چالش امنيتي و امنيتينويس
مجيد تفرشي
در يك چالش نامتعارف و نادر، رييس سابق سازمان امنيت خارجي بريتانيا، مشهورترين داستاننويس امنيتي جهان را متهم كرد كه با خيالپردازيهاي خود، چهره منفي و نامطلوبي از ماموران امنيتي كشورش ارايه ميكند.«سر ريچارد ديرلاو» رييس اسبق اداره خارجي سازمان امنيت بريتانيا (MI6)، هفته گذشته، در سخنراني خود در جشنواره ادبي كليودن، با حمله به كارنامه ادبي «جان لوكاره» نويسنده نامدار بريتانيايي، او را متهم كرد كه با خرج كردن از تجربه خيلي كوتاه خود در دستگاههاي امنيتي، چهرهاي خيانتكار از ماموران امنيتي كشورش به مخاطبان خود ارايه ميكند. ديرلاو 74 ساله، در سخنان جنجالآفرين خود عنوان كرد: «ما همه بسيار از خواندن آثار لوكاره و حوادث اسمايلي (قهرمان خيالي داستانهاي لوكاره) و لحظاتي كه نويسنده از دوران جنگ سرد آفريده لذت ميبريم. ولي ديدگاه او در مورد ماموران بسيار حرفهاي اينتليجنس و بخش خارجي آن، بسيار گزنده است و كاركنان دستگاه امنيتي بريتانيا بسيار از اين نوشتهها خشمگين هستند. اساس عملكرد سازمانهاي امنيتي بر مبناي اعتماد ميان همكاران است. ولي كتابهاي لوكاره منحصرا درباره خيانت و سنت ضدجاسوسي نيهيليستي پوچگرا است.»در مقابل، لوكاره هم در واكنشي طعنهآميز، تند و صريح، با حمله به عملكرد ديرلاو در زمان رياستش بر سازمان ام.آي.سيكس، اعلام كرد كه ديرلاو هنوز از ارزيابي نادرست و عملكرد غلطش در سال 2003 در قبال عراق و همراهي با امريكا در لشكركشي به بغداد و نوشتههاي او (لوكاره) در مخالفت با تصميمات ديرلاو و اقدامات توني بلر نخستوزير وقت در همراهي بي چون و چرا با امريكا ناراحت و سرخورده است و با اينگونه رفتارها، قصد فرافكني دارد.نويسنده سرشناس بريتانيايي ادامه داد: «در سال 2003 من براي مخالفت خود در حمله امريكا و متحدانش به عراق بر اساس گزارشهاي واهي اينتليجنس سرويس در مورد وجود جنگافزارهاي كشتار جمعي در عراق سند محكمي نداشتم، ولي اكنون كوهي از اسناد و شواهد معتبر در تاييد تصميم اشتباه بلر بر اساس ارزيابيهاي نادرست و گمراهكننده ديرلاو وجود دارد». «جان لوكاره» (لوكره)، يكي از مطرحترين داستاننويسان معاصر در ژانر امنيتي- جاسوسي در جهان امروز است. اين نويسنده بريتانيايي كه تا چند روز ديگر (19 اكتبر) 88 ساله خواهد شد، از نظر آمار فروش و اقبال عمومي، از بيشتر امنيتي- جاسوسينويسان جهان برتر به نظر ميرسد. او با با بهره گرفتن از سابقه كار در هر دو سازمان امنيت داخلي و خارجي كشورش، به جايگاهي دستنيافتني در ادبيات داستاني امروز جهان دست يافته است.آثار لوكاره علاوه بر اقتباسهاي متعدد سينمايي، به زبانهاي مختلف نيز ترجمه شده است. «آواي مرگ»، «پيلهور، سرباز، خياط، جاسوس»، «ترفند ما»، «تلفن به مرد مرده»، «جاسوسي كه از سردسير آمد»، «خانه مرموز»، «دار و دسته اسمايلي»، «قتل بيعيب و نقص»، «ميراث جاسوسان» و «نمايش جاسوسان»، برخي از آثار لوكاره هستند كه تاكنون بعضا با چند ترجمه)، به فارسي ترجمه شده، ولي هنوز تعداد زيادي از نوشتههاي او به فارسي برگردانده نشده است.كارنامه و ميراث ادبي لوكاره آنقدر قوي و تاثيرگذار بوده كه حتي وقتي چندي پيش، سريال نامتعارف و جنجالي گاندو از شبكه سه تلويزيون ايران پخش شد، برخي رسانههاي اصولگرا در داخل كشور، در دفاع از گاندو، صريحا از جاي خالي لوكاره در سپهر داستاننويسي و فيلمسازي با سوژه امنيتي- جاسوسي ايران سخن گفتند و خواستار حمايت جدي در تربيت نسلي از نويسندگان كارآمد شدند كه با داشتن كارنامه و تجربه فعاليت امنيتي، بتواند در اين قلمرو حساس قلم زده و آثار پرمخاطب جذاب و داراي ظرفيت تبديل به فيلمهاي سينمايي يا سريالهاي تلويزيوني پرمخاطب توليد و عرضه كنند.برخلاف «ايان فلمينگ» ديگر نويسنده نامدار بريتانيايي داستانهاي جاسوسي و خالق مجموعه جيمر باند كه تلاش داشت از دستگاه امنيتي كشورش و ماموران آنان، يك نهاد قدرتمند خطاناپذير و برتر بسازد، لوكاره در آثارش چهرهاي خاكستري و خطاپذير از ماموران امنيتي و كل نهاد اينتليجنس سرويس ارايه ميكند. او معتقد است كه افسانهپردازي محض كمكي به اعتبار دستگاه امنيتي كشورش نميكند؛ در حالي كه روش خاص او، درجه باورپذيري به فعاليتهاي جاسوسي و امنيتي بريتانيا را بالاتر برده و افكار عمومي و منتقدان به آن اقبال بيشتري نسبت به داستانهاي سبك جيمز باند نشان ميدهند.با اين همه، منتقدان شكلي و محتوايي داستانها و روش داستاننويسي لوكاره معتقدند كه او با توجه به روش و منش راستگرايانه و محافظهكارانه سياسياش، در محتوا تفاوتي با امثال فلمينگ و كارخانه جيمزباندسازي ندارد. ولي گذشت زمان، افول امپراتوري بريتانيا و نياز به رفتار چندلايه و هوشمند در جهت افزايش جذابيت و باورپذيري مخاطب، پوستاندازي داستاننويسي و رفتار به ظاهر بيطرفانه در نگارش داستانهاي جاسوسي امنيتي را ناگزير ميسازد. از اين منظر، لوكاره با وجود نگاه ظاهرا منتقدانهاش به دستگاههاي مختلف امنيتي بريتانيا و ماموران آن، در نهايت و با زيركي قصد دارد نشان دهد كه خائنان و اشتباهكنندگان، اقليتي بيش نيستند و كليت نهاد امنيتي آن كشور مسير درستي را طي ميكند. ولي در مقابل اين شيوه طبعا روساي دواير جاسوسي امنيتي چون ديرلاو تصور ميكنند با تاكيد بر روش مطلقانگارانه و قانون كهنه همه يا هيچ، هرگونه اشاره و پرداختن به كمكاري، اشتباه يا خيانت، ولو در ادبيات داستاني و غيرواقعي، ميتواند به تضعيف اعتبار و اعتماد عمومي به اين موسسات منجر شده و كمك به منافع ملي كشور، صرفا از طريق تعريف و تمجيد و پرهيز از ذكر اشتباهات يا انحرافات اينتليجنس سرويس و موسسات تابعه آن ميسر است و بس. ملاحظات و دغدغههاي امثال ديرلاو در نگاهي كوتاهمدت كاملا قابل درك هستند، ولي به نظر ميرسد كه در دنياي امروز، جاي چنداني براي اين نگاه صد در صدي وجود ندارد و اگر تحمل و تساهل واقعي وجود داشته باشد، امثال لوكاره با روش جذاب انتقادي مشفقانه و ظاهرا بيطرف خود، در درازمدت بيشتر به ارايه چهرهاي بهتر از كشور خود پرداخته و منافع راهبردي ملي خود را بيمه ميكنند.