كودتاي سياه
محمود فاضلي
در 5 مرداد 1332 دكتر مصدق طي نطق راديويي از توطئه عليه حكومتش توسط كشورهاي خارجي خبر داد كه بعضي نمايندگان مجلس نيز با آن همراه هستند و لذا تصميم خود مبني بر انحلال مجلس را به اطلاع مردم رساند. حزب توده ايران به عنوان موافق سرسخت انحلال پارلمان ظاهر شد. در روز 12 مرداد رفراندوم آغاز شد و اگرچه روش انجام آن غير دموكراتيك بود، اما مردم به انحلال مجلس راي دادند. انحلال مجلس كه عملا انجام شده بود تنها مانع بر سر راه عزل مصدق توسط شاه را از ميان برداشت و راه را براي كودتا توسط توطئهگران هموار كرد. انگليسيها و امريكاييها تبليغات وسيعي را عليه مصدق به راه انداختند.
به محض مشخص شدن نتيجه رفراندوم، آيزنهاور ضمن اشاره به تهديدهاي كمونيسم نسبت به آسيا به انحلال مجلس ايران از سوي مصدق اشاره و مدعي شد مصدق از كمك حزب توده سود برده است. در غروب 24 مرداد تعدادي از ياران مصدق دستگير شدند. دستور عزل مصدق و نصب زاهدي به عنوان نخستوزير كودتا كه از سوي شاه امضاي شده بود، ابلاغ شد. اگرچه اين مرحله شكست خورد، اما دولت مصدق كنترل اوضاع و علت وجودياش را از دست داده بود و كاري جز نظارهكردن بر اقدامات توطئهچينيهاي سفارت امريكا و عوامل داخلي از دستش بر نميآمد.
در روزهاي 25 تا 28 مرداد تصميمات روشني از سوي مصدق براي مقابله با واقع اتخاذ نشد و واكنشها نشان از سردرگمي در تصميمات بود. گروهي معتقدند ترديد مصدق از اين ناشي ميشد كه او نميدانست در اين شرايط چه بايد بكند. مصدق كه نهضت را در بنبست ميديد احتمالا به دلايلي همچون عدم روشن بودن موضع ارتش و روحانيت، از هرگونه اقدامي عليه شاه بازماند. براي او ناديده گرفتن حكم نخستوزيري زاهدي مشكلي ديگر بود. هندرسن سفير امريكا در ملاقات با شخص مصدق در 27 مرداد، در سخناني مداخلهجويانه اعلام داشت كه دولت امريكا نميتواند حكومت او را به رسميت بشناسد و با وي معامله كند و با تمام قوا از ادامه حكومت او جلوگيري خواهد كرد.
مرحله نهايي كودتا در 28 مرداد به اجرا درآمد. عوامل امريكا و انگليس همراه با مزدوران داخلي با خريد «تودههاي خياباني» و پخش چند صد هزار دلار توانستند در مقابل مردم تهران و سكوت افكار عمومي، كودتا را با موفقيت مديريت كنند. مصدق دستگير و زنداني شد و تلاش چند ساله ايران براي استقلال، حاكميت ملي و استقرار دموكراسي شكست خورد. در اين توطئه همه دشمنان عليه وي متحد شدند و نيروهاي مخرب داخلي و خارجي هرچه در توان داشتند براي نابودي نهضت ملي ايران به كار گرفتند. مبارزات ضد استعماري مردم ايران كه امپراتوري بريتانيا را به زانو درآورد و آوازه جنبش او، ملل ستمديده زير يوغ استعمار را در آسيا و آفريقا بيدار ساخت، در مبارزه نهايي ايستادگي نكرد و به آساني صحنه را خالي كرد.
براي موفقيت نهضت و شكست دشمنان داخلي، همهچيز به حل و فصل مناسب و شرافتمندانه موضوع نفت بستگي داشت كه مصدق در حل اين قضيه، به خاطر توطئههاي انگليسي شكست خورد. بدون حل مساله نفت و تزريق آن در اقتصاد ضعيف ايران، پيشبرد برنامه اصلاحات سياسي و اقتصادي مصدق امكانپذير نبود.
حكومت مصدق از ضعفهاي ساختاري از آن جمله بيكفايتي و فساد دستگاه اداري و قضايي، رقابتها و قدرتطلبيهاي مزمن در درون حكومت و از همه مهمتر وجود حاكميت دوگانه ناشي از قدرت شاه و دربار از يك طرف و قدرت مجلس از طرف ديگري برخوردار بود و همين عوامل مانع از وجود يك قوه مجريه كارآمد بود. از همان ابتدا مشخص بود تنها افكار عمومي از اقدامات ضداستعماري دكتر مصدق پشتيباني ميكند اما مصدق در سازماندهي اين نيروي عظيم مردمي موفق نبود. او كه حمايت و محبوبيتش را از احساسات شديد ملي- مذهبي مردم گرفته بود سعي نكرد از سطح احساسگرايي مردم فراتر رود. مصدق بعد از قيام سي تير 1331 ميتوانست خود را از شر توطئههاي دربار و شاه و عوامل محافظهكار خلاص كند ولي هيچيك از اين اقدامات انجام نشد و جهتگيري مصدق در آميزهاي از مصلحتانديشيها براي تداوم حكومت و مقاومت نسبي در مقابل فشارهاي اقتصادي و سياسي بريتانيا خلاصه ميشد. تفرقه سياسي در بين نيروهاي نهضت مزيد بر علت بود. كشمكشهاي بيپايان بر سر تسلط بر ارتش، قدرت شاه، جدايي ياران سابق مصدق از او و رفراندوم براي انحلال مجلس هفدهم پديدآورنده شرايط عيني كودتاي سياه بودند.