سربازان نتانياهو
ثمينا رستگاري
جلال آلاحمد در توصيف غربزدگي آن را به آفت سنزدگي تشبيه ميكند؛ آفتي كه گندم را از درون تهي و پوك ميكند. اين اصطلاح را بعد از 4 دهه ميتوان از او وام گرفت و به آفت آقازادگي و رانتخواري در كشور اعتراض كرد؛ بيمارياي كه بدون هيچ اغراقي همسنگ تحريمها در حال اعمال فشار بر مردم ايران است.
كتاب هنر تحريمها كه توسط ريچارد نفيو، طراح تحريمها عليه ايران نوشته شده، توصيف دقيقي از راههاي تحت فشار قراردادن مردم براي موثر شدن اثر تحريمها دارد. او تحريم را مانند دردي ميداند كه بايد در نقاط مشخصي از پيكره جامعه ايجاد شود و به ميزاني باشد كه نسبت به آن مقاومت و عادت حاصل نشود. تعريفي كه نفيو از استقامت در مقابل تحريمها دارد جالب توجه و مربوط به بحث اصلي اين نوشته است، او استقامت را «قاطعيت روانشناختي كشور هدف براي انكار پيروزي كشور تحريمكننده» ميداند. درست در اينجاست كه ميتوانيم برگرديم به مساله تاثير فسادها و رانتها و ويژهخواريهاي يك عده خاص در ايران ذيل عنوان آقازادگي. وجود يك طبقه ويژهخوار در كشور، تجلي تجملگرايي آنها در خيابانها و فضاي مجازي، پسران و دختران برندباز پدران سادهزيست اول انقلاب، باب شدن اصطلاحات سفره انقلاب و ژن خوب يك روي ديگر تحريمهاست، چرا كه مقاومت و قاطعيت روانشناختي جامعه ايران را براي تحمل درد تحريم روز به روز كمتر ميكند. مردمي كه گرفتار مسائل اقتصادياند وقتي نسلي نوكيسه را ميبينند كه توليدي ندارند و صرفا به دليل آشنا داشتن در ساختار حاكميت و برخورداري از رانت اطلاعاتي ثروتي به هم زدهاند مقاومتشان دربرابر فشار خارجي كم ميشود. به همين روشني و سادگي.
آيا از اين جمله بايد نتيجه بگيريم كه اخبار مربوط به فساد و رانتخواري را نبايد پوشش دهيم تا با نشر آنها استقامت مردم كم نشود؟ اين اولين و در عين حال سادهانگارانهترين پاسخ به اين پرسش است. در حال حاضر براي رفع اين آسيب كه به مراتب خطرناكتر از تحريم است، بايد با همان چشمي كه نتانياهو و ترامپ و پمپئو را ميبينيم به سربازان داخلي آنها كه در واقع مفسدان و رانتخواران هستند نگاه كنيم. آنها در اين جنگ نابرابر با لباس خودي براي حريف بازي ميكنند. به كار بردن حروف اول نامهاي آنها و تعلل در برخورد شديد با ايشان درست مانند اين است كه بگوييم در امريكا شخصي به نام دال.ت به رييسجمهور ايران توهين كرده و فردي موسوم به جيم.ب به براندازان پول داده و از منافقين حمايت كرده. همانقدر كه دومي مضحك و خندهآور است مسامحه با مفسدين ويژهخوار تلخ و دردناك است.