از سياحت تا گردشگري...
مهدي دهقان منشادي
همانند خيلي از عناصر و فعاليتهاي بشري معنا، مفهوم و كيفيت سفر نيز در گذر زمان دچار تغييراتي شده و ماهيت آن از سياحتِ ماجراجويانه به گردشگري منفعلانه و تفريحي استحاله يافته است. نوع انسان كه از زمانهاي دور براي شناخت محيط پيرامونش كنجكاو بود، در عزيمتي ماجراجويانه پاي به مسيري مبهم مينهاد كه پيمودن هر لحظه از آن شگفتانگيز، هيجانآور و توام با خطر قلمداد ميشد. آدمي براي شناختِ ناشناختههاي اطرافش سفري آفرودگونه -و نه آنرود گونه- را تجربه ميكرده و با تحمل سختيها و به جان خريدن خطرات مختلف به آگاهي محيطي و حظِ دروني دست مييافته است. به مرور زمان و با پيشرفت بشر در زمينههاي مختلف فناوري و بالا رفتن تجربه و دانايي او، از ميزان هيجانات شناخت محيط كم شده و به نوعي انسان در سفرهايش از مسيرهاي آفرود مانند فاصله گرفته و با برنامه و آگاهي به سفر ميپردازد كه همين امر شگفتي و لذت مواجه شدن با غيرمترقبهها را به ميزان زيادي كم كرده است. در اين فرآيندِ كاسته شدن از هيجانات سفر، مسافري كه روزي سياح شناخته ميشد به گردشگر يا توريسم تغيير ماهيت داده است. گردشگران امروزي غالبا با وسايل نقليه راحت و نسبتا ايمن و در زمان و ساعت مشخص به سفر ميپردازند. از اوضاع محيط مقصد اطلاعات كافي دارند و محل اقامت آنها از قبل تامين شده است. آنها با شناختي ذهني پا به جغرافيايي ميگذارند كه شايد براي جسم ناشناخته باشد. سامانههاي پيشبيني وضعيت هوا، داشتن تلفن همراه، دسترسي به شبكههاي اجتماعي و اطلاع يافتن هر لحظهاي از وضعيت مبدا و مقصد باعث شده تا خطر و هيجان مواجه شدن با موقعيتها و وقايع و در نتيجه شگفتي سفر كاهش يابد. رسانهها با انتشار اطلاعات مختلف از شكل و وضعيت مكانهاي جغرافيايي، تصويري از ابعاد مختلف سرزمينهاي تازه و ناديده را در ذهن گردشگران ميتابانند به طوري كه گردشگر در زمان اولين ديدارش از مكاني خاص با داشتن پيشزمينه فكري، شور و هيجان خود را كمرنگ مييابد. نرمافزارهاي مسيرياب و نقشههاي الكترونيكي با حذف نقشههاي كاغذي، مسافر و گردشگر را مستقيم به مقصد برده و ارتباط او را با عناصر و جذابيتهاي طول مسير زايل كرده و تعامل با تابلوهاي كنار جاده را به ضعف ميكشانند. بستههاي گردشگري و اتكا به راهنماهاي تور، چيزهاي ناآشنا را ميپوشانند و به مدد آنها ديگر لازم نيست آدمي سر از نحوه به مسير رسيدن در بياورد. در بيشتر مواقع، سفر برنامهريزي شده باعث ميشود گردشگران در زمان محدود خود در كشور بيگانه با هموطنان خود زمان بگذرانند و به جاي تجربه ذائقه بيگانه، غذاهاي آشنا را به زبان آشنا سفارش دهند. حكمفرمايي ذات جهاني شدن بر سياره زمين، سبب يكشكل شدن عناصر زندگي و كمرنگ شدن تنوعها در همه جا شده است، به طوري كه به مدد مصالح ساختماني استاندارد و همانند و تاسيسات گرمايشي و سرمايشي جديد، چشمانداز، محيط و شرايط زيستي يكساني در مكانهاي مختلف به وجود آمده و ديگر تنوع جغرافيا به جان گردشگر نمينشيند. با وجود همسانسازيهاي جهاني، همشكل شدنهاي محيطي و كاهش هيجانِ سفر به خاطر اطلاعرسانيهاي ذهني و بهرغم استحاله سياحت به گردشگري، فرهنگهاي محلي هميشه جاذبهاي مهم براي گردشگران بودهاند. اگر فرهنگ را نحوهاي از بودن تعريف كنيم، اين نحوه بودن كه شامل زبان و لهجه، عطر و طعم خوراكهاي محلي و شكل آداب و رسوم جوامع است، ميتواند انگيزهاي قوي براي تحريك گردشگرانِ مشتاق به ديدن و حس كردن گوناگونيها باشد. فرهنگها هميشه در معرض تغيير و تحول بودهاند، اما اصالت نهفته در آنها چون خمير مايه زندگي براي همه گروهها جذاب بوده و گردشگران را مجاب ميسازد تا براي لمس فرهنگ يك جغرافيا پا در سفر بگذارند. در اين ميان قدرت و جذابيت يك فرهنگ محلي با همكاري تنوع جغرافياست كه ميتواند با جذب گردشگر بيشتر توان اقتصادي مردم را بالا برده و به اقتدار فرهنگها بيفزايد. روند و وسعت تغييرات در زندگي انسان هر اندازه كه باشد، اين قدرت بالاي فرهنگ بوده كه مورد اقبال سياح ديروزي و گردشگر امروزي واقع ميشده و انسانها را چون آهنربايي به جغرافياهاي گوناگون جذب ميكرده و خواهد كرد.