فراتر از سياست، فراتر از اعتقاد
بيژن عبدالكريمي
امور بسياري هست كه سياست و جامعه ما بايد بياموزد يا آن كه اگر آنها را از ياد برده است، به يادشان آورد. يكي از اين نكات بنيادين توجه بيشتر به وجود افراد و شخصيتهايي است كه سرمايه اجتماعي كشور و فرهنگ ما بوده، سبب غناي جامعه ميگردند و ناديده گرفتن و بها ندادن و حتي بدتر از آن، تلاش درصدد نفي و طرد آنها، جامعه را بيش از پيش فقير، نحيف و بيبنيه ميكند، آنگاه است كه جرثومههاي بياخلاقي، فرو ريختن ارزشها، رشد فساد و تباهي، رانتخواري، ارتشا، اختلاس و بيفرهنگي، خشونت، توحش و بربريت مجالي براي بروز يافته و همچون موريانه چوب حيات جامعه را خواهند خورد.
ما هنوز نياموختهايم يا ميدانستيم و فراموش كردهايم كه ارزشهاي انساني بسيار بسيار فراتر از سياست، رجزخوانيهاي سياسي و جهتگيريهاي فكري و اعتقادي است. اينها همه قول و سخن و باد هواست، ليكن آنچه از سنخ وجود و حقيقت است، آن چيزي است كه در منش، شخصيت و اعمال آدميان تحقق زنده و واقعي مييابد.
ميتوان مدعي ديانت و اخلاق بود و تمامي ارزشهاي ديني و معنوي و اخلاقي را به ابتذال كشيد و ميتوان در ظاهر اپوزيسيون بود و تمامي ارزش انقلاب را لگدكوب و لجنمال كرد. اما ميتوان مدعي نبود و ادعايي نداشت و بزرگترين حقها را به گردن يك جامعه و يك ملت داشت و هيچ انتظاري نداشت. بيترديد خانواده شريعتي و بيش از همه زن، يعني خيمه عمودين اين خانواده، پوران شريعترضوي مصداق همين امر است.
پوران شريعترضوي كه براي برخي از همنسليهايم از تيپ بنده كه به دليل پيوندهاي عميق عاطفي، فكري و وجوديام با شريعتي و خانواده گرامياش، حكم مادر را داشت، چه ساده زيست و چه ساده از ميان ما رفت. او دو برادر را در راه اين سرزمين از كف داده بود: علياصغر و مهدي شريعترضوي، اولي (متخلص به توفان) كه حين دفاع از مرزهاي ايران در مقابل ارتش متجاوز شوروي در سال ۱۳۲۰ در آذربايجان جان باخت و دومي (متخلص به آذر) يكي از سه دانشجويي كه در حمله نيروهاي امنيتي به دانشگاه تهران در ۱۶ آذر ۱۳۳۲- كه «روز دانشجو» نامگذاري شده است- در پاي نيكسون، رييسجمهور امريكا قرباني شد. پوران شريعترضوي همسر معلم انقلاب بزرگ اين سرزمين بود و بيترديد در پرتو فداكاريهاي بزرگ او بود كه شريعتي توانست به نقشآفريني تاريخي خويش بپردازد. وي در سال 1356، در اوج جواني، همسر خويش را از دست داد و تا آخر عمر ميراثدار فرزندان و انديشه شريعتي بود. دكتر پوران شريعترضوي از اصحاب قلم ديار ما بود و سالها نيز به تدريس در مدارس اين كشور پرداخت. او مظهر يك زن مسلمان بود. اگر در روزگار ما، افقهاي معنايي و تاريخي تغيير كرده است و كلماتي چون انقلاب، شريعتي، مسلمانيت قلبي را تكان نميدهد، تقصير او نيست. وي نقش خود را ايفا كرده بود. بر ماست كه براي نجات خودمان، بيش از آنكه بر ارزشهاي سياسي و اعتقادي بينديشيم، نگاهمان را بر ارزشهاي اخلاقي و انساني بگشاييم و آنها را پاس داريم.
ياد و خاطره اين زن بزرگ و مادر فداكار، همچون همه زنان و مادران بزرگ و فداكار اين ديار در دلهاي ما پاينده باد!