• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4273 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۳ دي

دموكراسي در برزيل

هادي اعلمي فريمان

شعارهاي تند رييس‌جمهور جديد برزيل در مورد ريشه‌كني سوسياليسم در اين كشور، باعث ايجاد اين تصور در ميان رسانه‌ها و گروهي از ناظران شده است كه برزيل در حال فرو رفتن در يك بحران تازه و دوره‌اي از سركوب و خشونت است. اما بر اساس آنچه از تاريخ معاصر برزيل مي‌توان برداشت كرد، چنين شعارهايي در ميان سياستمداران و جناح‌هاي سياسي تازه به قدرت رسيده در اين كشور، بعد از دوران سخت ديكتاتوري نظامي بي‌سابقه نيست و بخشي از رقابت هميشگي ميان چپ و راست در اين كشور به حساب مي‌آيد. همان‌گونه كه روزگاري لولا داسيلوا، رييس‌جمهور چپ‌گراي برزيل، از صفت نئوليبرال به عنوان توهين استفاده مي‌كرد و وعده بريدن دست ليبرال‌ها از قدرت را در اين كشور مي‌داد، امروز هم جناح راست برزيل، وعده پاكسازي كشور از سوسياليسم را مي‌دهد، وعده‌اي كه نه در دوران لولا داسيلوا عملي شد و نه به عقيده من در دوره خاير بولسونارو عملي مي‌شود. اين تصور كه با قدرت گرفتن بولسونارو برزيل به دوران سياه ديكتاتوري نظامي باز‌مي‌گردد يك برداشت سطحي است. هر چند يك دوره 21 ساله حكومت ديكتاتوري نظامي در برزيل حاكم بود كه با خشونت و سركوب قدرت خود را اعمال مي‌كرد، اما در سه دهه اخير اين شرايط كاملا سپري شده است. اگر ديكتاتوري نظامي، حكومتي كارآمد و نظامي قابل مديريت بود، خود نظاميان مجبور نمي‌شدند به فكر راه چاره‌اي براي گذار از آن بيفتند.

جامعه برزيل به خوبي از اين گذار سياسي درس گرفته است، فرماندهان نظامي برزيل با مشاهده ميزان آسيبي كه نظام ديكتاتوري به كشور وارد كرده است راسا تصميم گرفتند كه به جاي ديكتاتوري يك نظام دموكراسي مردمسالار را جايگزين كنند و قدرت را به غيرنظاميان واگذار كنند. دموكراسي امروزي برزيل محصول يك توافق و ائتلاف همگاني در ميان مردم اين كشور است. برزيل در گذار از ديكتاتوري به دموكراسي، مسير موفقي را طي كرده است و همسان ايالات متحده امريكا، در امريكاي شمالي، برزيل در امريكا جنوبي به عنوان الگوي دموكراسي و مردمسالاري محسوب مي‌شود. آنچه در برزيل رخ داده است يك تحول سياسي است، بولسونارو تفكراتي دارد كه كاملا معكوس اسلافش، لولا داسيلوا، ديلما روسف و ميشل تمر، روساي پيشين برزيل است. دموكراسي برزيل كه روزگاري جناح چپ را براي مدتي طولاني در مقام مديريت ارشد سياسي قرار داده‌بود، امروز تصميم گرفته است به جناح راست اعتماد كند. شهروندان برزيلي نوعي چرخش به راست و ناسيوناليسم افراطي را انتخاب كرده‌اند. با اين حال حكومت برزيل يك حكومت كاملا متمركز نيست، اداره كشور تقريبا به شيوه فدرال انجام مي‌شود و يك بوروكراسي اداري بسيار قدرتمند بر اين كشور حاكم است كه با سياست در اين كشور عجين شده است. دور زدن اين بوروكراسي و قدرت منتشر از سوي يك فرد و يك دولت بسيار مشكل است، هر كسي در مقام رياست‌جمهوري قصد داشته‌باشد سياست‌هاي خود را اجرايي كند، مجبور است با گروه‌ها، اقشار و جناح‌هاي مختلف قدرتمند در اين كشور ائتلاف‌ها و اتحادهايي را تشكيل دهد. بولسونارو هم ناچار خواهد بود كه با بقيه احزاب و گروه‌هاي برزيلي ائتلاف كند و اين شعار كه يك بخش قدرتمند از سياست برزيل را «پاكسازي مي‌كند» يا «دست چپ‌ها را از قدرت قطع مي‌كند» در حد حرف باقي خواهد ماند.

تغييراتي مانند خصوصي‌سازي‌هاي بيشتر، كاهش قدرت حزب كارگران بعد از 18 سال حكومت و اقداماتي از اين دست، در عرصه سياسي برزيل ممكن است، اما لزوما اين تغييرات به معناي يك بحران اجتماعي عظيم در اين كشور نيست، بلكه به معناي آزمايش مسيري جديد براي مديريت كشور است. جامعه برزيل همواره در دهه‌هاي اخير اين دوقطبي چپ و راست را تجربه كرده است و هيچگاه اين رقابت باعث بحران اجتماعي در اين كشور نشده است. شكاف عميق فقير و غني در برزيل، حاشيه‌نشيني و دودستگي سياسي در اين كشور بي‌سابقه نيست. لولا داسيلوا، در دوره رياست‌جمهوري خود با سياست‌هايي كه براي ريشه‌كني فقر در پيش گرفت تا حدي موفق شد نظر اقشار ضعيف‌تر اقتصادي را جلب كند و به همين دليل هم جناح سياسي تحت رهبري او تا مدت‌ها حكومت را در برزيل در اختيار داشت، اما استمرار مسير لولا در سال‌هاي اخير به ركود اقتصادي و جنجال‌هاي فساد سياسي در بالاترين سطح قدرت ختم شده است. در چنين شرايطي مردم برزيل با استفاده از امكان راي خود، دست به تجديد نظري در مسير حركت كشور زده‌اند. با اين حال، جامعه برزيل، با وجود همه شعارهاي تندي كه سياستمداران ارشد عليه جناح‌هاي رقيب مي‌دهند، جامعه‌اي آرام و مسالمت‌جو است. بدون ترديد خاير بولسونارو، مجبور خواهد شد براي اجراي سياست‌هاي خود، شعارها را تعديل كند، براي تصويب لوايح با گروه‌هاي سياسي ديگر ائتلاف كند و با حكومت‌هاي محلي كه ممكن است حاضر نباشند از سياست‌هايش پيروي بكنند كنار بيايد. محدوديت‌ها در حوزه سياست داخلي براي بولسونارو به واسطه تعدد احزاب در پارلمان، حكومت فدرالي و بوروكراسي دولتي بسيار زياد است و موانع زيادي براي اجراي سياست‌هاي تند، تفرقه‌افكن و بحران‌آفرين از سوي او و چه هر رييس‌جمهور ديگري در برزيل وجود دارد. سه دهه تجربه دموكراسي، جامعه برزيل را به سطحي از پختگي، تساهل و تسامح رسانده است كه تصور وقوع بحران اجتماعي عظيم به دليل تغيير سياست‌هاي دولت دور از ذهن به نظر مي‌رسد. انگيزه‌اي كه باعث شد جامعه برزيل رييس‌جمهوري جديد با تفكراتي جديد برگزيند، نه انگيزه ايجاد تفرقه و سركوب رقبا، بلكه انديشه رشد اقتصادي و توسعه و پيشرفت بود. جامعه مدني يكپارچه و قدرتمندي كه در برزيل حاكم شده است، جلوي پيش رفتن شعارهاي تند رييس‌جمهور جديد به سمت بحران را مي‌گيرد. رييس‌جمهور برزيل، در حوزه‌هايي از قدرت سياسي اختيار تام دارد. براي مثال در سياست خارجي، رييس‌جمهور برزيل توان كافي براي تجديد نظر در سياست خارجي اين كشور را دارد، هر چند كه بر اساس سابقه برزيل كشوري بي‌طرف محسوب مي‌شود و تقريبا با همه كشورهاي جهان روابط خوبي دارد. بعيد است كه تجديد نظرهاي رييس‌جمهور جديد در سياست خارجي، باعث تغيير اساسي در اين شيوه بي‌طرفي و روابط با همه كشورهاي جهان شود، اما در عين حال بولسونارو علاقه‌مند است كه تغييرات مثبتي در جهت نزديك‌تر كردن برزيل با ايالات متحده امريكا و اسراييل ايجاد كند. همان‌گونه كه مشاهده كرديم وزير خارجه امريكا در مراسم تحليف خاير بولسونارو شركت كرد و حتي قبل از شروع به كار رسمي خاير بولسونارو، بنيامين نتانياهو، نخست‌وزير اسراييل به برزيل سفر كرد و به گفته خودش با وعده انتقال سفارت برزيل به قدس بازگشت. هر چند همين وعده انتقال سفارت به قدس اشغالي هم در درون برزيل مخالفاني دارد كه هشدار مي‌دهند چنين اقداماتي مي‌تواند بر روابط برزيل با كشورهاي عربي و مسلمان اثر منفي بگذارد و قصد دارند جلوي چنين اقدامي را بگيرند.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون