انتظار گرهگشايي از سفر گروسي به تهران
حسن بهشتيپور
فضا براي شروع دور جديدي از مذاكرات فراهم شده است
بهروز كمالوندي، سخنگوي سازمان انرژي اتمي ايران در مصاحبهاي اعلام كرد: «گفتوگوها با ماسيمو آپارو، معاون پادماني آژانس بينالمللي انرژي و هيات همراهش سازنده و اميدواركننده بوده و بر همين اساس آقاي اسلامي از گروسي براي آمدن به تهران در هفته آتي دعوت كرده است.» برداشت من از اين سخنان آن است كه سرانجام گفتوگوهاي ايران و آژانس به منظور پيدا كردن راهحلي براي پاسخ دادن به سوالهاي آژانس و همكاريهاي آينده به نتيجه رسيده است. بنابراين از هماكنون بايد منتظر نتايج مثبت گفتوگوهاي آقاي گروسي با مسوولان ايراني طي هفته آينده در تهران باشيم. رافائل گروسي ماه گذشته گفته بود در فوريه به تهران ميآيد، اما ظاهرا به دليل آنكه هنوز اختلافنظرها بين دو طرف حل نشده بود، اين سفر با تاخير چند روزه روبهرو شد. ولي اعلام آمدن گروسي در آستانه برگزاري نشست شوراي حكام آژانس كه قرار است روز دوشنبه 15 اسفند برگزار شود، به نظر ميرسد فضاي مثبتي را ايجاد كرده است تا مانع از صدور قطعنامه جديد عليه ايران بشود، زيرا اگر قطعنامهاي جديد عليه ايران صادر شود، تنها نتيجهاش پيچيده و حاد شدن مناسبات ايران و آژانس خواهد بود. اما اختلاف ايران و آژانس بر سر چيست؟ و چرا رسيدن به توافق اين همه مدت طول كشيده است؟ در پاسخ به اين پرسش مهم بايد گفت مادامي كه آژانس در چارچوب وظايف ذاتي خود يعني مقابله با اشاعه سلاحهاي هستهاي، كمك به گسترش استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي و نظارت بر فعاليتهاي صلحآميز كشورها در استفاده از انرژي هستهاي فعاليت ميكند؛ هيچ اختلافي با ايران نخواهد داشت. اما وقتي آژانس از چارچوب حقوقي و فني براي اعمال وظايف خود خارج ميشود و قدرتهاي سلطهجو آژانس و به ويژه مديركل آن را به سمت مسائل سياسي ميبرند، از همين جا اختلافها شروع ميشود. البته در گذشته هم موارد متعددي بوده كه بين ايران و آژانس به دليل دادن اطلاعات غلط يا مخدوش درباره فعاليتهاي صلحآميز ايران اختلافنظرهايي به وجود آمده كه از راه گفتوگو اين مشكلات برطرف شده است. همچنانكه در سال 1386 در توافق بين ايران و آژانس بر سر مُداليته پرسشهاي ششگانه آژانس در دوران مديركلي آقاي البرادعي حل و فصل شد. اما متاسفانه اسراييل و امريكا طي 20 سال اخير هر زمان كه بين ايران و آژانس توافق براي رفع مشكلات به دست آمده و موانع براي همكاري برطرف شده است، شاهد اقدامهاي جديد آنها به بهانه اطلاعات به دست آمده از منابع مختلف بودهايم. گاهي نمونههاي به دست آمده از يك سانتريفيوژ قديمي آلوده به غنيسازي و گاهي اطلاعات مربوط به يك لپتاپ يا اطلاعات ادعايي از مدارك به سرقت رفته از ايران براي آژانس سوژهسازي شده است. جالب است كه در همه اين موارد ادعاها مربوط به سالهاي پيش از سال 2003 يعني حدود سي سال پيش است و جالبتر آنكه مقامهاي امريكايي در گزارشهاي رسمي خود تصريح ميكنند حداقل از سال 2007 به بعد هيچ اقدامي كه بيانگر تلاش ايران براي توليد سلاح هستهاي باشد، وجود ندارد. اخيرا نيكلاس برنز، رييس سازمان سيا نيز تصريح كرد: «هيچ مدركي نداريم كه نشان دهد ايران از سال ۲۰۰۳ به بعد تصميم به نظاميسازي برنامه هستهاي خود گرفته باشد.» بنابراين با توجه به تجربه موفق پايان دادن به پرونده موسوم به پيامدي يا همان ابعاد احتمالي نظامي كه تحت عنوان مسائل گذشته و آينده در آذر ماه 1394 بعد از اجراي برجام از سوي ايران، با صدور قطعنامه به اتفاق آراي اعضاي شوراي حكام آژانس، طبق بند نهم آن براي هميشه بسته شد، اكنون نيز با توافق جديد بين ايران و آژانس، زمينه بهانهجويي براي امريكا از بين ميرود. بنابراين ميتوان انتظار داشت با مذاكرات گروسي در تهران، هر دو طرف به يك نقشه راهي براي پاسخ دادن به پرسشهاي سهگانه آژانس و بسته شدن اين مساله براي هميشه دست پيدا كنند. البته روشن است كه تلاش اسراييل و متحدانش متوقف نميشود، اما حداقل بهانه از دست گروه پنج به علاوه يك براي به تاخير انداختن مذاكراتي كه در اسفند گذشته به نتايج مشخصي رسيده بود، گرفته ميشود. در اين ارتباط اميرعبداللهيان، وزير خارجه ايران گفته است: «اين آمادگي را داريم در چارچوب مذاكراتي كه تاكنون در وين انجام شده و پيامهايي كه بين ما و طرف امريكايي از طريق واسطه به صورت «نان پيپر» (none paper سند غيررسمي) تبادل شده كه متضمن رعايت منافع همه طرفها و البته خطوط قرمز جمهوري اسلامي ايران هست، نسبت به جمعبندي توافق و بازگشت همه طرفها به تعهداتشان ذيل برجام عمل كنيم. تصور ميكنم اگر طرف امريكايي در چارچوب پيامي كه ارسال كرده واقعبينانه برخورد كند و اظهارات رسانهاي رياكارانه قبلي را تكرار نكند ما فاصله زيادي با توافق نخواهيم داشت.» اگر اين سخنان را به درستي تحليل كنيم، ميتوان دريافت كه همه چيز براي شروع دور جديدي از مذاكرات فراهم شده است. بايد ديد مسوولان آژانس ميتوانند خود را از فشار اسراييل براي كارشكني در توافق رها سازند يا همچنان با بهانههاي قديمي به دنبال سوژهسازيهاي جديد خواهند رفت . به نظر ميرسد توافق بين ايران و آژانس از يكسو موجب ميشود كه آژانس با اطمينان بيشتري بر فعاليتهاي صلحآميز ايران نظارت داشته باشد و طبيعي است كه ادامه اين نظارت براي گروه پنج به علاوه يك نيز اهميت دارد و از سوي ديگر براي ايران نيز مثبت خواهد بود، زيرا از وضعيت بلاتكليفي كنوني خارج ميشود و نيز مانع صدور قطعنامه جديد عليه ايران و احيانا ارجاع پرونده به شوراي امنيت خواهد شد. آنچه ميتوان به عنوان جمعبندي بحث گفت تاكيد بر اين واقعيت است كه همكاري ايران و آژانس يك ضرورت براي همه طرفهاي ذينفع به حساب ميآيد. حتي اسراييليها كه هميشه بر ايجاد فشار و تهديد بيشتر عليه ايران تاكيد دارند، اگر خوب بفهمند، ميدانند كه همكاري و تفاهم بين ايران و آژانس به زيان هيچ كس نيست و اقدامهاي راديكال عليه ايران درنهايت موجب ترغيب ايران براي قطع همكاري با آژانس خواهد شد. امريكا و متحدان اروپايياش اين واقعيت را خوب درك كردهاند كه نميتوانند با فشار تحريم توان هستهاي ايران را مهار كنند به همين دليل ساده آنها ترجيح ميدهند از اقدامهاي راديكال مانند فعال كردن مكانيسم ماشه خودداري كنند. در نتيجه به نظر ميرسد آنها هم از توافق احتمالي بين ايران و آژانس خشنود خواهند شد.