• ۱۴۰۳ سه شنبه ۶ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4390 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۶ خرداد

در باب فيلم‌هاي كمدي مبتذل

نقدپذيري چاره رهايي از ابتذال

كاوه رهنما

 

 

مي‎گويند فيلم‎هاي موسوم به كمدي و طنز در ايران در سال‎هاي اخير جلف و سطحي و مبتذل شده‎اند، سرشار از شوخي‎هاي كليشه‎اي و زننده، داستان‎ها و موقعيت‎ها و شخصيت‌هاي تكراري و دستمالي‎شده، ديالوگ‎هاي لوس و تكراري و ... قضاوت درباره اين حكم نيازمند بررسي همه‏جانبه و مطالعه آماري است، يعني بايد به دقت سير آثار كمدي و طنز در تاريخ سينماي ايران را بازبيني كرد تا روشن شود كه شرايط قبلا چطور بوده و حالا به چه صورت است. علي‎الحساب اما مي‎توان با تكيه بر آثاري كه روي پرده است- اجازه دهيد نام نبريم- گفت كه حال و روز سينماي كمدي ايران چندان مساعد نيست و فيلم‌هايي كه ساخته مي‌شوند و به نمايش در مي‌آيند، هم به لحاظ محتوايي نازل و سطحي هستند و هم از حيث صورت (فرم) و ساختار، از مشكلات عديده‎اي رنج مي‎برند. طرفه اما آن است كه از اين فيلم‎ها بسيار استقبال مي‌شود و بيشتر اين آثار با ارقامي نجومي در صدر جداول فروش قرار مي‌گيرند. اينك پرسش اين است كه مشكل از كجاست، اگر اصلا قبول كنيم كه مشكلي در كليت اين روند وجود دارد؟ چرا كه بسياري معتقدند؛ اصولا مشكلي وجود ندارد و سينماي كمدي همين است و اين آثار نيز به گواه گيشه و استقبال مخاطبان موفق هستند. اما اگر فرضا بپذيريم كه اين آثار در مقايسه با نمونه‎هاي برجسته سينماي كمدي ايران يعني آثاري چون اجاره‎نشين‎ها (1365)، آدم برفي (1374)، نان، عشق و موتور هزار (1381)، مارمولك (1382)، دايره زنگي (1386) و ... هم از نظر صوري و هم از حيث محتوايي سخيف و نازل هستند، اين سوال وجهي مي‎يابد كه چرا چنين است يا اين‌گونه شده است؟ به نظر مي‎رسد پاسخ اين پرسش نيازمند يك تحقيق گسترده و مفصل است و به سادگي نمي‎توان با يك يادداشت، سر و ته قضيه را هم آورد. اما علي‎الحساب، مي‎توان نكاتي را به عنوان سرفصل حدس زد.

نخست آنكه ساختن فيلم كمدي، بر خلاف تصور ابتدايي، كار ساده‎اي نيست و اين دشواري فقط به اين دليل نيست كه خنداندن ايرانيان و فارسي‎زبانان طنازي كه طنزپردازي و جوك و شوخي، بخشي از زندگي روزمره‎شان است، سخت است، بلكه از لوازم و امكانات و شرايط پيشيني لازم براي ساخت چنين آثاري نبايد غفلت كرد. اهالي فرهنگ مي‎دانند، در جامعه ايران پا گذاشتن به عرصه طنازي و بيان ديدگاه‎ها و انتقادات به زبان طنز و شوخي، همچون پاي گذاشتن در ميدان ميني پرخطر است و هنرمند يا نويسنده‎اي كه به ورود در اين عرصه خطر مي‎كند، در برداشتن هر گام بايد مواظب باشد كه پايش را جاي غلط نگذارد تا حساسيت گروه يا دسته يا قشر يا جماعتي را بر نينگيزد، خواه اين گروه يا جماعت اهالي يك قوم و طايفه خاص باشند يا به باورهاي ويژه‎اي تعلق خاطر داشته باشند. به همين دليل معمولا سازندگان آثار كمدي ترجيح مي‎دهند به سري كه درد نمي‎كند، دستمال نبندند و براي ايجاد موقعيت‎هاي خنده‎دار از كليشه‎هاي رايج و ظرفيت‎هاي بارها تكرار شده بهره بگيرند. به خصوص كه بسياري از سازندگان اين دست آثار، به قضيه فيلمسازي به صورت كاملا حرفه‎اي يعني با ترجيح مسائل مادي نگاه مي‎كنند و بازگشت سرمايه و بلكه افزايش آن براي‌شان اهميتي بيشتر دارد. وقتي هم به ايشان اعتراض مي‌شود كه شما صرفا به مسائل اقتصادي فكر مي‎كنيد، صراحتا از استقبال عظيم مخاطبان از آثارشان سخن مي‌گويند و بعضا هم اين توجيه را چاشني كلام‎شان مي‎كنند كه «اي بابا! سخت نگيريد، مردم ميان سينما دو ساعت بي‎خيال عالم و آدم بشوند و بخندند و شاد باشند»! نكته‎اي كه در اين استدلال به ظاهر موجه مغفول واقع مي‎شود، تنزل دادن سليقه عامه با آثاري سخيف و عرضه محصولي بي‎كيفيت و مضر براي آنهاست، دقيقا مثل آنكه مردم را به خوردن غذاهاي فست‌فودي تشويق كنيم، با اين استدلال كه «اي بابا! دنيا دو روزه! چه اشكالي داره حالا آدم غذاي چرب و شيرين و پر از پنير پيتزا و سس چرب و ... بخوره؟» البته روشن است كه مقايسه غذاي مادي با محصول فرهنگي به سادگي ميسر نيست، از آن جهت كه در اولي با معيارهاي علم پزشكي به درستي مي‎توان خوب و بد را از يكديگر تمييز داد، اما در دومي معيار قضاوت ذهني و در نتيجه دشوار است. اما در مقايسه كنوني، معيار نه ذهني و عيني بودن محصول مورد استفاده و مبناي قضاوت درباره آنها، بلكه اين فرض مشترك است كه در هر دو مورد آگاهانه مي‎دانيم محصول مورد نظر فقط ارزش مصرفي موقتي دارد. اما راه‌حل چيست؟ آيا مي‎توان با بيانيه و دستورالعمل از توليد آثار نازلي كه همگان بر فقدان ارزش هنري آنها اتفاق‌نظر دارند، جلوگيري كرد؟ به نظر مي‎آيد با بخشنامه و نظارت و روش‎هايي تكراري و تجربه‌ شده از اين دست، كاري از پيش نمي‌رود، چنانكه پيش از اين نتيجه نداده است. بر عكس بايد مشكلات و موانع پيش‌رو براي ساخت آثار كمدي را كاست؛ با برداشتن موانع و محدوديت‎ها و بالا بردن تحمل و افزايش سعه صدر. اين رواداري و تساهل نيز صرفا به مسوولان مربوط نمي‎شود، كليت جامعه بايد نقدپذيري خود را بالا ببرد و تحمل شنيدن و ديدن شوخي داشته باشد. در غير اين صورت، سودجويان با تكرار همان شوخي‌هاي مبتذل و تكراري پيشين، به جاي خلق آثاري نكته‎سنج و بديع و طنازانه، به جاي غذاي سالم و مقوي، همان فست‎فودهاي راحت‎الحلقوم اما بي‎ارزش را پيش روي ما مي‌گذارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون