پرسپوليس و چالش تمديد قرارداد
فوتبال شرطي يا معرفتي
مساله اين است
روزبه مهديخوش
پرسپوليس قهرمان شد؛ اين تنها خبر خوشحالكنندهاي است كه اين روزها شكوفههاي اميد را در دل هواداران تيم قرمز پوش پايتخت زنده نگه داشته است. كيست كه نداند نگراني جدايي برخي ستارههاي تيم در هفتههاي آينده آن هم در شرايطي كه با هنرمندي طاهري (مديرعامل قبلي باشگاه) اين باشگاه از نقلوانتقالات محروم است، شيريني قهرماني را براي هواداران سرخ، تلخ كرده است.
روز جمعه هفته آينده تيم فوتبال پرسپوليس كه با پيروزي برابر پديده قهرماني خود را مسجل كرد، بايد در برابر سپيدرود رشت قرار بگيرد تا پس از پايان اين ديدار با برگزاري جشن قهرماني، رسما جام ليگ هفدهم در دستان سيدجلال حسيني بالا برود اما همه ميدانند تيمي كه با دانش برانكو سه سال رويايي براي هوادارانش ساخت شايد سال آينده به ضعيفترين تيم تاريخ پرسپوليس بدل شود؛ چراكه با جدايي برخي ستارهها از اين تيم، پرسپوليس نميتواند بازيكنان جايگزين را جذب كند و در نتيجه بايد با استفاده از اميدهايش يك نيمفصل در ليگ شركت كند. اين روزها سوال اصلي كه در ذهن اهالي فوتبال به خصوص هواداران پرسپوليس وجود دارد اين است كه چرا بازيكنان حال حاضر پرسپوليس شرايط خاص اين تيم را درك نكرده و قرارداد خود را تمديد نميكنند؟ اينكه يك بازيكن در فوتبال حرفهاي به فكر آينده خود باشد امري طبيعي است اما در فوتبال گاهي اتفاقاتي رخ ميدهد كه شاهد رفتارهايي جدا از حرفهايگري و بيشتر نزديك به معرفت گرايي هستيم. فصل 2007-2006 فصل عجيبي در سري A ايتاليا بود. يوونتوس با آن همه افتخار و ستارهاي كه در اختيار داشت بر اساس حكم كميته انضباطي فدراسيون فوتبال ايتاليا به خاطر واقعهاي مشهور به كالچوپولي، به سري Bسقوط كرد. تصور غيبت بانوي پير در سطح اول فوتبال ايتاليا سخت بود اما سختتر از آن تماشاي بازي ستارههايي همچون بوفون، دلپيرو، ندود و كامورانزي در رقابتهاي سري B بود. يوونتوس به سري Bسقوط كرده بود و خيليها تصور ميكردند ستارههاي نامدار اين تيم جدا شده به تيم ديگري ميروند چراكه فوتبال حرفهاي اينگونه ايجاب ميكرد اما همه ديدند اين ستارهها تعصب به پيراهن را به فوتبال حرفهاي ترجيح دادند و بيهيچ گونه شرطي در يوونتوس ماندند و دوباره تيم را به سري A آوردند. از اين تعصبها به پيراهن نمونههاي خارجي ديگري هم داريم. همين اواخر اتلتيكو مادريد بر اساس حكم يوفا از نقلوانتقالات محروم شده بود و درحالي كه قرارداد ستارهاي چون گيريژمان به پايان رسيده بود، به خاطر شرايط باشگاه قرارداد خود را تمديد كرد تا تيم دوم مادريد بيش از پيش متضرر نشود. با مرور اين نمونههاي خارجي شايد با خود بگوييم چرا فوتباليستهاي ايراني اينقدر به پيراهني كه به تن ميكنند تعصب ندارند؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت روزگاري هم همين تعصب در فوتبال ما بود. روزگاري كه پروينها و حجازيها بازي ميكردند و يك نسل هم بعد از آنها بود. روزي رضا شاهرودي ميخواست به پرسپوليس بيايد اما سلطان فوتبال ايران به او گفت: بايد ١٠٠ميليون بدهي تا پيراهن تيم قرمزپوش پايتخت را به تن كني. جالب اينكه شاهرودي براي آن ١٠٠ميليون سفته تهيه ميكند كه نشان از علاقه او به پرسپوليس بوده است. روزي ١٠٠ميليون ميدادند كه پيراهن پرسپوليس را بپوشند اما امروز كه تيم از نقلوانتقالات محروم است، فرصت غنيمت ميشمارند و شرطهايي عجيب ميگذارند. شايد هيچ هواداري انتظار نداشته باشد ستاره جوان تيمش كه از اروپا يا حتي كشورهاي ديگر پيشنهاد دارد آينده فوتبالي خود را فداي پرسپوليس كند اما به راستي تعصب و معرفت در فوتبال ايران چه جايگاهي دارد؟سيدجلال حسيني، محمد انصاري، صادق محرمي، وحيد اميري، فرشاد احمدزاده، كمال كاميابينيا و محسن مسلمان، بازيكناني هستند كه بيش از پيش احتمال جداييشان وجود دارد و هر كدام براي تمديد قرارداد شرطهايي گذاشتهاند. البته بخشش تمام جرايم كه در گذشته توسط باشگاه اعمال شده شرط مشترك تمام بازيكنان است. در دوره مديريت طاهري برخي بازيكنان به دلايل مختلف توسط باشگاه جريمه شدند و حالا با اهرم تمديد قرارداد قصد دارند از زير بار جرايم شانه خالي كنند. اينكه اصلا اين جرايم بحق اعمال شده يا خير بحث ديگري است اما به راستي بازيكن براي باشگاهي كه به او محبوبيت و معروفيت داده، بايد شرط بگذارد؟ امروز روز يك ستاره تيمي شهرستاني به اندازه يكي از بازيكنان نيمكتنشين پرسپوليس محبوبيت ندارد اما همين بازيكن كه اين محبوبيت را زير چتر نام باشگاه به دست آورده، حالا شرط و شروط خاصي براي تمديد قراردادش دارد.