• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4419 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۳۰ تير

به بهانه نمايش خانگي فيلم آخرين بار كي سحر را ديدي

ستيز وجدان

كامل حسيني

 

 

كارگردان فيلم «آخرين بار كي سحر را ديدي» در گفت‌وگويي با يكي از سايت‌ها اين فيلم را از نوع ژانر پليسي با پس‌زمينه اجتماعي ‌مي‌داند و ماهيتش را درامي جست‌وجوگرايانه مي‌نامد. در بيان‌هاي ديگرش همچنين ادامه مي‌دهد: بيشتر صحنه‌هاي فيلم درباره بازجويي است و بافتي اينچنيني دارد. در واقع، تفسير مولف از حقيقت فيلمش كه از قضا پايان خط داستان با تلاش پيروزمندانه پليس مبني بر كشف هويت قاتل و علت قتل هم بسته خواهد شد تقريبا در عبارت بالا روشن است. شايد فيلم، در فرآيند جست‌وجوي پليس اندكي از غيرواقعيت‌ها رنج مي‌برد اما در كنار طرح معضلات اجتماعي، به تصوير درآوردن حكايت جست‌وجوي دادگرانه پليس و قانون شايد گونه‌اي از ارضاي روحي و قوت قلبي براي مرهم زخم‌هايي است كه در غياب پيگيري قانون به طور فزاينده‌اي چركين‌تر خواهند شد. در حقيقت؛ براي تماشاگران پس از گذشت مدت زماني از درگيري ذهني تماشاي اين اثر، درونمايه چالش‌برانگيز و دغدغه‌مند آن درون ديالوگ‌ها و كنش‌هاي نسبتا روشن و برخاسته از زبان خود مردم و در نهايت، گره‌گشايي از تعليق‌ها را درك مي‌كند. اگرچه حدس تداوم احتمال زنده بودن سحر و احتمال خروج از كشورش موجب پيشبرد بخش زيادي از تنش‌هاي روايت مي‌شود اما كارگردان از طريق ميزانسن اولين سكانس فيلم، چهره قاتل را ناشناخته به تصوير كشيده است و بعدها درست در نزديكي نقطه اوج بحران علت را هوشمندانه ميان دو انگيزه «قتل ناموسي» يا «دلارهاي هنگفت» به سبب شخصيت‌پردازي برادر سحر يعني سهراب در دامنه‌ دانش تماشاگر جولان مي‌دهد. هنوز حدس پيش‌فرض‌ دقيق فيلم پس از تماشاي اين‌گونه درام‌هاي خانوادگي در جهت دگرگوني رفتار ما در ابعاد زندگي مي‌تواند راهگشا باشد؛ البته حدس زدن پيش‌فرض روايت‌ آقاي موتمن مانند رخدادهاي جهان واقعي بسته به روحيه‌هاي مختلف، مي‌تواند گوناگون باشد. به نظر نگارنده چون مي‌تواند در راهگشا باشد فردي مي‌گويد بدگماني و قضاوت ديگران منبع تحريك جنايت‌هاي خانوادگي است؛ ديگري بر اين باور است كه سازنده اثر به زبان خودماني به ما مي‌گويد كه عاقبت بي‌توجهي به هنجارهاي مرسوم و عرف جامعه از طرف يك زن درست يا نادرست اولين قرباني‌اش خود شخص خواهد بود. بار ديگر بازگرديم به دو سكانس متناوب گريه سهراب در نزديك پايان؛ جايي كه در آن نخست، چشم دوربين در حالتي زاويه‌دار و تماشاگرانه از بالا به گريه سهراب مي‌نگرد؛ توگويي وجدان سهراب است كه از وجودش فاصله گرفته و جنايت را با گريه مي‌نگرد!!!. سكانس بعدي گريه همراه با ديالوگ‌ها پاسخي در برابر سرزنش‌هاي تكان‌دهنده وجدان است. اينچنين است كه با وجود پايان بسته داستان، فرمِ روايت در چند سكانس متناوب موفق‌مي‌شود تا نگاه‌هاي مختلف به پيش‌فرض روايت را همچنان دور و بر يك پيش‌فرض نسبتا منطقي گرد هم ‌آورد: در بستر جامعه از خطاي خود فرد، تربيت ناكافي والدين تا سخنان ديگران و سپس واكنش شديدا احساسي در برابر اين شايعات همگي ممكن است به زايش و افزايش جنايت‌هاي خانوادگي دامن بزنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون