ادامه از صفحه اول
بحران پيچيده روابط روسيه و اوكراين
به دليل وجود نيازهاي متقابل و مسائل امنيتي براي جلوگيري از گسترش تهديدات امنيتي روسيه براي اروپا بايد با اين كشور وارد تعامل و همكاري متقابل شد. در اين بين برخي كشورهاي ديگر همچون بريتانيا، لهستان و كشورهاي حوزه درياي بالتيك عملا سياست تقابلجويانهاي در برابر روسيه دارند و خواهان افزايش تنش با مسكو هستند. در نتيجه در داخل اروپا شاهد چنددستگي و وجود ديدگاههاي مختلف در مورد روسيه هستيم. البته به نظر ميرسد با خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا و به وجود آمدن بحث برگزيت تا حد زيادي از وزن كشورهاي ضدروس در اتحاديه كاسته خواهد شد زيرا بريتانيا به عنوان يك وزنه موثر در اتحاديه نقش مهمي را در هدايت و پيشبرد سياستهاي ضد روسي داشت و همگرايي بيشتري نسبت به ساير كشورها با سياستهاي امريكا در اتحاديه داشت. در نتيجه اين موضوع ميتواند جبهه ضدروس در اتحاديه اروپا را تلطيف كند ولي به هرحال واقعيت آن است كه ديدگاههاي متعددي نسبت به روسيه و نحوه تعامل با اين كشور وجود دارد. از سوي ديگر در مسير حل بحران اوكراين و نزديكي اروپا با روسيه، فرانسويها در حال ايفاي نقش موثري در اين زمينه هستند. فرانسه همواره توانسته اقدامات قابل توجهي را در حل بحرانهايي كه روسيه در اروپا داشته انجام دهد. به عنوان مثال فرانسه از جمله كشورهاي تاثيرگذار در آتشبس روسيه و گرجستان در سال 2008 بود و همين نقش را فرانسويها در بحران اوكراين براي فروكش كردن آن ايفا كردند. آنها سعي كردند رايزنيهاي گستردهاي را بين طرفين انجام دهند. واقعيت آن است در شرايط فعلي فرانسه اساسا تنها كشوري است كه قابليت ايفاي چنين نقشي را در اروپا دارد. به اين دليل كه بريتانيا درگير مسائل داخلي خود است و در آلمان نيز خانم مركل وضعيت متزلزلي دارد و در آيندهاي نزديك از سمت خود كنارهگيري خواهد كرد. در نتيجه فرانسه تنها كشوري است كه در شرايط فعلي اين قابليت را دارد كه اتحاديه اروپا را در مسائل و مناقشات بينالمللي نمايندگي كند. در موضوع برجام و بحران روابط ايران و امريكا نيز شاهد آن بوديم كه فرانسويها وارد شدند و براي حل بحران قدم پيش گذاشتند، در مساله روسيه و اوكراين نيز فرانسويها نقش مهمي را ايفا ميكنند. ولي اينكه بگوييم ميانجيگري موثر خواهد بود و موجب حل بحران خواهد شد واقعيت آن است كه چنين اتفاقي رخ نخواهد داد ولي ميانجيگريهاي فرانسه به بهبود روابط روسيه با ساير كشورهاي اروپايي كمك خواهد كرد.
روابط ايران و عربستان؟
از سوي ديگر بايد در نظر داشت كه ساختار قدرت در عربستان به طور سنتي به ثبات و محافظهكاري گرايش دارد. مقصود از محافظهكاري در عربستان در وهله اول تحكيم موقعيت و منافع خاندان سلطنتي است. اين منافع امروز در اثر بحرانهايي مثل جنگ يمن به خطر افتاده است. خاندان سلطنتي در عربستان متوجه اين واقعيت شدند كه همه چيز با پول فيصله نمييابد و براي همين نشانههايي براي مذاكره و كاهش تنش با تهران بروز دادهاند. در اين شرايط جمهوري اسلامي هم بايد براي مواجه شدن با تحولات آتي آمادگي داشته باشد و بتواند با دادن امتيازاتي، منافع كشور را هم حفظ كند. در همين بحران يمن؛ منافع دو طرف بسيار متفاوت است. بايد منافع ساير جريانهاي سياسي در يمن را هم در نظر گرفت و به معادلهاي پايدار براي حل ريشهاي اين بحران با حفظ ثبات به آرامش يمن رسيد. بايد در نظر داشت كه امريكا در حمايت از بقاي اسراييل به دنبال ضعيف كردن كشورهاي موثر منطقه و تخليه ثروت و دلارهاي نفتي آنان است؛ خواه از راه جنگهاي فرسايشي ميان آنان و خواه با فروش سلاحهاي ويرانگر. اين موضوعي است كه عربستان بايد درك كند. واقعيت اين است كه متقابلا ايران هم از اين فضا غبارآلود آسيب ميبيند. لذا زمان آن است كه با راهبردي عقلاني و عزتمندانه اين معضل و بنبست حل و فصل شود. طبيعي است كه تنشزدايي با عربستان كه به سود هر دو كشور و منطقه است، مستلزم تعاملي است كه براي هر دو كشور هم هزينه و هم بها دارد و براي ايران ميتواند آغاز مناسبي براي حل چالشهاي تحريمي باشد.
نقش زنان در توسعه
عملياتي به عنوان يك پيشنياز ضروري است، به اين ترتيب با شناسايي ظرفيتها و توانمنديها و مهارتهايي كه زنان اين جوامع دارند ميتوانيم در مسير ايجاد اشتغالهاي خانگي، كوچك و مولد حركت كنيم و رونق هرچه بيشتر كار و توليد را در جامعه روستايي و عشاير شاهد باشيم. در اين مسير، آنچه بايد همواره مدنظر قرار گيرد اين مهم است كه زنان به عنوان نيمي از جمعيت، ياريگران فعال و خستگيناپذير اقتصاد داخلي هر كشور به خصوص در حوزههاي روستايي و عشاير هستند. لذا آموزش خودباوري، دانش فني و تكنولوژي، مديريت مالي و همچنين آموزشهاي بروز و مهارتهاي حرفهاي بايد همواره در اولويت برنامهريزيهاي مسوولان مربوطه قرار داشته باشد و اهتمام و توجه لازم براي تحقق اين برنامهها وجود داشته باشد.
در اين راستا، گسترش تشكلها و تعاونيهاي زنان روستايي و عشاير، گامي مفيد و موثر براي افزايش حضور و مشاركت زنان در صحنههاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي و بهبود و تثبيت جايگاه ايشان و عاملي بر رونق فعاليتهاي اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي در اين جوامع است بايد مدنظر داشت اجرايي شدن اين موضوع نيازمند فرهنگسازي و ايجاد بسترهاي مناسب و لازم است تا با اجراي مستمر برنامههاي مشاورهاي و آموزشي، تشويق و معرفي تشكلهاي اقتصادي- اجتماعي زنان و محصولاتشان بتوانيم اين تحول كه لازمه توسعه جامعه روستايي و عشاير و عاملي براي حفظ جمعيت روستايي و پيشگيري از مهاجرت به كلانشهرهاست را حفظ كنيم.