آن قطعه زمين يك متري
مرتضي ميرحسيني
قتل لينكلن: سال 1865 در چنين روزي به آبراهام لينكلن، رييسجمهور امريكا تيراندازي شد. حادثه در يكي از سالنهاي تئاتر واشنگتن روي داد و او نه ساعت بعد از دنيا رفت. لينكلن يكي از مهمترين چهرههاي جنگ داخلي امريكا ميان ايالتهاي شمالي و جنوبي است كه چهار سال، از 1861 تا 1865 طول كشيد كه به برتري شماليها منتهي شد. قتل لينكلن نيز در ميان حوادث پاياني اين جنگ خونين جاي ميگيرد و واكنش يكي از جنوبيهاي متعصب و سرخورده توصيف ميشود. چنانكه ميدانيد مهمترين نتيجه جنگ داخلي امريكا، تغييراتي در قوانين ايالاتمتحده و ممنوعيت كامل خريد و فروش و نگهداري از برده بود. اما عجيبتر اينكه تا پيش از شروع جنگ، لينكلن و بيشتر جمهوريخواهان حامي او به سياستي معتدل براي تدبير مساله بردهداري ميانديشيدند و لغو كامل آن را دستكم در كوتاهمدت ناممكن ميديدند، زيرا اقتصاد ايالتهاي جنوبي به مزارع پنبه آن و بردگاني كه در اين مزارع كار ميكردند گره خورده بود. حتي برخي سياهپوستاني هم كه براي لغو بردهداري مبارزه ميكردند معتقد بودند بردهداري آنقدر به نظام اقتصادي ايالاتمتحده و حكومت اين كشور تنيده شده كه كنار گذاشتن آن امكانپذير نيست. اما جنوبيها منتظر تصميمهاي دولت نماندند و ايالتهاي آن نواحي يكي پس از ديگري اعلام استقلال كردند. واكنش شمال ابتدا خويشتنداري و مسامحه و بعد سخت و قاطع بود. خود لينكلن هم رفتهرفته در گذر از ماههاي نخست جنگ از سياست مدارا و ملايمت دست كشيد و صلابت بيشتري از خود نشان داد. وي شانزدهمين رييسجمهور ايالاتمتحده بود و بعدها درباره خودش و نقشي كه در آن دوره ايفا كرد و تصميمهايي كه گرفت حرفهاي زيادي گفته شد و يكي از بهترين آنها سخنان كارل ماركس است در سال 1862 كه گفت: «لينكلن چهره بيمانندي است، فاقد ابتكار و آرمانگرايي. مهمترين سخنرانيهاي خود را به دمدستيترين شيوه اجرا ميكند. خيليها ادعا ميكنند كه براي آرماني متعالي ميجنگند، اما هدفي جز تصاحب يك متر زمين ندارند. لينكلن حتي زماني كه صادقانه براي تحقق آرماني بزرگ ميكوشد، از آن قطعه زمين يك متري حرف ميزند... شخص متوسطي با نيتهاي پاك كه در تاثير و تاثر نيروهاي اجتماعي به قله رانده شد و در صدر جاي گرفت.» آنچه او كرد اثبات ميكند كه «مردم عادي با حُسن نيت ميتوانند به اهداف بزرگي برسند كه در گذشته فقط قهرمانان به آنها دست مييافتند.»
همچنين تولد لئوناردو داوينچي، هنرمند شاخص عصر رنسانس؛ داوينچي را معمولا با نقاشي مشهورش، يعني لبخند ژكوند به ياد ميآورند و برخيها معتقدند كه او يكي از بزرگترين نوابغ همه اعصار بوده است (1452)، تولد چارلي چاپلين، بازيگر و كارگردان هاليوودي و يكي از چهرههاي استثنايي تاريخ سينما (1889)، انتشار «خوشههاي خشم» رمان تحسين شده و اثرگذار جان اشتاينبك؛ «خوشههاي خشم» داستاني است درباره رنج و نااميدي و كوچ اجباري يك خانواده كشاورز اهل اوكلاهاما براي رسيدن به كشتزارهاي انگور كاليفرنيا كه روايت ميكند. اين رمان به اعتبار توصيفات زنده اشتاينبك از زندگي و تجربيات كشاورزان بيزمين و اشاره او به واقعيتهاي تلخ موجود در جامعه امريكا، در فهرست مهمترين آثار ماندگار ادبيات ايالاتمتحده جاي دارد (1939)؛ مرگ ژان پل سارتر، نويسنده بلندآوازه فرانسوي در هفتاد و پنج سالگي (1980).