گزارشي از ورود نويسندگان مشهور به روزنامهها
وقتي ادبيات پايش به روزنامهنگاري باز شد
زينب كاظمخواه
شايد خيليها داستان «كشتي شكسته» استيون كرين را خوانده باشند؛ يكي از داستانهايي كه صدوبيست سال پيش نوشته شده است. اما اينكه داستان كشتي شكسته پايش به اين نوشته باز ميشود به خاطر سبك ادبي يا ديگر مولفههاي داستاني نيست، اهميت اين داستان براي اين است كه از اينجا پيوند ديرين ادبيات و روزنامهنگاري در امريكا شروع ميشود.
استيون كرين خودش روزنامهنگار بود و وقتي كه كشتي شكسته را نوشت هنوز در دنياي ادبيات جا پايش را سفت نكرده بود، اما بعد از نوشتن اين داستان كوتاه شروع به قلمزدن در حوزه ادبيات هم ميكند. اما داستان كشتي شكسته چه بود؟ اين روزنامهنگار جوان براي تهيه يك گزارش خبري ميخواست از امريكا به كوبا برود، كشتي در ميانه راه غرق ميشود اما او به همراه سه نفر ديگر با قايق نجات خود را به خشكي ميرسانند. كرين همين كه پايش به خشكي ميرسد تجربهاش از اين ماجراجويي را براي روزنامهاي كه برايش كار ميكرد يعني «نيويوركپرس» مينويسد. او در اين گزارش هيچ جزيياتي از حادثه نميدهد و مطلب او صرفا يك گزارش خبري مثل تمام گزارشهاي خبري ديگر بود. اما از لحاظ تاريخي يكي از اولين گزارشهاي توصيفي ميشود كه در مطبوعات منتشر شده.
شش ماه بعد، او تصميم ميگيرد اين ماجراجويي واقعي را به شكل داستان كوتاهي بنويسد. اين داستان به نام «كشتي شكسته» در يكي از مجلههاي اواخر قرن نوزدهم منتشر ميشود. وقتي داستان منتشر ميشود كسي ديگر حتي آن گزارش خبري را يادش نميآمد، اما داستان كشتي شكسته تا همين امروز بارها خوانده شده است.
كرين جوان يك روايت را به دو صورت نوشت؛ يكبار يك گزارش خبري با رعايت اصول روزنامهنگاري و بار ديگر يك داستان بر اساس ماجراي واقعي با رعايت اصول دنياي داستان. بعد از او خيليها در روزنامهها و مجلات داستانهاي شخصيشان را منتشر كردند؛ اما تجربه كرين تحولي در رفتار نويسندگان با روزنامهنگاران ايجاد كرد. در آن زمان رابطه نويسندگان و روزنامهنگاران چندان هم دوستانه نبود. كرين بعد از انتشار چند رمان اول همچنان در روزنامهها مينوشت، اما بعضي روزنامهنگاران از او عصباني بودند و حتي مسخرهاش هم ميكردند.
اگر كرين را نقطه آغازي بر رابطه روزنامهنگاري و ادبيات بدانيم، در نيمه دوم قرن نوزدهم بسياري از نويسندگان هم پايشان به روزنامهنگاري باز شد. والت ويتمن، فردريك داگلاس، مارك تواين، تئودور درايزر، دورتي پاركر، تام وولف و... بعضيها حتي ميگويند كه روزنامهنگاري يك نوع كارآموزي براي نويسندگان ادبي مثل تواين، درايزر و همينگوي بوده است كه اين موضوع هم اصلا بيراه نيست. ارنست همينگوي در يكي از مصاحبههايش اعتراف ميكند روزنامهنگاري روي نوشتن او تاثير گذاشته است، چراكه وقتي در روزنامه كانزاس سيتي كار ميكرد، اصول 110 گانهاي را بايد رعايت ميكرد از جمله كوتاهنويسي جملهها، اجتناب از كلمات كليشهاي، پاراگرافهاي كوتاه، حذف كلمات غيرضروري و... كه رعايت اين اصول را در داستانهاي كوتاه همينگوي ميبينيم.
درواقع همينگوي دقيقا رد پاهاي كرين را دنبال كرد و به عنوان گزارشگر كانزاس سيتي استار و تورنتو استار كلي داستانهاي كلاسيك كوتاه و رمان منتشر كرد. كتاب «مرگ در بعدازظهر» او در سال 1932 منتشر شد كه در واقع به مدد تجربه روزنامهنگاري همينگوي نوشته شده است. او با سفر به اسپانيا، درباره مراسم سنتي گاوبازي به سبك روزنامهنگاري گزارشي توصيفي از اين مراسم نوشته است يا كتاب «تپههاي سبز آفريقا» در واقع گزارش سفر همينگوي به آفريقا را روايت ميكند.
يكي از كارهاي بسيار معروفي كه پيوند ادبيات و روزنامهنگاري را بيش از پيش مشخص ميكند، كتاب «در كمال خونسردي» ترومن كاپوتي است كه فيلم آن را ريچارد بروكس ساخته است. اين كتاب درواقع اولين آثار در روزنامهنگاري نوين است. كاپوتي گزارشي را در يكي از روزنامهها در مورد قتل چهار نفر از اعضاي يك خانواده ميخواند، داستان برايش جالب ميشود و به همراه دوست دوران بچگياش هارپر لي راهي كانزاس ميشود تا در مورد اين قتل اطلاعات بيشتري بگيرد. او در اين سفر با تعداد زيادي از مردم محلي با پليس پرونده، اقوام و بقيه آدمهاي مرتبط مصاحبه ميكند. او بيش از هزار صفحه يادداشت برميدارد و در نهايت وقتي برميگردد شش ماه روي يادداشتهايش كار ميكند و كتاب در كمال خونسردي را منتشر ميكند. او در واقع در اين اثر از تمام مولفههاي روزنامهنگاري نوين استفاده كرده است.
ليست بلندبالايي از نويسندگان وجود دارد كه روزنامهنگار بودهاند كه نميتوان در مطلبي كوتاه از تمام آنها نام برد، ما تنها به چند نويسنده و شاعر معروف امريكايي روزنامهنگار اشاره كرديم. يكي از معروفترينها كه در پايان به او اشاره ميشود و بخشي از گزارشي كه 120 سال پيش نوشته خواهد آمد، والت ويتمن يكي از شاعران بزرگ امريكاست كه در واقع كارش را با روزنامهنگاري شروع كرد. او در دهه 1840 از موقعيت روزنامهنگاري براي بحث روي اصلاح سياسي امريكا استفاده كرد. كار در روزنامهها و نوشتن گزارشهاي قتل و تجاوز و كشتار باعث شد كه اين موضوعات در آثارش بازتاب يابد. يكي از شعرهاي او «دختر اينكا» نام دارد كه درباره شكنجه يك زن بومي است و آن زن در نهايت با خنجر خودكشي ميكند؛ با خواندن اين شعر حس ميكنيم كه گزارشي از يك خودكشي را ميخوانيم. ويتمن سالها از دوران جنگ داخلي امريكا نوشت، پايان اين بحث بخشي از يكي از گزارشهاي كوتاه او را كه در 6 مارس 1865 نوشته، ميآوريم:
سربازها: «شهر و حومهها، جلوي كاخ سفيد، جاهاي تفريحي، خيابانها، همه خيابانهاي اصلي در اين زمستان بيشتر از هميشه انبوه سربازان است، سربازاني كه بعضي تازه از بيمارستان آمدهاند و برخي ديگر از اردوگاههاي همسايه، اوركتها و شلوارهاي آبي همه جا هستند، صداي تلقتلق عصاهاي زير بغل شهر را پر كرده است، آنها زار و نزار در اين سرماي كشنده در صفهاي طولاني انتظار ميكشند…».