جريان سياسي و انتخابات مجلس
علي شكوهي
معمولا انتخابات در ايران براساس استراتژي كلان تعيينشده از سوي رهبري برگزار ميشود و يكي از مهمترين آنها، «مشاركت حداكثري» است. بر اين اساس در هر انتخابات بايد سليقههاي سياسي متفاوت امكان حضور داشته باشند تا در بستر يك رقابت انتخاباتي، ميل به مشاركت در ميان مردم افزايش يابد. اصلاحطلبان معتقدند نظارت استصوابي شوراي نگهبان اجازه حضور نمايندگان همه اقشار و سليقههاي سياسي در عرصه رقابت انتخاباتي را نميدهد. با اين حساب اولين خواسته اصلاحطلبان اين است كه يك انتخابات نسبتا آزاد با حضور همه نامزدهاي اصلاحطلب و ديگر جريانهاي سياسي برگزار شود تا فاصله ميان مردم و حكومت كاهش يابد و همكاري با نهادهاي حكومتي و اركان نظام از جمله شركت در انتخابات، نزد مردم توجيه داشته باشد. اولين مشكل مهم اصلاحطلبان در انتخابات آتي، همسو كردن نيروهاي متكثر درون اين جبهه است. توضيح آنكه اصلاحطلبان درباره حد آرمانهاي اصلاحطلبانه با يكديگر توافق ندارند. برخي تا تغيير ساختارهاي موجود در قانون اساسي خواستار تغييرند و برخي بدون تغيير در ساختارها، معتقد به اصلاح برداشتها و نوع تفاسيري هستند كه از قانون اساسي صورت ميگيرد. برخي در همين ساختار به تغيير سياستهاي كلان و برنامههاي اداره كشور ميانديشند. اكنون جريان اصلاحطلبي يك طيف وسيع است كه در آن افرادي با آرمانهاي كاملا انقلابي و شبهبراندازانه در كنار افرادي با رويكرد همراهي تمام و كمال با حاكميت حضور دارند و در نتيجه سطح توقع هر جريان اصلاحطلب از انتخابات با هم متفاوت ميشود. برخي خيال ميكنند با پيروزي در انتخابات رياستجمهوري يا مجلس يا شوراي شهر، بايد مطالبات درباره تغيير ساختار نظام را هم پي گرفت يا دستكم همه نهادها را تحت نظارت برد يا نيروهاي نظامي را از حوزه سياست و اقتصاد به پادگانها برگرداند و خلاصه بايد كاري كرد كه اساسي باشد اما براي بسياري هدف از شركت در انتخابات و كسب قدرت سياسي، بسيار محدودتر از اين حد است و كافي است كشور را بهتر اداره كنيم يا دستكم اجازه عرض اندام به كساني ندهيم كه ممكن است كشور را به ورطه نابودي بكشانند. بنابراين نبايد مطالبات فراقانوني يا محقق ناشدني را در ذهن مردم ايجاد كنيم و انتظاراتي را دامن بزنيم كه از طرق قانوني قابل پيگيري نيست و اگر هم باشد، معلوم نيست مطلوب باشد.
مشكل مهم ديگر اصلاحطلبان شكافي است كه بين رهبران با بدنه هواداران ايجاد شده است. در چند دوره گذشته انتخابات، رهبري اصلاحطلب از هواداران خواستند كه به فرد يا فهرستي مشخص راي بدهند؛ به اين اميد كه اتفاقاتي براي مردم بيفتد يا دستكم برخي مطالبات اصلاحطلبانه محقق شود اما در عمل چنين نشد. اكنون دشواري كار سران اصلاحطلب اين است كه چگونه بدنه اجتماعي و هواداران خود را راضي به راي دادن كنند. قطعا اگر ميل به مشاركت در انتخابات كاهش يابد، تصميمات سران اصلاحات بدون پشتوانه خواهد ماند و اجرايي نخواهد شد.
مشكل ديگر اصلاحطلبان، تعيين استراتژي مشاركت در انتخابات است. بخشي از بدنه اجتماعي و نيروهاي موثر سياسي اصلاحطلب معتقدند كه اگر نظام خواستار مشاركت حداكثري است حتما بايد شرايط آن را هم فراهم كند و مهمترين شرط آن است كه نامزدهاي اصلي اصلاحطلب را تاييد صلاحيت كند. اينان بر اين باورند كه جبهه اصلاحات بايد در شهرهاي بزرگ به صورت مشروط در انتخابات شركت كند. به باور اينان، اگر حاكميت مطمئن باشد كه حتما شاهد حضور اصلاحطلبان در انتخابات خواهيم بود، حتما از مواضع خود عدول نخواهد كرد و به همين دليل بايد مسوولان را مطمئن كرد كه اگر نامزدهاي اصلاحطلب ردصلاحيت شوند، قطعا ما در انتخابات شركت نميكنيم؛ ولو آنكه تحريم هم نكنيم. اين كمترين شرطي است كه اصلاحطلبان بايد براي حاكميت بگذارند، اگر قرار است در انتخابات شركت كنند.
البته اين نظر طيفي از بدنه اصلاحطلبي است و ديگراني هم هستند كه معتقدند اصلاحطلبان به هر شكل ممكن بايد در انتخابات حاضر باشند زيرا بخشي از بدنه حكومت هستند. به نظر آنان نميشود در يك انتخابات دو نوع سياست را براي شهرهاي كوچك و شهرهاي بزرگ در نظر گرفت. معنا ندارد در يك شهر كوچك حتما موظف به شركت در انتخابات باشيم و حتي از ميان دو اصولگرا، دست به انتخاب چهره عاقلتر و معتدلتر بزنيم اما در شهرهاي بزرگ، تاييد صلاحيت يك فهرست خاص را شرط شركت در انتخابات قرار بدهيم و بهرغم حضور ديگر اصلاحطلبان تاييد صلاحيت شده، از راي دادن به آنان خودداري كنيم. همچنين از نظر فني بسيار بعيد است قبل از تاييد صلاحيتها، بتوان بر سر يك فهرست به توافق رسيد. به تفاهم رساندن 30 حزب سياسي و با اين همه چهرههاي شاخص بر سر يك فهرست 30نفره در تهران كار سختي است و همين مشكل در شهرهاي ديگر هم وجود دارد.
مختصر آنكه اصلاحطلبان در حال تدارك سازوكار تصميمگيري براي انتخابات آتي هستند اما سران اين جبهه با مشكلات متعددي مواجه هستند كه مهمترين آنها را بايد بيميلي هواداران براي شركت در انتخابات دانست.