ضرورت تدبير با جمعههاي اعتراضي
محمد بلوچزهي
بيترديد آنچه اكنون بر فضاي بيسابقه سياسي و اجتماعي تنشآلود، ملتهب و چالشبرانگيز بلوچستان ميگذرد قبل از هر چيز نخست ريشه در ضعف تحليل درست و واقعبينانه شرايط موجود اين منطقه دارد و سپس بر در پيش گرفتن رويكرد چالشآفرين و تنشزا به جاي راهكارهاي سياسي اثربخش براي برونرفت از بحران فعلي، ناديده انگاشتن سابقه و تجربه گذشته تاريخي و از همه مهمتر ناتواني از درك منطقي مسائل پيش و روي اين برهه زماني جملگي بر وضعيت بغرنج پيش آمده سيستان و بلوچستان از نظر دور مانده مترتب است و دخيل. از سوي ديگر تهي بودن بدنه مديريت سياسي دولت از مديران واقعگرا، صاحبنظر و دورانديش، گماردن مديراني فاقد دانش و بينش سياسي، تاب نياوردن صداهاي متفاوت و متكثر در سطوح مختلف مديريتي و بدنه دولت و چشم بستن بر واقعيتها همه و همه بر تداوم فضاي التهابي و تنشآلود اخير در اين استان و گسترش آن به شهرهاي مختلف بلوچستان بهرغم گذشت نزديك به دو ماه از اعتراضات جاري بيتاثير نبوده است. درست است كه سيستان و بلوچستان در طول دهههاي گذشته همواره آبستن چنين فضاي تنشآلود و بحرانزايي بوده و پس از مدت كوتاهي آن را از سر گذرانده، اما اكنون در شرايطي كه موج اعتراضات سراسر كشور را فرا گرفته راهكار تنشزا براي مهار جمعههاي اعتراضي زاهدان و ساير شهرهاي بلوچستان پيامدهاي ناگوار و جبرانناپذيري را به بار خواهد آورد و دامنه اعتراضات و مطالبات را راديكالتر و خشونتآميزتر از اين خواهد كرد. پيداست كه در اين ميان مديران سياسي به ويژه در شهرستانها كه اكثرا بومي هستند و شرايط و جو غالب بر منطقه را به درستي ميشناسند و نسبت به آن تسلط كافي دارند دست برتر را در تصميمگيريها در مواجهه با اعتراضات اخير ندارند و بر تجارب ايشان آنطور كه بايد و شايد باشد تمركز نميشود وگرنه اكنون با اتكا به ظرفيتهاي محلي موجود و اعمال رويكرد واقعگرايانه، اعتمادساز و گفتمانمحور نبايد دامنه تنشها و التهابات و شكاف اينگونه فراگير ميشد و به اقصي نقاط استان گسترش مييافت. بايد پذيرفت كه تكرار يك جمعه خونين دگر پس از آن حادثه تلخ و زيانبار هشت مهر زاهدان و سپس در خاش ديگر شهر مهم و حساس بلوچستان در روز جمعه مصادف با سيزده آبان ماه نتيجه همان گزاره ضعف تحليلي است و نيز گمانه را براي عدم درك درست شرايط فعلي و خوانش نادرست فضاي سياسي و اجتماعي اكنون بلوچستان در مواجهه با اعتراضات اخير تقويت ميكند. حال بهرغم گذشت بيش از چهل روز از حادثه خونين زاهدان و ده روز از جمعه خونين خاش عدم چارهجويي و رسيدگي به اين زخم چركين متاسفانه منطقه را در شرايط بيسابقهاي قرار داده و اگر براي اين وضعيت بحراني با عقلانيت و تدبير چارهجويي فوري نشود و راهحلي منطقي پيش روي آن قرار نگيرد و كماكان تعلل بر فضاي سياسي و اجتماعي استمرار يابد، اين بلاتكليفي به راديكاليزه شدن بيش از پيش فضا منجر خواهد شد كه دود آن به چشم امنيت ملي و ثبات منطقه و نيز مردم خواهد رفت. بايد در نظر داشت كه اين حجم از راديكاليزه شدن فضاي اجتماعي و سياسي سيستان و بلوچستان پيش از اين بيسابقه بوده و اكنون شكاف بين دولت و جامعه محلي را عميقتر و جديتر از هر زمان كرده تا جايي كه ديگر معترضين كف خيابان نقد و كنش و راهكارهاي ميانه كنشگران و فعالان سياسي و اجتماعي را برنميتابند كه ادامه اين رويه انفعالي در مواجهه با حل بحران پيش و رو از سوي مقامات مربوطه لطمات و عواقب جبرانناپذيري را به دنبال خواهد داشت. همچنين بيش از اين هر گونه خطاي محاسباتي در مواجهه با رخداد جاري ممكن است فضاي سياسي و اجتماعي اين منطقه را راديكاليزهتر از گذشته كند و به سوي چالشهاي متعدد و بحرانهاي جديتر و غير قابل كنترل سوق دهد و قانون را از حيز انتفاع ساقط كند و انتقامجويي را گسترش دهد بهطوري كه ناامني را از پاسگاهها به ادارات و ارگانهاي دولتي و از نيروهاي نظامي و انتظامي به كارگزاران سياسي منطقه بكشاند. تجربه نشان داده راه برونرفت از چنين حوادثي آن هم در مناطق حساسي چون بلوچستان راهكارهاي سياسي اثربخش خواهد توانست بر تلطيف فضا و فروكش كردن اعتراضات و التهابات و تنشها بينجامد و در اينچنين شرايط و وضعيتي باتوجه به فضاي فرهنگي و اجتماعي بلوچستان نه تنها رويكرد فعلي نخواهد توانست كمكي به حل بحران كنوني كند، بلكه دامنه بروز حوادث و تنشها و حساسيتها را وسيعتر خواهد كرد و به دامن زدن تنشها خواهد انجاميد و التهاب بيشتر. اظهارنظرهاي گاه و بيگاه توسط افرادي كه حتي كمترين خوانش واقعبينانه و منطقي از وضعيت تنشآلود و ملتهب در بلوچستان دارد خود بر تداوم اين شكاف و بدبيني و گسترش اعتراضات نقش دارد.