• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4353 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۹ ارديبهشت

به بهانه آغاز بيست‌ودومين دوره جشنواره تئاتر دانشگاهي ايران

دانشجو محافظه‌كار نمي‌شود

بابك احمدي – حسين رسولي

بيست و دومين جشنواره بين‌المللي تئاتر دانشگاهي ايران، اين روزها در حال برگزاري است. سالن‌هاي تئاتر دانشگاه تهران (با محوريت مركز تئاتر مولوي) در كنار چند سالن ديگر ‌حالا پرشورتر از هر زمان از دانش‌آموختگان هنرهاي نمايشي ميزباني مي‌كنند و اساتيد و دانشجويان از نزديك با حاصل آموزه‌هاي خويش مواجه مي‌شوند. محلي براي گردهمايي نيروهاي مستعد و آينده‌ساز تئاتر كشور كه با قدم زدن بين آنها مي‌توانيد برق اميد را در چشم يكايك‌شان ببينيد. اما آيا واقعا چنين است؟ دانشجويان با اميد بسيار نسبت به فرداي فارغ‌التحصيلي فكر مي‌كنند و دغدغه‌اي جز مطالعه و تفكر درباره خلق نمايش‌هاي باكيفيت و ارايه پيشنهاد جديد به تماشاگران و هنرمندان ندارند؟ باتوجه به رويكردهاي موجود در همين روزهاي ابتدايي برگزاري جشنواره به نظر مي‌رسد فضاي موجود توليد تئاتر، كنار كشيدن دولت از پرداخت حمايت و افزايش خودگرداني اقتصادي گروه‌هاي نمايشي در به حاشيه رفتن و محافظه‌كار شدن تئاتر دانشگاهي نيز نقش منفي ايفا مي‌كند، ولي در عين‌ حال بعضي كارگردانان جوان نمايش‌هايي به صحنه مي‌آورند كه نفس‌تان را در سينه حبس مي‌كند. آثاري كه به مخاطب نهيب مي‌زند دانشجو در هيچ شرايطي اهل تن دادن به فضاي موجود نيست و محافظه‌كار نمي‌شود. در اين باره با سه تن از فعالان تئاتري رضا بهبودي، مدرس و بازيگر باتجربه تئاتر و سينما، مهدي مشهور، كارگردان و يكي از داوران اين دوره جشنواره تئاتر دانشگاهي و امير نجفي از شركت‌كنندگان پنج دوره اخير جشنواره گفت‌وگو كرده‌ايم كه نتيجه را در ادامه مي‌خوانيد.

مساله انتخاب خيلي مهم است

كيفيت آثار جوانان در جشنواره‌ها مورد توجه بسياري از منتقدان و كارگردانان است. بسياري اين آثار را گم شده و برخي ديگر هم داراي جسارت و كيفيت مي‌دانند. رضا بهبودي كه اين روزها بازي در نمايش «ملاقات» به كارگرداني پارسا پيروزفر در سالن اصلي تئاتر شهر را در دست دارد، مي‌گويد: «همه كارهاي جوانان و اجراهاي دانشگاهي بد نيست. شنيده‌ام كه امسال برخي آثار جشنواره تئاتر دانشگاهي خوب بوده است.» اين بازيگر كهنه‌كار تئاتر با توجه به كيفيت تمام بخش‌هاي تئاتر اشاره مي‌كند: «چند مساله مهم درباره كيفيت كارها وجود دارد. كيفيت آموزش، كيفيت هنرجويان، كيفيت پذيرش دانشگاه‌ها، سطح مطالعات دانشجويان و كيفيت اساتيد خيلي مهم است. بايد اين موضوعات را بررسي كنيم. نكته مهم در جشنواره‌ها اين است كه مساله انتخاب را بايد در نظر بگيريم. محدوديت سوژه و متن وجود دارد. برخي دانشجويان مي‌خواهند متن خاصي را بر اساس شيوه خاصي روي صحنه ببرند. آيا آنها آزادي تام دارند؟ يا آنها محدوديت دارند؟ آيا انتخاب‌ها دقيق است؟ توجه كنيد كه بنده كلي صحبت مي‌كنم. كسي را زير سوال نمي‌برم. مثلا به جشنواره فيلم فجر نگاه كنيد. خيلي از منتقدان مي‌گويند چرا فلان فيلم در بخش اصلي است و فيلم ديگر، در بخش جنبي؟ نكته اين است كه فيلم بخش فرعي، كيفيت بسيار بالاتري نسبت به فيلم بخش اصلي دارد. بنابراين، مقوله انتخاب بسيار مهم است. تمام اين موضوعات بايد كنار يكديگر قرار بگيرد. توجه داشته باشيد با تمام محدوديت‌ها كارهاي خوبي در ايران توليد مي‌شود.»

نمايشنامه‌نويسان اصيل خانه‌نشين هستند

گروهي اعتقاد دارند كه تئاترهاي توليدي اين روزها دور از جامعه فعلي و زندگي روزمره هستند. در واقع، بيشتر آنها جامعه گريز مي‌شوند. رضا بهبودي كه با بازي در نمايش «ماجراي مترانپاژ» به كارگرداني محمدحسن معجوني توجه بسياري از تئاتردوستان را جلب كرده بود، مي‌گويد: «اين سوال را بايد از مديران و مسوولان مركز هنرهاي نمايشي بپرسيد. نمايشنامه‌نويسان اصيل ما خانه‌نشين هستند. آثار مطرح ما چاپ نمي‌شوند. اگر متني هم پذيرفته شود كه جنبه اجتماعي دارد با هزار و يك مميزي ريز و درشت مواجه مي‌شود. آن قدر به اين متن‌ها گير مي‌دهند تا كارگردان سراغ آثار ديگري برود. بيشتر متن‌هاي اجرايي ما سلبي هستند. جنبه ايجابي ندارند. اكثر آنها در جهان ديگري مي‌گذرند. كارگردان و بازيگر هم ترجيح مي‌دهد كه زير تيغ سانسور نرود. هنرمنداني مثل من و شما ترجيح مي‌دهيم كه آثاري را انتخاب كنيم كه دردسر نداشته باشند. نبايد پس از ۴، ۵ ماه تمرين با سانسور گلاويز شويم. بايد امكان روي صحنه رفتن نمايشنامه‌ها مهيا باشد. سياستگذاري‌ها باعث ايجاد چنين فضايي شده است. مشكل از ناحيه هنرمندان و آرتيست‌هاي فعال نيست. بايد بررسي كنيم كه چرا كار به اينجا كشيده شده است! بايد بدانيم چرا نويسنده ايراني خانه‌نشين شده است؟! چرا متون خارجي به صورت مداوم ترجمه مي‌شوند؟ يكي از دلايل اصلي اين پديده وجود تيغ برنده سانسور است. سانسورچيان به متون خارجي كار ندارند. البته متن‌هاي خوب ايراني هم وجود دارد. دوستان اجازه اجرا نمي‌دهند! من خيلي مي‌شنوم كه خيلي از دوستان، متن‌هاي اجتماعي را با توجه به مسائل روز تمرين مي‌كنند. ولي دوستان سانسورچي آنها را تا مي‌توانند سانسور مي‌كنند. سانسورچيان مي‌گويند كه چه چيزي را بگو! چه چيزي را نگو. اين كار را بكن و اين كار را نكن».تعداد اجراهاي «مونولوگ» (تك‌گويي) آن هم با كيفيت پايين افزايش پيدا كرده است. حتي تئاترهاي كوچك جمع و جور هم فراوان شده است. واقعا اين موضوع به اقتصاد برمي‌گردد؟ رضا بهبودي مي‌گويد: «سوال شما خيلي كلي است و نمي‌توانم دقيق جواب بدهم.» كارگردان تئاتر با خودش مي‌گويد: «من هستم و يكي، دو نفر از دوستان. اگر اجرا بفروشد پول همه را مي‌دهم و اگر هم نفروخت ديگر بدهكار بازيگر چهره و سالن نمي‌شوم». هنرمند دانشجو هم داريم كه بنده خدا با خودش مي‌گويد: «من كه الان نمي‌توانم متن سه پرده‌اي كار كنم. بازيگران معروف هم در اجراي من بازي نمي‌كنند. پس بايد جمع و جور كار كنم.» سالن‌دار هم به او زمان اجراي ساعت ۵ عصر را مي‌دهد. اين ساعت كه كسي حال ندارد به تماشاي تئاتر برود! ساعت‌هاي بيخود و بدون مخاطب را به بنده‌هاي خدا مي‌دهند. آنها هم كارهاي جمع و جور مي‌بندند.» وي ادامه مي‌دهد: «سالن‌ها هم چند اجرايي هستند. بنابراين، دكورهاي كوچك و پرتابل و ساده جواب مي‌دهد. اصلا كارگردانان را مجبور به اين كار مي‌كنند. البته برخي كارها هم چنين دكورهايي مي‌طلبد. اساسا طراحي برخي كارها بايد ساده و كوچك باشد. در ۷، ۸ سال اخير بيشتر اجراها كوچك و ساده شده است. چرا؟ براي اينكه امكان راحت تعويض اجراها را مهيا مي‌كند. اين ضربه‌ها را از ناحيه بلبشوي اقتصادي مي‌خوريم.»

دانشجويان بايد صبوري كنند

پرسش اساسي بيشتر دانشجويان و جوانان علاقه‌مند به تئاتر اين است كه «چطور بايد وارد جريان اصلي تئاتر شويم؟»؛ رضا بهبودي هم در واكنش به اين تصريح مي‌كند: «يقينا با تمرين بيشتر! برخي فكر مي‌كنند كه بايد وارد گروه‌هاي حرفه‌اي بشوند. مدام چايي بدهند و دستياري كنند. اين راه درست ورود به تئاتر حرفه‌اي نيست. بايد صبوري كنند. دانشجويان در دانشگاه چند سالي فرصت دارند. آنها بايد در پايان‌نامه‌هاي دانشجويان سال بالايي كار كنند. جوان‌ترها بايد با هم سن و سال‌هاي خودشان رشد كنند. دانشجويان بايد گروه تشكيل بدهند. اين‌گونه است كه آنها وارد عرصه حرفه‌اي مي‌شوند. برخي فكر مي‌كنند كه به جاي دانشگاه بايد در گروه‌هاي حرفه‌اي باشند. اين به نظر من تصور خطايي است. اين كارها افسردگي و تحقير مي‌آورد. من اين موضوع را با چشم خودم بارها و بارها شاهد بوده‌ام. پيشنهاد مي‌دهم كه صبوري كنند. جسارت خودشان را حفظ كنند. شديدا تمرين كنند. اصلا به دنبال ورود به گروه‌هاي حرفه‌اي نباشند، بلكه جوانان بايد گروه حرفه‌اي تشكيل بدهند. نتيجه اين كارها پس از سال‌ها تلاش و صبوري مشخص مي‌شود.»

جاي خالي مطالعه به ‌شدت احساس مي‌شود

يكي از مشكلات اساسي دانشجويان و گروه‌هاي آماتور تئاتر اين است كه اصلا به نقد توجهي ندارند. مهدي مشهور كارگرداني است كه اين روزها داوري جشنواره تئاتر دانشگاهي را بر عهده دارد. او در همين رابطه مي‌گويد: «فكر مي‌كنم در حوزه نقد تئاتر در سال‌هاي گذشته عقب مانده‌ايم. نقد ما توسعه پيدا نكرده است. دلايل فراواني هم دارد. شايد دليل اصلي آن اين باشد كه منتقدان، مخاطبان و بچه‌هاي تئاتر به سمت مطالعه نمي‌روند. جاي خالي مطالعه به ‌شدت احساس مي‌شود. هر سه ضلع هنرمند، منتقد و تماشاگر از اين امر دور شده‌اند. اين پديده باعث مي‌شود كه خوانش نقد جذابيتي نداشته باشد. كسي كه نقد مي‌نويسد هم ديگر مطالعه نمي‌كند و نوشته‌هاي او ديگر ارزش آنچناني ندارد. مطالعه از تئاتر ايران رفته است. كسي ديگر رقبتي به كتاب خواندن ندارد.»

گروهي از نويسندگان تئاتري اعتقاد دارند كه تئاتر ايراني بيشتر عمل‌گرا شده است و جاي خالي تئوري و انديشه به خوبي احساس مي‌شود. مشهور در واكنش مي‌گويد: «فكر مي‌كنم اين‌گونه شده است. همه‌ چيز ما بر اساس تجربيات شخصي و مشاهدات انفرادي پيش مي‌رود! در صورتي كه ضلع سوم هنر مطالعه است. به قول شما، مباني نظري از هنر تئاتر خارج شده است؛ بنابراين تئاتر تهي شده است. آثار تئاتري از نظر كمي رشد كرده و از نظر كيفي سقوط كرده است. جاي خالي انديشه در تئاترهاي ايراني احساس مي‌شود.»

مساله اساسي ما فرهنگي است

بسيار واضح و مبرهن است كه در دهه‌هاي ۴۰ و ۷۰ نقدهاي خوبي داشتيم. مخاطبان جوان هم نقدها را دنبال مي‌كردند. اين روزها روشنفكران وارد نقد تئاتر نمي‌شوند. رسانه‌ها هم ضعيف شده‌اند. كسي هم ديگر مخاطب نوشته‌هاي منتقدان نيست. شايد وارد بن‌بست فرهنگي شده‌ايم. مهدي مشهور كه اجراي آثار «اوژن يونسكو» و «ساموئل بكت» را در كارنامه خود دارد، پاسخ مي‌دهد: «نقد در همه جاي دنيا بسيار مهم است. منتقدان تئاتر را به مسير درست مي‌برند. باز هم تاكيد مي‌كند دليل اصلي اين امر به خاطر عدم مطالعه است. ديگر نيازي به كتاب نيست. مباني نظري فراموش شده است. نقد هم جايش خالي شده است. مخاطبان و تئاتري‌ها هر دو بايد به نقد توجه كنند. ما منتقد داريم، اتفاقا زياد هم هستند. شما مي‌گوييد كه رضا براهني در گذشته نقدي بر اجراي «در انتظار گودو» نوشته است؛ ولي نويسندگان امروز چه كساني هستند؟ پيشينه آنها چيست؟ مساله اساسي ما فرهنگي است. فكر مي‌كنم نقد جدي در هيچ حوزه فرهنگي و هنري مانند نقاشي و موسيقي هم نداريم. همه‌ چيز فقط توليد مي‌شود ولي دلايل اين توليد مشخص نيست. نقد داريم، منتقد هم داريم، ولي نوشته‌ها كسي را اذيت نمي‌كند. يك نقد اساسي بايد مخاطبان و هنرمندان را اذيت كند. يك منتقد بايد با مخاطب كاري كند كه اگر يك اثر تئاتر را ديد، باز هم كنجكاو شود دوباره به ديدن همان اثر برود. نقد كاركرد خودش را از دست داده است. نويسندگان دست‌شان را جاي درستي نمي‌گذارند. همه مقصر هستند. منتقدان، هنرمندان و مخاطبان به يك اندازه اشكال دارند. به همان اندازه كه نقد تئاتر وارد سراشيبي شده، تئاتر و مخاطب هم ما هم در سراشيبي قرار دارند.» مهدي مشهور كه در كنار مسعود دلخواه، شهرام زرگر، محمد مساوات و نويد محمدزاده جزو هيات داوران بيست و دومين جشنواره بين‌المللي تئاتر دانشگاهي ايران است، درباره رابطه اجراهاي دانشگاهي و نقد مي‌گويد: «واقعا هيچ چيزي در نقد نداريم. من بلد نيستم راهكار بدهم. احساس مي‌كنم مساله ريشه‌اي است. تلويزيون ما تلاش دارد مخاطب را كم سواد و سطحي تربيت كند. سينماي ما صرفا سرگرم‌كننده شده است. تئاتر ما هم به ‌شدت سطحي و كم ارزش شده است. با اين حساب، نقد هم افت كرده است. به نظرم كيفيت پايين نقد ما به خاطر كيفيت ضعيف تئاتر ماست. هنر در ايران به سمت سطحي‌نگري و سرگرمي رفته است. مدام شاهديم كه سلبريتي‌ها تبليغ مي‌شوند. افرادي كه نبايد بزرگ بشوند، در تئاتر ما رشد پيدا مي‌كنند. اين وضعيت نقد را مي‌خواهد براي چه؟! اشاره به مارتين اسلين كرديد. عجب تاكيد درستي است. او بود كه جريان تئاتر ابزورد را شناسايي و معرفي كرد. اسلين بود كه چنين مفاهيمي را جا انداخت.»

روشنفكران ديگر مثل سابق نيستند

مهدي مشهور كه سال گذشته اجراي «خاموشخانه» را در تئاتر شهر داشت، درباره افت كيفيت آثار تئاتري دانشجويان در سال‌هاي اخير مي‌گويد: «اين وضعيت را بايد از دو جنبه بررسي كنيم. هسته هنر ما هر قدر به دوران مشروطه نزديك‌تر مي‌شويم، درست‌تر است. هنر سطحي ويتريني براي كليت هنر ما بود. فيلمفارسي ويترين بود، ولي بين روشنفكران و متفكران اتفاق اصلي رخ مي‌داد. متاسفانه روشنفكران ما هم به سمت سطحي‌شدن رفته‌اند. ادبيات داستاني و نمايشي ما به ‌شدت افت كرده است. روشنفكران ديگر مسير درستي ندارند. روشنفكران كمي را مي‌بينيم كه جلوي هنر سطحي و مبتذل بايستند. از سوي ديگر، در كل جهان چنين شده است. فكر مي‌كنم «ويرجينيا وولف» مي‌گويد: «وظيفه تصوير خراب كردن هنر قرن بيستم است». احساس مي‌كنم وقتي شما به راحتي در تخت خودتان دراز مي‌كشيد و مي‌توانيد تمام هنرهاي جهان را تماشا كنيد، ديگر نيازي نداريد به سالن تئاتر برويد. ديگر هم نيازي به مطالعه و كتاب نداريد. بنابراين، روشنفكران ديگر مثل سابق نيستند. نويسندگي و هنر و ادبيات با اين اتفاق رو به افول مي‌رود. فكر مي‌كنم دليل اصلي اين اتفاق به خاطر سينما باشد. اين هنر باعث راحت‌طلبي شده است. اين هنر تلاش مي‌كند، سرگرم كند. البته سينماي روشنفكري هم داريم ولي اندازه كمي دارد. مردم در همه جاي دنيا تربيت شده‌اند تا سرگرم بشوند. به كتابخانه‌ها سر بزنيد، آنها خالي شده است. اگر به كسي بگوييد بيا به كتابخانه برويم، فكر مي‌كند در حال شوخي هستيد! نگاه خوبي به آينده ندارم. مردم خيلي سطحي شده‌اند. مردم هنر را وسيله سرگرمي مي‌دانند.»

درد دل‌هاي يك كارگردان موفق دانشگاهي

امير نجفي يكي از دانشجوياني است كه پنجمين دوره حضور خود در مهم‌ترين رويداد تئاتر دانشگاهي ايران را پشت‌سر مي‌گذارد. اين كارگردان جوان در دوره كنوني نمايش «مشق شب» را روي صحنه برد كه در ميان نمايش‌هاي موفق سه روز ابتدايي جشنواره جاي گرفت. گرچه به‌طور معمول بسياري از آثار دانشجويي با استقبال گسترده دانشجويان مواجه مي‌شوند اما استقبال از نمايش «مشق شب» به كارگرداني نجفي تا حدي خيره‌كننده بود. باتوجه به تجربه متمادي حضور در جشنواره، او نيز گزينه مناسبي براي صحبت درباره وضعيت فعلي اجراهاي دانشگاهي به نظر مي‌رسد. صحبت‌هاي اين كارگردان با گزاره‌اي قابل تامل آغاز مي‌شود كه تاحدي قابل تعميم به توليدات ديگر دانش‌آموختگان تئاتري به حساب مي‌آيد: «مساله اين است كه من صددرصد به وضعيت اجراهاي بيرون از جشنواره فكر مي‌كنم. پنج سال است كه در اين رويداد شركت مي‌كنم و حالا ديگر در وضعيتي متفاوت از سال‌هاي اوليه تحصيل به سر مي‌برم. ديگر نمي‌توانم 5 ماه زمان صرف كنم و بعد هيچ نتيجه‌اي نگيرم.»

اظهارات نجفي دقيقا ناظر بر جامعه هدف، يعني اجراي تئاتر در سالن‌هاي رسمي براي تماشاگر است. خواسته‌اي طبيعي كه به دليل سازوكار ناقص و بعضا معيوب هنرهاي نمايشي ما از همين مرحله همه ‌چيز را بحراني مي‌كند. «بايد بتوانم بعد از پايان جشنواره هم به كار خود ادامه دهم و اعتماد افراد را براي شروع توليد كار بعدي جلب كنم تا درنهايت امكان امرار معاش داشته باشم. من از همين امروز به اين فكر مي‌كنم كه بعد از پايان جشنواره چطور بايد اجراي عمومي بگيرم،
آن هم در وضعيتي كه سالن‌هاي تئاتر خصوصي فقط پول مي‌شناسند و سالن‌هاي دولتي دست رد به سينه ما مي‌زنند. براي مثال به يك نمونه اشاره مي‌كنم كه من سال گذشته با نمايش برگزيده جشنواره تئاتر دانشگاهي به ديدار مدير مجموعه تئاتر شهر رفتم ولي ايشان درنهايت گفت كه اصلا تيپ كار شما به نمايش‌هاي مجموعه ما نمي‌خورد!»

اين كارگردان در ادامه به ضرورت ارتقاي اعتبار جشنواره اشاره مي‌كند و تاكيد دارد، دبيرخانه جشنواره بايد رويكردي داشته باشد كه «حداقل امكان اجراي عموم براي آثار برگزيده فراهم شود» و اين ابدا خواسته غيرمنطقي نيست. «اگر هنر تئاتر قرار است در زمينه افزايش سطح فرهنگ عمومي مردم يك جامعه كار كند، جريان تئاتر دانشگاهي دقيقا همين تاثير را در جريان كلي تئاتر دارد. اما نه تنها دولت از كارهاي برگزيده حمايت نمي‌كند، بلكه دانشگاه هم به راحتي نخبگانش را ناديده مي‌گيرد. متاسفانه در وضعيتي به‌سر مي‌بريم كه تئاتر رسما به تماشاگر توهين مي‌كند و كارهاي باكيفيت نيز ناديده گرفته مي‌شوند.»كارگردان نمايش «مشق شب» تاكيد دارد با ادامه روند كنوني تا چند سال ديگر دانشجويان از همين مقطع جشنواره تئاتر دانشگاهي به فكر فروش و جذب مخاطب عام خواهند بود، درحالي كه جريان دانشگاهي بايد ساختارشكن و جسور عمل كند كه اين نگرش تا حدي با رويكرد جذب تماشاگر عام و فروش متضاد به نظر مي‌رسد. «البته نه اينكه با صفر مطلق مواجه باشيم، بلكه پيشنهادهايي وجود دارد و من افرادي را مي‌شناسم كه دغدغه‌اي جز توليد كارخلاقانه ندارند. به نظرم حتي اگر هر سه سال يك‌بار هم از دل جشنواره يك گروه يا كارگردان خلاق كشف شود كه توانايي تغيير فضاي موجود را داشته باشد بايد از او حمايت كنيم. براي رسيدن به چنين كارهايي بايد سرمايه‌گذاري داشته باشيم.» نجفي در پايان اما به نكته مهم ديگري اشاره مي‌كند؛ «صادقانه بگويم من از همين حالا بايد به فكر گرفتاري‌هاي اقتصادي شخصي‌ام باشم و ادامه روندهاي فرسايشي از اين دست كاري جز كشتن انگيزه در من و ديگر دانشجويان انجام نمي‌دهد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون