعتقاد دارند محمود احمدي‌نژاد يا جريان نزديك به او، جرياني بي‌اهميت بود كه نقش چنداني در مناسبات سياسي پس از دوران رياست‌جمهوري‌اش نخواهد داشت. حتي تعدادي تاكيد دارند كه بايد او و يارانش را بايكوت رسانه‌اي كرد؛ به نظر شما اين روش درستي است و فارغ از آن، آيا مي‌توان احمدي‌نژاد و يارانش را از معادلات سياسي حذف كرد؟

از جهاتي بله و از جهاتي خير؛ اگر احمدي‌نژاد يك حزب تشكيل دهد، رسانه درست كند و... نمي‌توان آن را حذف كرد. اگر پيگيرتر و منطقي‌تر عمل كند به نوعي تاثيرگذار خواهد بود و نمي‌توان مانع اين اثرگذاري شد حتي اگر برخورد نامناسبي در قبال او انجام شود باعث افزايش طرفدارانش خواهد شد. در عمل سياسي هميشه اين‌گونه اتفاق‌ها افتاده است. به نظرم ما بايد رفتار او را با رفتار مناسب و كنش مقتضي پاسخ دهيم. رفتار با احمدي‌نژاد مصداق آن سخن سعدي است كه مي‌گويد: «ادب از كه آموختي گفت از بي‌ادبان»؛ بايكوت كردن شيوه مناسبي نيست، بايد پاسخ‌هاي مقتضي به ادعاهاي او داده‌ شود.


   احمدي‌نژاد فكر مي‌كند تافته جدا بافته‌ است

  احمدي‌نژاد در مواجهه با مقولات سياسي و تاريخي مربوط به ايران نامتعارف برخورد مي‌كند
   احمدي‌نژاد در حوزه سياسي و ديپلماسي بهنجار  عمل   نمي‌كند
   احمدي‌نژاد به روش‌هاي پوپوليستي و استفاده از احساسات مردم و موج‌سواري معتقد است
   احمدي‌نژاد با شناخت جايگاهش در مناسبات داخلي و خارجي  به همان ميزان عمل كند
   عرف سياسي در ايران براي اعضاي مجمع تشخيص  پاره‌اي از مصونيت‌ها را ايجاد مي‌كند
   خاتمي نامه‌نگاري مي‌كرد،   بازتاب جهاني داشت
   سكوت مقامات برابر احمدي‌نژاد مويد بي‌توجهي و كم‌اهميت دانستن اين رفتارهاست
   اين‌گونه رفتارهاي احمدي‌نژاد را نوعي فضاسازي و ابراز وجود تلقي مي‌كنم
   به ‌جاي بايكوت احمدي‌نژاد،   پاسخ مقتضي بدهيم

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون