مثالهاي واقعي بزنيم
رضا گلجاني
در مواجهه با سيل جاري در كشور دو ديدگاه كلي روبهروي هم قرار گرفتهاند: گروهي كه سد ساختن بيشتر را عامل كنترل سيلهاي مشابه در آينده ميدانند و گروهي كه ميگويند انجام عملياتهاي مرتعداري و آبخوانداري راهحل كنترل سيلهاي آينده است.
گروه اول يك شاهد و مثال عيني دارد: سدهاي موجود در غرب كشور توانستند حجم قابل توجهي از بارشها را مهار كنند؛ حتي در شرايطي كه اشتباهات محاسباتي در مديريت مخزنها باعث شد از كيفيت تاثير آنها كاسته شود.
اما گروه دوم هنوز يك مثال عيني قابل فهم براي عموم ارايه نكرده. در اين گروه كمتر به طرحهاي آزمايشي اشاره ميشود؛ طرحهايي كه در آن نشان داده ميشود، عمليات آبخوانداري و مديريت حوضه ميتواند از شدت تخريب سيل بكاهد. صاحبنظران اين گروه بيشتر استدلالهاي خود را بر اساس كليات كتابهاي منابع طبيعي و نظرات كارشناسي ارايه ميدهند و طرحهاي واقعي و اجرا شده خاصي را مثال نميزنند.
همين است كه يكي از علل موفقيت اكثريتي طرفداران سدسازي افراطي، ضعف قدرت استدلالي گروه طرفدار مديريت حوضه آبخيز ميشود. در ارتباط با قرقهاي اختصاصي در بخش حيات وحش خوشبختانه قبل از عملياتي شدن سراسري در چند منطقه به صورت آزمايشي تاثير اين قرقها بر كاهش شكار غيرمجاز و افزايش پويايي جمعيت در حال اجراست. آيا چنين پايلوتهايي براي بررسي آثار مثبت و منفي آبخوانداري در مقابل سدسازي وجود دارد؟
به همين دليل ضروري است در كنار مفاهيم عمومي و نظرات شخصي- كارشناسي، به اين پژوهشها و مطالعات به نحوي كه براي عموم قابل فهم باشد، ارجاع داده شود. مردم و مسوولان واقعيتهاي اثبات شده را بهتر ميپذيرند تا نظرات كارشناسي شخصي. اگر اين سيل فتح بابي شود براي افزايش سطح علمباوري در حوزه محيط زيست، چه بين مردم و مسوولان و چه حتي بين متخصصان محيط زيست، در كنار تمام مصايبي كه به وجود آورد و خساراتي كه وارد كرد، ميتواند باعث يك بركت بسيار مهم براي كشورمان شود و مسيرها و راهحلهاي تازهاي براي جلوگيري از خسارتهاي ديگر و تجميع سرمايه ملي به وجود بياورد.