• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4485 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۸ مهر

برخيز و اول بكش (295) فصل بيست و هفتم

يك نقطه پايين - برادران عوض‌الله در تور

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

شين بت يكي از رابطان برادران عوض‌الله در گروه فعالان را شناسايي كرد و با اين تهديد كه اگر به عنوان عامل شين بت عمل نكند به خاطر همكاري با حماس تحت پيگرد قرار مي‌گيرد و براي ساليان سال به زندان مي‌رود او را تحت فشار سنگين گذاشتند تا به عنوان يك جاسوس براي آنها كار كند. آن چماق با اين هويج بزرگ كه اگر همكاري كند پول بزرگي به او داده خواهد شد و براي او و خانواده‌اش در خارج از كشور زندگي راحتي فراهم خواهد شد، كارگر شد. آن مرد موافقت كرد.اولين وظيفه اين بود كه در خانه دوربين و ميكروفن كار گذاشته شود تا تحت مراقبت قرار گيرد. براي گرفتن برادران عوض‌الله بايد منتظر ماند. مهم‌تر آنكه ديسكين معتقد بود، بايد مي‌فهميدند كه اين دو برادر دقيقا دارند چه نقشه‌اي مي‌كشند. شين بت منتظر علامت عامل‌شان بود كه برادران چه وقت خانه را ترك مي‌كنند.دفعه بعد كه يكي از دوستان جبهه آزاديبخش فلسطين براي برادران عوض‌الله تداركات‌شان را آورد، آنها به او گفتند كه عجله دارند و بايد جايي بروند. همگي با هم خانه را ترك كردند، برادران در يك خودرو نشستند و عامل شين بت در خودروي ديگر. تيم بيردز در خارج از خانه منتظر بود . زماني كه خودروها از ديد دور شدند وارد عمل شدند . آنها با استفاده كپي كليد به داخل خانه رفتند و دوربين‌ها و ميكروفن را در تمامي اتاق‌ها نصب كردند.برادران عوض‌الله همان شب دير برگشتند. براي چهار شب پي در پي، هر كلمه‌اي كه از دهان سرپرست شاخه نظامي حماس بيرون مي‌آمد، ضبط مي‌شد. عادل و عماد درباره بهبود تاكتيك‌هاي متنوعي كه مي‌خواستند تا نقشه‌شان را عملي كنند و نيز اين احتمال كه شايد حماس شروع به استفاده از راكت‌هايي مانند راكت‌هايي كه حزب‌الله استفاده مي‌كند، حرف زدند .اسناد به دست آمده به اسراييلي‌ها نه‌تنها جزييات درباره نقشه‌هاي مشخص را داد، بلكه اين حس را هم به آنها داد كه برادران عوض‌الله نگاه‌شان وسيع شده است. مثلا در يكي از گفت‌و‌گوها، عماد كه از سوي زندانبانان تشكيلات خودگردان فلسطين مورد شكنجه واقع شده بود و رنج مي‌برد با زبان تلخ درباره افراد ياسر عرفات حرف زد. او گفت: «دفعه بعد كه آنها دنبال من بيايند سريعا با گلوله پاسخ‌شان را مي‌دهم.»برادر او كه روي يكي از مبل‌ها دراز كشيده بود به روي پاهاي خود زد و با تندي گفت: «هرگز ! ما به روي مسلمانان شليك نمي‌كنيم. مي‌شنوي؟ اگر آنها حتي بدترين كار را روي تو انجام داده باشند، تو نبايد يك مسلمان را بكشي.»

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون