عليرضا كيانپور| هنوز يك هفته از ديدار رييسجمهور با 23 چهره اصلاحطلب نگذشته كه حالا خبرهايي از احتمال برگزاري جلسهاي مشابه اينبار با فعالان سياسي اصولگرا به گوش ميرسد. آنچنان كه ايسنا گزارش داده در ادامه ديدارها و نشستهاي رييسجمهور با جريانهاي سياسي كشور، قرار است جمعي از چهرههاي اصولگرا نيز به ديدار رييسجمهور بروند. هرچند ايسنا تاكيد كرده كه زمان دقيق برگزاري اين نشست مشخص نشده، خبرگزاري اصولگراي تسنيم، از برگزاري اين نشست در هفته آينده خبر داده است. همزمان خبرگزاري اصلاحطلب ايلنا نيز به اين موضوع پرداخته است.
البته اخباري كه تسنيم اصولگرا، ايلناي اصلاحطلب و ايسناي دولتي همگي فاقد منبع مشخص بوده و در نتيجه معلوم نيست چهكسي اين خبر را در اختيار خبرگزاريها قرار داده است اما ادبيات بهكار رفته در اين خبر كوتاه، بهخصوص تاكيد بر اينكه ديدار روحاني با اصولگرايان، «در ادامه ديدارها و نشستهاي رييسجمهور با جريانهاي سياسي كشور» برگزار خواهد شد، همزمان گوياي چند نكته حائز اهميت است. اولا اين احتمال كه منبع خبر خود دولت و بهويژه دفتر رييسجمهوري بوده، تقويت ميشود. چراكه هماهنگيها در خصوص ديدار هفته گذشته روحاني با 23 چهره اصلاحطلب كه با برخي انتقادها نيز همراه شد، از سوي سيدمحمود واعظي و زيرنظر رييس دفتر رييسجمهوري انجام شد و نتيجه آن شد كه هنوز كسي متوجه نشده كه ساز و كار دعوت از چهرههاي اصلاحطلب چه بوده و چرا اين 23 نفر در اين ديدار حضور داشتند و مثلا 23 اصلاحطلب ديگر به اين نشست دعوت نشده بودند. جالب آنكه با وجود آنكه در ديدار 11 مهرماه روحاني و اصلاحطلبان، 23 چهره اصلاحطلب حضور يافتند اما تعداد مدعوين بيش از اين تعداد بود و برخي از اصلاحطلبان بهدليل همين ساز و كار نامشخص در دعوت از فعالان سياسي و برخي نواقص ديگر، دعوت رييسدفتر رييسجمهور را اجابت نكردند. آنها همچنين اعتقاد داشتند كه روحاني يا به تعبير دقيقتر واعظي اندكي دير جنبيده و حال، در شرايطي خواستار تشكيل اين نشست شدهاند كه شايد نتوان به خروجي قابلقبول از آن اميدوار بود.
با اين همه اما سوالاتي جديتر نيز در اين خصوص مطرح است و شايد، يكي از مهمترين اين سوالات آنكه آيا واقعا ديدار 11 مهرماه 97 روحاني با اصلاحطلبان، نشستي از سلسله نشستهاي رييسجمهور با «جريانهاي مختلف سياسي كشور» بوده است و به اين اعتبار، حال بايد منتظر ديدار رييسجمهور با اصولگرايان نيز باشيم؟! آيا وقتي از «جريانهاي مختلف سياسي كشور» صحبت ميكنيم، جرياني به جز اصلاحطلبان و اصولگرايان را نيز مدنظر داريم و ميتوانيم تصور كنيم كه مثلا روزي روحاني با فعالان سياسي خارج از اين دو جناح همكلام شود؟!
براي پاسخ دادن به پرسش نخست البته بايد كمي با تامل بيشتر بحث كنيم اما قاعدتا پاسخ به پرسش دوم مبني بر اينكه آيا اساسا ميتوان گروهي به غير از دو جناح اصلي سياسي كشور را مقابل رييسجمهوري تصور كرد، به دلايل متعدد منفي خواهد بود و شايد يكي از مهمترين دلايل اينكه تقريبا تمامي فعالان سياسي كشور به نحوي در يكي از اين دو جناح جاي ميگيرند و لااقل گروههاي رسمي و قانوني كه در چارچوب قانون اساسي حاكم فعاليت ميكنند يا اصلاحطلبند يا اصولگرا. اتفاقا اين دوقطبي با روي كار آمدن دولت شبه ائتلافي روحاني (بهتر است بگوييم اشتراكي) از سال 92، بسط و گسترش بيشتري يافته و شموليتي بيش از پيش دارد. به اين اعتبار حتي اگر زماني ميشد مثلا برخي چهرههاي ميانهرو همچون خود حسن روحاني يا سياسيوني شبيه به علي مطهري را بيرون از دايره اصلاحطلب و اصولگرا تصور كرد، پس از ائتلاف انتخاباتي 92 و بهخصوص تكرار آن در سال 96، ديگر بايد بپذيريم كه روحاني و ميانهروهايي شبيه به او چه بخواهند، چه نخواهند عضوي از خانواده اصلاحات هستند و از آن سو اصلاحطلبان نيز چه بخواهند و چه نه، بايد روحاني و ميانهروهاي شبيهاش را يكي از اعضاي خانواده خود بدانند.
شايد اصلا به همين دليل باشد كه حالا مدتي است اصلاحطلبان بهخاطر كمتوجهيهاي روحاني زبان به شكوه و گلايه گشوده و حتي پس از ديدار 11 مهرماه هم تغيير نگرش چندان مشخصي ندادند. آنها معتقدند در حالي مهمترين داراييشان كه همان بدنه اجتماعي همراه و سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان باشد را در دو انتخابات رياستجمهوري براي پيروزي انتخاباتي روحاني به ميدان آورده و اين مهمترين داراييشان را براي توفيقات انتخاباتي روحاني و ميانهرو قمار كردند، پاسخ درخوري دريافت نكردند. بهخصوص كه همواره تاكيد كرده بودند كه هدفشان از اين حمايتهاي انتخاباتي، سهمگيري جناحي در دولت و پايگاه قدرت در حاكميت نبوده و انگيزهشان اعمال اصلاحات اساسي و البته ضروري در ساختارها و رويكردها بوده است.
حال در شرايطي كه ذكر مثال و نمونه از موارد اين انتقادهاي درونگفتماني از دولت، كاري سهل و موارد انتقادهايي از اين جنس بسيار است، جلال ميرزايي، رييس كميته سياسي فراكسيون اميد همين ديروز به صراحت زبان به انتقاد از اين مشي روحاني گشود و به ايلنا گفت: «در اين مدتي كه در مجلس هستيم، چيزي به عنوان مشورت از آقاي روحاني نديدهايم. وقتي ميخواهيد وزيري را انتخاب كنيد، درست است كه قانون گفته جزو اختياراتتان است اما شما در جامعه و محيط اجتماعي كه موافقان و منتقداني داريد، در حال زندگي كردن هستيد. شما در يك فضاي زنده هستيد كه مرتبا فعل و انفعالات و كنشهاي متعدد در آن جريان دارد و بايد در تعامل با اين محيط تصميم بگيريد. شما بايد در تعامل با گروهها و تشكلهاي مهم كه حاميتان هستند، تصميم بگيريد.»
هرچند ممكن است برخي بگويند بيان چنين مسائلي، آن هم كمتر از يك هفته پس از آنكه روحاني بالاخره حاضر به ديدار با اصلاحطلبان شده، به صلاح نيست و با وجود ايرادهايي وارد به ديدار 11 مهرماه به هر حال ديگر درهاي دولت كاملا به روي اصلاحطلبان بسته نيست و بايد از اين رويكرد استقبال كرد؛ حالا با انتشار خبر ديدار آينده نزديك رييسجمهور با فعالان اصولگرا بايد بپذيريم كه ديدار قبل نيز ارزش گفتماني خاصي نداشته و به بيان ديگر، روحاني به دليل آگاهي از نقش حاميان گفتمانياش به سراغ آنها نرفته، بلكه صرفا خواسته چند كلامي هم با فعالان سياسي بيرون دولت همكلام شود. اين البته اتفاقي فرخنده و مبارك است و در همين حد نيز بايد از اقدام روحاني تقدير كرد اما اين اقدام مبارك به هيچ عنوان نميتواند نشاني از تغيير مشي رييسجمهور در قبال حاميان گفتمانياش باشد.
فراموش نكنيم كه روحاني از قضا در همان جلسه 11 مهرماه با 23 چهره اصلاحطلب، انتقاداتي هم از اصلاحطلبان، بهخصوص نمايندگان اصلاحطلب در مجلس و اعضاي فراكسيون اميد داشت و معتقد بود كه اميديها آنچنان كه بايد و شايد از دولتش پشتيباني نكردهاند. اظهاراتي كه نهتنها براي خود اميديها بلكه احتمالا براي اصولگرايان مجلس و آنها كه به عنوان اعضاي فراكسيون ولايت مجلس، اميديها را با اتهام وكيلالدولگي هدف حمله قرار دادهاند، قابل درك نبود. الياس حضرتي، عضو هيات رييسه فراكسيون اميد و قائممقام دبيركل حزب اعتماد ملي كه از جمله غايبان ديدار اصلاحطلبان و رييسجمهور بود، يك روز پس از انتشار گلايههاي روحاني از فراكسيون اميد، اين صحبتهاي رييسجمهور را به «شوخي روحاني» تعبير كرد و گفت: «فراكسيون اميد در همه زمينهها هرچه در توان داشت، براي دولت گذاشت و با تمام توان به دولت كمك كرد.»
اين اتفاق، يعني انتشار خبر ديدار رييسجمهور و اصولگرايان كمتر از يك هفته پس از برگزاري ديدار روحاني و 23 چهره اصلاحطلب البته چندان هم جديد نيست و روحاني پيش از اين نيز دست به اقداماتي مشابه زده است. اواخر تيرماه امسال، هنگامي كه بهدليل تداوم روند افزايش قيمت دلار، محمدرضا تابش، نايبرييس نخست فراكسيون اميد از برگزاري ديدار هيات رييسه اين فراكسيون با رييسجمهور خبر داد، برخي ناظران از اين اقدام روحاني استقبال كرده و از آن به عنوان بازگشت روحاني به سمت اردوگاه حاميانش تعبير كردند. آنها البته تاكيد داشتند كه اين بازگشت تا حدودي ديرهنگام بوده و روحاني اصلا نبايد اجازه ميداد فاصلهاي ميان خود و حاميانش ايجاد شود و اگر هم چنين اتفاقي ناخواسته افتاد، خوب شد كه رييسجمهور با همنشيني با اصلاحطلبان مانع از افزايش خسارتها شد. اما در آن زمان كمتر از يك هفته بعد، بهروز نعمتي از جمله اعضاي شوراي مركزي فراكسيون مستقلين ولايي از برگزاري جلسه رييسجمهور با اعضاي اين فراكسيون خبر داد تا مشخص شود ديدار روحاني با فراكسيون اميد، به نحوي «در ادامه ديدارها و نشستهاي رييسجمهور با فراكسيونهاي سياسي مجلس» بوده است. بهخصوص آنكه روحاني پيش از آن نيز در جريان معرفي كابينه دولت دوازدهم، چند روز پس از ديدار با اعضاي فراكسيون اميد و مستقلين ولايي، حتي با كميته تعامل 15 نفره فراكسيون نمايندگان ولايي به عنوان جمعي از جديترين منتقدان و مخالفان دولت در مجلس نيز ديدار كرد.
ناگفته نماند كه منظور از اين سطور به هيچ عنوان اين نبود كه رييسجمهور صرفا بايد با حاميان سياسياش ديدار كند و جز با نزديكان گفتمانياش هيچ گروه و چهره سياسي ديگري را نپذيرد. اتفاقا اين وظيفه رييسجمهور است كه نظر همه مخالفان و منتقدانش را بشوند و از استماع انتقادها و حتي مخالفتهاي آنها عليه خود استقبال كند اما قرار نيست اين رويكرد صحيح و منطقي موجب شود كه جايي براي دريافت نظرات و مشورتهاي حاميان نماند. به بيان ديگر لازم است تاكيد كنيم كه آنچه تا اينجا گفتيم به معناي انتقاد از تشكيل جلسه رييسجمهور با اصولگرايان نبوده و لازم است كه اين جلسه با حضور حداكثري اصولگرايان و چهرههايي از طيفهاي گوناگون اصولگرايي تشكيل شود و از اين پس نيز برگزاري اينچنين نشستهايي در دستوركار روحاني باشد. اما پيش از آن، لازم است اصلاحاتي اساسي در نحوه تعامل رييسجمهور با حاميان گفتمانياش در جريان اصلاحات صورت گرفته و در كميت و كيفيت همنشيني و همفكري با اصلاحطلبان چارهانديشي شود.
حالا مدتي است اصلاحطلبان بهخاطر كمتوجهيهاي روحاني زبان به شكوه و گلايه گشوده و حتي پس از ديدار 11 مهرماه هم تغيير نگرش چندان مشخصي ندادند. آنها معتقدند در حالي مهمترين داراييشان كه همان بدنه اجتماعي همراه و سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان باشد را در دو انتخابات رياستجمهوري براي پيروزي انتخاباتي روحاني به ميدان آورده و اين مهمترين داراييشان را براي توفيقات انتخاباتي روحاني و ميانهرو قمار كردند، پاسخ درخوري دريافت نكردند.