سينماي بيدردسر
سيد جمال ساداتيان
سينماي كمدي ما در سالهاي اخير بهشدت تحت تاثير تئاترهاي آزاد قرار گرفته است؛ همانطور كه تئاترهاي آزاد براي جذب مخاطب خود به نكات غيراخلاقي روي آوردند و با به كاربردن...
ديالوگهاي مبتذل به مخاطبان باج دادند، سينماي كمدي هم پاي استفاده از همين نكات غير اخلاقي را به سينما باز كرده است. فيلمهاي كمدي با تئاترهاي آزاد همجنس شده و ابتذال در آن رواج پيدا كرده است. موقعيت اسفناك سينما در حال حاضر به هجمههايي كه عليه سينماي اجتماعي ميشود هم مربوط است. وقتي فيلمهاي جدي به سياهنمايي و نقد غير منصفانه محكوم ميشوند و موقعيت اكران برايشان درست فراهم نميشود، فيلمسازان محتاطتر ميشوند و به جنس ديگري از سينماي بيدردسر روي ميآورند. به همين دليل است كه در چند سال اخير فيلمهاي نقادانه در اقليت قرار گرفتهاند و از آنجايي كه سينما بايد به گردش مالي خود تداوم ببخشد و محصول توليد كند و مخاطبان عام نيز بخش زيادي از مصرفكنندگان سينما هستند، ناخواسته اين جنس
سينما - موسوم به كمديهاي مبتذل - تقويت ميشود . اتفاقا اين فيلمها در مرحله دريافت پروانه نمايش با مشكل كمتري روبهرو هستند و انگ سياه نمايي نميخورند. وقتي اين فيلمهاي سخيف در مرحله پخش با استقبال مخاطبان همراه ميشود توليدكنندگان هم طبق ميزان تقاضا، بيشتر به سمت ساخت اين نوع فيلمها ميروند. در اين ميان حتي فيلمسازاني كه تلاش ميكنند در دام فيلمهاي مبتذل نيفتند هم به اين دام ميافتند چراكه در انتهاي بعضي فيلم ها ميبينيم رگههايي از ديالوگهاي سخيف كه با فرهنگ ما همخواني ندارد به كار برده ميشود و در واقع با بزك ديالوگهاي متفاوت سعي ميكنند فيلمشان را مزين كنند. حالا سوالي كه پيش ميآيد اين است: وقتي وزارت ارشاد فيلمهاي جدي را سانسور ميكند اگر به اين نوع فيلمهاي كمدي هم فرصت نمايش ندهد، چه چيزي را بايد روانه پرده سينماها كند؟ به نظر من چاره كار در اين است كه ميزان مميزي در وزارت ارشاد از نو بازتعريف شود. براي اينكه سينما يك پديده غربي است و سير تكاملي طي كرده و در حال حاضر به پيشرفت رسيده است، چرا ما نبايد از راههاي تجربه شده كشورهايي كه صاحب سينما هستند، استفاده كنيم؟ وقتي فيلمهاي اجتماعي ما براي عبور از مجاري اداري دچار بحرانهاي شديد ميشوند، فيلمسازان از ساختن چنين فيلمهايي واهمه پيدا ميكنند؛ همين سانسورهاي زياد رفتهرفته اهالي سينما را به خود سانسوري ميرساند. فيلمهاي بعد از سانسور هم مثل شير بييال و دم ميشوند كه چيزي از آنها باقي نميماند. چرا ما به سينماگرانمان اعتماد نميكنيم؟ بايد به آنها قدرت جسارت دهيم تا در فيلمهايشان به موضوعات مهم اجتماعي ورود كنند. اساسا سينما تصوير است و هر تصويري هم سينما نميشود. سينما بايد جهان خودش را داشته باشد. سينما توهم نيست و بايد بر اساس صراحت شكل بگيرد و اين صراحت هم مرهون وضعيت عمومي جامعه است. حال فيلمسازان ميتوانند همين موضوعات اجتماعي مهم را در لايههاي طنز وكمدي بيان كنند تا هم فيلمها فضاي شاد و مفرح داشته باشند و هم از ابتذال دور بمانند. قرار نيست فيلمهاي كمدي بيمايه و بيهودهگو باشند . به عنوان نمونه فيلم «دايره زنگي» كه ما ساختيم هم مشكلات اجتماعي را مطرح ميكرد و هم فضاي شادي داشت. با اين حال اين فيلم در اولين نمايش در جشنواره فيلم فجر توقيف و از جدول جشنواره خارج شد. به اين نكته هم بايد توجه داشت كه بخشي از سختگيري وزارت ارشاد در سالهاي گذشته به خاطر فشارهايي است كه از بيرون به آنها وارد ميشود، پس آنها نيز چارهاي ندارند جز اينكه مسوولان نسبت به فيلمهاي جدي نقاد سختگيرتر باشند.