لبخند از ديار باقي
شهرام كرمي
غم هجرت حسين محب اهري، يكي از بازيگران خوشنام و خوشاخلاق و پرشور هنرهاي نمايشي ايران، به چند دليل دشوار و سخت است؛ اول اينكه در طول چند سال اخير همه ما آگاه بوديم كه براي مبارزه با بيماري سرطان و مبارزهاش چنان پراميد در تلاش است كه همه ما را براي تلاش بيشتر در زندگي، پراميدتر ميكرد. هميشه شاهد حضور موفق او در صحنهها بوديم، با وجود بيماري سخت سالهاي اخيرش، هيچ رد و نشاني از بيماري در او ديده نميشد.
كمتر از 10 روز پيش كه من به عيادتش رفته بودم، او همچنان پرشور و پرحرارت، داشت از نمايش جديدش و نقشش در تئاتر جديد خانم مريم كاظمي صحبت ميكرد. محباهري در بستر بيماري چنان اميدوار بود كه در اسفندماه به روي صحنه خواهد رفت كه هيچ نشاني از مرگ در وجودش نمايان نبود. ظهور مرگ براي اين هنرمند غم سختي براي خانواده هنرمندان است؛ مرگي را كه حق است و همه ما ميدانيم كه تقدير زندگي است براي ما تبديل به حس تلخكامي ميكند. اما وقتي به لبخند و مهرباني و حضور پر شور و نقشهاي پراحساس حسين محب اهري فكر ميكنيم ردي پرنشاط از اميد را در ذهنمان مييابيم و ميتوانيم بگوييم لبخند به لبانمان ميآيد براي بودن مردي كه به معناي واقعي آقاي بازيگر بود.
حسين محب اهري در زندگي هم نقشهاي مختلفي از شخصيتهاي قابل باوري را براي ما بازي كرد و هم اينكه نقش بزرگ زندگياش كه انسان بودن و مهرباني و لبخند هميشگياش بود به خوبي
باقي گذاشت. سعادتي است كه ما نيز بتوانيم در زندگي هم براي خودمان و هم براي ديگران به عنوان يك انسان موثر شناخته شويم. بدون شك ياد و خاطره حسين محب اهري در ذهن همه ما باقي خواهد ماند و آن چيزي كه تجربه حضور در زندگي و هنر اين مرد هميشه خندان است، اين است كه زندگي پر اميدي را همراه با شور و احساس و آبرو و عزت در اين دنيا سپري كرد و اين آرزوي هر انساني است كه بتواند اين توفيق را در زندگي داشته باشد.
شكي ندارم كه روحش در آرامش است و در جهان باقي در بهشت به ياد همه ما هست و با خاطره نقشهايي كه بازي كرده همچنان از ديار باقي به ما لبخند ميزند.