همزمان با سفر رييسجمهور افغانستان به ايران
ديپلماسي براي نجات هامون
زهرا روستا/ زاهدان: در آستانه سفر رييسجمهور افغانستان به ايران مردم سيستان و بلوچستان به ديپلماسي اميد، دل بستهاند. پيامي كه بسياري از آنها براي سايت نهاد رياستجمهوري ارسال كردهاند واضح است: هامون را در اولويت رايزنيها قرار دهيد. بسياري از فعالان محيطزيست استان و سيستان و بلوچستان ميگويند، اميدشان براي احياي زندگي در سيستان به همان درايت و ارادهاي است كه در مذاكرات هستهاي به چشم ميخورد. تشكلهاي زيستمحيطي ايران و افغانستان نيز بيانيهاي مشترك خطاب به روحاني و اشرف غني تنظيم كردهاند. اين انجمنها به پيشينه مشترك تاريخي و فرهنگي مردمان دو سوي مرز اشارهكردهاند و شايد مهمترين نكتهاي كه در اين بيانيه به آن پرداختهشده، ضرورت مشاركتجويي از مردمِ دو سوي مرز به عنوان اصليترين بهرهبرداران، براي احياي تالاب هامون است. مردمي كه تغييرات اكوسيستم منطقه معيشتشان را سخت به خطر انداخته است. سفر رييسجمهور افغانستان به ايران شايد اميدي باشد براي اتصال دوتكه جدا مانده هامون در اينسو و آنسوي مرز. وقتي صحبت از بينالمللي بودن تالاب ميشود قاعدتا مرز نبايد معنايي داشته باشد و پايبندي به معاهدات بينالمللي براي احياي يك سرمايه جهاني از ضرورتهاست. تالاب هامون ويژگي خاصي دارد و آن دو پاره بودنش است، بخش بالادست اين تالاب در كشور افغانستان قرارگرفته است و در نتيجه آب قسمت گستردهاي از هامون كه در ايران قرار دارد، از كشور همسايه تامين ميشود. سهم آب ايران موضوعي بود كه در سالهاي پرآبي براي مسوولان در اولويت قرار نداشت و انگار فراموش شده بود، اما با شروع دوره خشكسالي، سدسازيهاي كشور همسايه بر گلوي هامون و قطع آب ورودي به تالاب اثرات خشكسالي بر طبيعت منطقه را دوچندان كرد. رودخانه هيرمند به عنوان چشمه حيات هامون، سالهاست مرز ميان دو كشور است و محل مناقشه آب. سالهاي بيباران و قطع آب ورودي از افغانستان، كه تالاب سرسبز هامون را روز به روز به ريگزاري وسيع بدل ميكرد، سبب شد تا مردم سيستان راهي جز رفتن پيش پاي خود نبينند.
كوچ ناخواسته
كوچ كردن وقتي كه از سر اجبار باشد، با واژه فرار همسايه ميشود. گاهي ناگهانيهايي به زندگي جمعي آدمها هجوم ميآورند كه كوچ گريزناپذير است. خشكسالي هم يكي از آن اتفاقهاست؛ مهاجرت از سر اجبار و فرار از نيست شدن، حكايت مردم سيستان است در سالهاي طولانيمدت خشكسالي. 16 سال است كه كوچ نسخه زندگي خيليهاشان شده است. كشاورزان و دامداران و صياداني كه بيآبي بيكارشان كرد و كوچشان داد. خاك اينجا ديگر طعم نان نداشت و مردمان سرزميني كه زماني انبار غله ايران بود، يا توان مالي اين را داشتند كه درجايي ديگر دوباره كشاورز و دامدار و صياد شوند يا نداشتند و كارگران زمينهاي استانهاي مجاور شدند. روند مهاجرتها در سيستان همچنان ادامه دارد و مركز آمار ايران اعلام كرده است كه در فاصله سالهاي 1385 تا 1390 بيش از 9000 نفر از مرزنشينان شمال استان سيستان و بلوچستان به استانهاي ديگر مهاجر كردهاند و در اين 16 سالي كه از آغاز دوران طولانيمدت خشكسالي ميگذرد، بيش از 70 هزار بهرهبردار بخش كشاورزي و 3000 صياد ساكن در تالاب هامون بيكار شدهاند. بهار كه ميشود اندكي اميد و جريان زندگي با جريان آب از آنسوي مرز سرريز ميشود در برهوت هامون و تا جايي كه ديواره مرزباني مسير آب را سد نكند، اندكي از التهاب زمين كم ميشود، هاموننشينان دوباره اميدي پيدا ميكنند براي ماندن. اميدي كه با فرارسيدن فصل گرم براي خيليها زير گردوخاك بادهاي 120 روزه دفن ميشود و ريز گردها ميشوند انگيزه مضاعف براي كوچ. سيستان در رتبه نخست ابتلا به بيماريهاي تنفسي قرار دارد و مطابق آمارها سالانه 500 نفر در اين منطقه به بيماري سل مبتلا ميشوند. كودكان قربانيان اصلي هستند. دومين علت فوت كودكان زير 5 سال در شهرستان زابل ابتلا به بيماريهاي تنفسي است. وقتي زمين و آسمان سر جنگ داشته باشند، وقتي حتي روزمرهترين كار زندگي يعني نفس كشيدن سخت شده باشد راهي جز رفتن نميماند و اگر دولت شرايطي پايدار براي بهبود زندگي اين مردم فراهم نكند دير يا زود خالي از سكنه شدن مرز اثرات خود را نمايان ميكند. آنهايي كه دغدغه تالاب را دارند چه در اين سوي مرز و چه آن سوي مرز نگاهشان به گفتوگوهاي دو دولت است. فعالان محيطزيست ايران و افغانستان از دو رييسجمهور خواستهاند روز ديدار هياتهاي عاليرتبه ايران و افغانستان «روز هامون» نام بگيرد. شايد روز هامون آغازي باشد براي حل نهايي مساله آب هيرمند و اميد به اينكه مشتركات فرهنگي دو كشور همسايه پلي باشد بر روي مرز، تا شايد پيكر خشكيده هامون دوباره جاني بگيرد.
شايد اين دو بيت از شاهنامه فردوسي كه امضاكنندگان به آن اشارهكردهاند روشنترين پيام به مردان دولت ايران و افغانستان باشد:
ز كشمير و از كابل و نيمروز / همه سرفرازان گيتي فروز
ز زابل بخواه و به كابل بخواه / همي تا بيايند با ما به راه
براي احياي هامون مرزها را كنار بزنيم.