درسي براي سينماي ايران
سام كلانتري
فيلم «در جستوجوي فريده» براي اسكار انتخاب شد و اين گزينش از يك سو مورد استقبال و از سويي ديگر مورد انتقاد شديد اهالي سينما قرار گرفت. فيلم مستند «در جستوجوي فريده» اولين فيلم مستند ايراني است كه به عنوان نماينده سينماي ايران به اسكار معرفي ميشود. سينماي مستند ايران، بخش نجيب و مهرباني از سينماي ايران است. اين سينما با ذوق و ابتكار شخصي فيلمسازان و ديگر اهالي آن و حمايتهاي مراكز انگشتشماري كه وظيفه پشتيباني از آن را دارند، راه خود را شرافتمندانه و بدون آلوده شدن به اقتصاد ناپاك و آلوده، اندكاندك ميگشايد و به پيش ميرود.سينماگران در اين شاخه نه اميدي به حمايتهاي دولتي و وامها و كمكهاي بانكي و سرمايهگذاران دارند و نه چشمي به بازگشت پول از گيشه. آنچه آنها را به ساختن و ادامه راه تشويق ميكند، ميل به بازگفتن داستانهاي حقيقي و حكايتهاي در سينه مانده و رازهاي سرزمين پدريشان است.سينماي مستند بيترديد سينماي آينده است. سينماي حرفهاي داستاني جهان به دليل وابستگياش به سرمايه بنگاههاي تجاري آلوده به تبليغ براي مصرف و متهم به تحميل سبك زندگي است. اين نوع سينما، ابزاري است در دست سرمايهداري تا بيش از پيش آدمي را اسير بندهاي جهان امروزين كند.در اين سالها متاسفانه سينماي ايران هم دچار آلودگيهايي از اين دست شده، داستان پولهاي كثيف كه منابعي نامعلوم دارند هر روز شنيده ميشود. حال عدهاي به رسميت شناخته شدن جريان پاكيزه و خودكفا و شخصي سينما را برنميتابند و هر كدام از سويي فرياد برميآورند كه چرا فيلم ما براي رفتن به اسكار انتخاب نشده؟به نظر ميرسد به جاي بغض ورزيدن و دشمني كردن، بهتر است به موضوع بلندنظرانه نگاه كنيم. دوستاني كه معترض به انتخاب اين فيلم براي اسكار هستند معمولا از تمامي مواهب سينماي ايران بهرهمند هستند؛ جوايز، گيشه، محبوبيت و شهرت بين مردم. همه اينها را با تكيه به سرمايههاي گزاف به دست ميآورند. نگاهي به ارقام دستمزدها و هزينههاي توليد يك فيلم داستاني ميتواند روشن كند كه سينماي داستاني چه فاصله عظيم و باورنكردني با سينماي مستند دارد. انتخاب يك فيلم مستند ساده و كم هزينه به عنوان نماينده ايران جاي خوشحالي بسيار دارد و البته حاوي درس بزرگي براي همه اهالي سينماست.