فضاسازي به جاي استدلال در مجمع/رفراندوم براي موضوعات مهمتر
عليرضا رحيمي
1- به نظر ميرسد اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام براي تصويب يا رد پالرمو و همچنين CFT با ترديد جدي مواجه هستند و نتوانستند به نتيجه مشخص برسند. در اين شرايط وقتي فضاسازيهاي بيروني و مخالفتهاي كف خياباني و موج پيامكها به جاي استلالها روانه مجلس و مجمع ميشود تا يك حدي تاثير خود را ميگذارد و كمترين خسارت فضاسازيها درباره اين لوايح ايجاد ترديد در ميان اعضاي مجمع اين است كه تصميم درست چه تصميمي ميتواند باشد. لذا اعضاي مجمع در اين مرحله قرار دارند. البته موافقان كه تكليف شان روشن است اما مخالفان با وجود آنكه در ابراز عقيده بر مخالفت تاكيد ميكنند اما در مقام راي دادن هنوز به اين نتيجه نرسيدهاند كه رايشان را اعمال كنند به همين نسبت به نظر ميرسد بحثها ادامه دارد تا مجموعه استدلالهاي موافقين و مخالفين به صورت مكتوب هم قرار باشد شنيده شود بيشتر از چهار ساعت زمان نخواهد برد. هر چند بحثهاي مختلفي درباره سرنوشت اين لوايح مطرح است اما اين يك واقعيتي است كه در حال حاضر صلاحيت تصميمگيري درباره پالرمو و CFT به عهده اعضاي مجمع است اما از آنجا كه در آييننامه و قوانين داخلي مجمع مدت زمان براي تصميمگيري ديده نشده است اين تاخيرها و تمديدها خارج از چارچوب قانون نيست اما ميتوان آن را خارج از مصلحت كشور قلمداد كرد. اينكه يك تصميمگيري درباره چنين مسائلي اينچنين زمانبر شود، ميتواند براي كشور خساراتي به دنبال داشته باشد.
2- درباره موضوع رفراندوم براي مسائلي مانند لوايح FATF و مسائلي مانند زماني ميتواند مطرح شود كه ساختارها جوابگو نباشد اما وقتي دقيقا در مسير ساختارها و چارچوبهاي قانوني حركت ميكنيم بايد منتظر تصميمگيري از سوي چارچوبهاي تعريف شده در قانون باشيم. به اين معنا كه اگر مجمع در زمان مناسبي تصميم بگيرد و در زمان مناسب اعلام نظر كند قاعدتا نيازي به به رفراندوم نخواهد بود البته فضاي افكار عمومي خارج از قانونگذاري است و موافقين و مخالفين فضاسازيهايي را انجام ميدهند اما به نظر ميرسد اگر مراجع صلاحيتدار قانوني مانند مجلس شوراي نگهبان و مجمع به موقع ورود كنند و به موقع تصميمگيري كنند قاعدتا زاويه و فضاي جديدي براي طرح چنين مباحثي به وجود نخواهد آمد. البته بايد گفت اصل موضوع رفراندوم يك موضوع مغفولي است كه در كشور فراموش شده است؛ قانون اساسي آن را به عنوان يك ظرفيت قانوني پيشبيني كرده و آن را به رسميت شناخته است. هر چند در بسياري از موارد مورد توجه قرار نگرفته است اما در مورد اين لوايح به نظر ميرسد اگر مجمع به يك نتيجه و تصميم برسد اين فرافكنيها هم كمتر مطرح خواهد شد. با وجود تمام آنچه مطرح شد مراجعه به آراي عمومي بايد درباره موضوعات مهم مملكتي باشد لذا وقتي صحبت از رفراندوم براي افزايش قيمت سوخت يا موضوع يارانهها به ميان ميآيد به نظر ميرسد اين موضوعات بيشتر از آنكه به لحاظ موضوعي مهم باشد به لحاظ رواني مهم تلقي ميشوند. به نظر ميرسد چون تاكنون از اين ظرفيت قانوني استفاده نشده با ابهاماتي مواجه است كه همين ابهام موجب شده بعضا افراد از موضوعات پيش پا افتاده تا موضوعات مهم را اولويتي براي مراجعه به آراي عمومي مطرح كنند براي مثال زماني ميگفتند ماندن و رفتن كيروش به رفراندوم گذاشته شود.
نماينده اصلاحطلب تهران و عضو هيات رييسه