واكنشها به اظهارات دبيركل كارگزاران مبني بر بازسازي جريان اصلاحات همچنان ادامه دارد
ذوقزدگي اصولگرايانه
«بازسازي» به «عبور» تبديل شد؛ آن هم به لطف يكي، دو سايت خبري و كانال تلگرامي به اصطلاح خودي كه شايد دل خوشي هم از كارگزارانيها ندارند. آنچه روز سهشنبه غلامحسين كرباسچي، دبيركل كارگزاران سازندگي در گفتوگويي با ارگان رسانهاي اين حزب به آن اشاره كرد به شكلي خلاصه شايد «بازسازي و اصلاح اصلاحطلبان»، «تهيه مانيفست اصلاحطلبان بالاخره و پس از 22 سال» و البته «مديريت اين جريان سياسي» بود. با اين حال تحليل «عبور از خاتمي» و «عبور كارگزاران از اصلاحطلبان» بود كه در فضاي مجازي به مدد سوءبرداشت يكي، دو كانال تلگرامي اتفاقا اصلاحطلب دست به دست شد. بعد از تكذيب حسين مرعشي، سخنگوي حزب و محمد عطريانفر از اعضاي شوراي مركزي و توضيح محمد قوچاني، سردبير روزنامه سازندگي و ديگر عضو شوراي مركزي كارگزاران، كرباسچي نيز شخصا با «ايرنا» گفتوگويي انجام داد و گفت تاكيد بر رفع اشكالات اصلاحات به معناي خروج از آن نيست و توضيح داد كه اعتراض او متوجه عملكرد ضعيف محمدرضا عارف به عنوان رييس فراكسيون اميد و رييس شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان يا همان «جبهه اصلاحطلبان ايران» بوده است. همچنين روزنامه سازندگي در شماره روز چهارشنبه نيز نوشت كه برخي «غرضورزانه» تلاش كردند از سخنان كرباسچي خروج كارگزاران از اصلاحات را تعبير كرده و «همين خبرسازيهاي غيرواقعي» دستمايه تحليل رسانهها و افراد قرار گرفت. البته بسياري از اصلاحطلبان در گفتوگوها و اظهارنظرهاي خود تاكيد كردند از سخنان كرباسچي چنين برداشتي نميشود. با اين حال اين «غرضورزيها» مختص طيف مشخصي از اصلاحطلبان نبود و گريبان تحليلهاي غيردقيق بعضي از اصولگرايان را هم گرفت.
استاندارد دوگانه
آنچه بعد از اين حواشي توجه بسياري را جلب كرد، صفحه اول روزنامه الكترونيكي «تسنيم» بود. تسنيم عكسي از چهره سيدمحمد خاتمي را با تيتر «تاوان راديكاليسم» منتشر كرد؛ اتفاقي كه قطعا اگر از سوي يك رسانه اصلاحطلبان رخ ميداد مشمول برخوردهاي قانوني ميشد. البته اميدواريم اين اقدام تسنيم موجب گشايش در فضاي رسانهاي كشور شود و بعضي محدوديتها و خط قرمزها كنار گذاشته شود يا لااقل جابهجا شوند. گذشته از اين بحث تحليل «تسنيم» نيز كمي عجيب بهنظر ميرسيد. تسنيم بعد از شرح ماجرا اين سوال را مطرح كرد كه «چه چيزي اصلاحطلبان و محمد خاتمي را به اين مرحله كشانده است؟» فارغ از اينكه اساسا پايههاي اين تحليل مبتني بر واقعيت نيست، نويسنده با تقسيمبندي راديكاليسم منجر به «ارتجاع، انتحار و انفعال» متذكر شده كه وضعيت اصلاحطلبان همچون احمدينژاد در همين چارچوب قابل بررسي است. يكي از بازههاي زماني كه نگارنده مورد بررسي قرار داده، سال 88 است كه به باور او در دسته «راديكاليسم منجر به انفعال» جاي ميگيرد، آن هم درست در دورهاي كه اصلاحطلبان از سوي حاكميت در بايكوت سياسي قرار گرفتند و تمام درها براي حضورشان در عرصه مديريتي بسته شد. تسنيم بدون در نظر گرفتن محدوديتهاي حاكميتي براي اصلاحطلبان، استراتژي وحدت نظر روي گزينهاي چون حسن روحاني را بهسخره گرفته و تمام تبعات اين حمايت را متوجه اصلاحطلبان ميداند، ضمن اينكه ضرورت بحث «بازسازي» را به «فروپاشي» مرتبط ميداند؛ فارغ از اينكه بحث بازسازي جرياني بارها از سوي سران جريان اصولگرا نيز مطرح شده و اتفاقا يكي از مدعيان آن طيف قاليباف است.
فارس و فرداي «بدون عارف»
خبرگزاري «فارس» هم نتوانسته خوشحالياش را از ماجراي «سوءبرداشت از مصاحبه كرباسچي» پنهان كند و در همين راستا گزارشي با تيتر «اصلاحطلباني كه از خاتمي عبور نميكنند؛ از او مجسمه ميسازند» را روز گذشته منتشر كرد. «فارس» سخنان كرباسچي را به «حمله» توصيف و اين پرسش را مطرح كرد كه «آيا اين تلاش براي تنزل جايگاه خاتمي و به تعبيري عبور از وي چيز جديدي است؟!» گرچه نويسنده با توسل به برخي اظهارنظرها ازجمله اظهارنظر بهزاد نبوي مبني بر اينكه خاتمي خود را رهبر اصلاحات نميداند، تلاش كرده صغريكبري براي گزارش تحليلي خود دست و پا كند اما اين خبرگزاري اصولگرا توجه نكرده كه مدتهاست امثال بهزاد نبوي، سعيد حجاريان، عباس عبدي، حسين مرعشي و بسياري ديگر از اصلاحطلبان تاكيد كردهاند كه در راستاي بازسازي جرياني بايد براي مديريت سياسي اين جريان فكري كرد؛ موضوعي كه نشانه پويايي يك جريان سياسي محسوب ميشود. كما اينكه اصولگرايان نيز همواره درخلال اظهارنظرهاي خود بر وجود چهرهاي كاريزما يا رهبري سياسي تاكيد ميكنند تا بتوانند در لحظات پاياني حرف آخر را بزنند و انسجام ايجاد كنند.
اين خبرگزاري در تحليلي شگفتانگيز از حذف خاتمي استقبال كرده و دليل ادامه حيات جريان اصلاحات را «محمدرضا عارف» دانسته است. نگارنده در همين زمينه نوشته است:«فرداي بدون عارف، خاتمي هيچكاره است و هر از گاهي اصلاحطلبان دورش جمع ميشوند و در مراسمها به عنوان مجسمه اصلاحات تقديسش ميكنند ولي كسي از او در مورد اينكه اصلاحطلبان براي انتخابات چه كنند، نظر نخواهد خواست.»
جهانگيري؛ گزينه «پسا خاتمي»؟!
فارس روز پنجشنبه نيز گزارش اصلي خود را به اين موضوع اختصاص داد كه در چند پايگاه خبري اصولگراي ديگر از جمله «جهاننيوز» پايگاه خبري متعلق به پرويز سروري و نزديك به عليرضا زاكاني از اعضاي جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي بازنشر شد؛ گزارشي كه اقدام كارگزاران و ارگان رسانهاي آنها را «پروژه عبور از خاتمي» نام نهاده و از تعدادي اصلاحطلب اسم برده كه در فهرست مديران سياسي جريان اصلاحطلب جاي ميگيرند و در دوران «پساخاتمي» نقشآفريني ميكنند.
اين خبرگزاري اصولگرا نوشته «به نظر نميرسد، نگاه حزب كارگزاران براي جايگزيني خاتمي به افرادي چون عبدالواحد موسويلاري، محمدرضا عارف، عبدالله نوري و چهرههايي از اين قبيل باشد.» و نويسنده اين گزارش تاكيد كرده كه «شايد تنها اين اسحاق جهانگيري است كه اكثر معيارهاي مدنظر كارگزاران براي جانشيني خاتمي را دارد.» دليل آن را هم احتمالا ارتباط مثبت جهانگيري با حاكميت ميداند كه ميتواند در دوران ترميم و بازسازي، ارتباط اصلاحات با حاكميت را بازسازي كند.
اصلاح طلبان؛ تلاش براي رفع سوءبرداشت
اصلاحطلبان تلاش كردند تا اين سوءبرداشت به وجود آمده را با تشريح و توضيح برطرف كنند. در همين راستا بار ديگر مصاحبه بهزاد نبوي با «خبرآنلاين» در كانالهاي تلگرامي و سايتهاي خبري بازنشر داده شد كه در مورد عدم تمايل خاتمي براي رهبري اصلاحات سخن گفته و تاكيد دارد اين جريان به صورت شورايي رهبري و هدايت ميشود. همچنين معصومه ابتكار، معاون اصلاحطلب رييسجمهوري نيز به «خبرآنلاين» گفته«هر جريان موثر سياسي در درون خود نيازمند بازنگري مستمر است تا بهروز و زنده مانده و منطبق با اقتضائات و تحولات روز پاسخگوي نيازها باشد.»
جلال ميرزايي، رييس كميته سياسي فراكسيون اميد نيز در گفتوگويي با «فامنيوز» تاكيد كرده كه بحث مطرح شده از سوي كرباسچي جديد نيست و بزرگان اصلاحطلب انتقادهايي به مراتب جديتر مطرح كردهاند. او البته موافق اين گفته كرباسچي نيست كه اصلاحات رهبر ندارد و در بخشي از صحبتهاي خود در راستاي حمايت از عارف گفته«رهبري مقتدر بود كه در عملكرد شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطالبان در سال 94 و تداوم نسبي اين مسير و توفيقها در سال 96 اثربخش بود.»
ميرزايي معتقد است كه بايد اين جريان و اقدامات همه عناصر آن آسيبشناسي شود و البته از كساني كه پيكان انتقادات را صرفا به سمت فراكسيون اميد ميگيرند، دلخور است. در همين راستا نيز گفته شايد به گفته محمدعلي وكيلي ما اصلاحطلبان حداقلي هستيم اما در برخي موارد عملكردهايي اصلاحطلبانهتر از منتقدان داشتيم. ميرزايي با اين حال در پايان تاكيد دارد كه اصلاحات با وجود نياز به آسيبشناسي دقيق امروز بيش از هر زمان ديگري نيازمند اتحاد و انسجام داخلي و تشكيلاتي است. گفتني است در روزهاي اخير مصاحبهاي از بهزاد نبوي منتشر شده كه او در انتقاد از همفكران خودش ميگويد عيب ما اصلاحطلبان اين است كه بلند فكر ميكنيم. حرف بهزاد نبوي در قضيه «عبور از خاتمي» نيز مصداق دارد و اگر خوب بررسي كنيم ميبينيم كه بعضي از اصلاح طلبان اين فرصت «ذوقزدگي» را در اختيار رسانههاي رقيب گذاشتند. در واقع به تعبير نبوي بلندبلند فكر كردند.