ادامه از صفحه اول
بنبست نگرانكننده عراق
نكته سوم هم اين است كه براي چندمين بار مرجعيت عالي عراق از حاكميت خواستهاند تا با مساله فساد برخورد كنند.
من به عنوان يك تحليلگر مسائل سياسي عراق، شخصا دچار ترديد بزرگي شدهام. اينكه مرجعيت شيعيان عراق از ادامه اعتراضات حمايت كرده است و از مردم نخواسته كه به خانههايشان بازگردند، اين سوال را ايجاد ميكند كه ديگر چه اميدي براي دولت باقي مانده است؟ مشخص نيست كه ديگر چه منبعي براي دولت وجود دارد، زماني كه مردم در خيابانها خواهان كنارهگيري دولت هستند، مرجعيت هم از اعتراضات حمايت كردهاند و ضربالاجلهاي گروههاي سياسي براي اصلاح امور هم يكي بعد از ديگري منقضي شدهاند. وضعيت دولت عادل عبدالمهدي بسيار بد است. سخنراني تلويزيوني عادل عبدالمهدي، روز پنجشنبه نشان از شدت اضطراب و ناراحتي او داشت. من تصور ميكنم كه وضع دولت عبدالمهدي بهشدت شكننده است. تقريبا براي همه تحليلگران سياسي عراق مشخص شده است كابينه عبدالمهدي كه اغلب كرسيهاي آن در اختيار فهرستهاي فتح و سائرون است، در اداره امور ناتوان است. اما مسيري كه عراق گرفتار آن شده است، مسيري است كه مشخص نيست به كجا خواهد رسيد و به لحاظ سياسي كشور در شرايط خطرناكي قرار گرفته است. من شنيدهام كه برخي از گروههاي سياسي پارلمان، از جمله نوريالمالكي، نخستوزير پيشين، جلساتي را براي هماهنگي ميان گروههاي سياسي و احزاب براي پيدا كردن راهكاري براي آينده سياسي عراق انجام شده است. اما من چنين جلساتي را كافي نميدانم و معتقدم كه خيلي براي اين رايزنيها دير شده است، چرا كه وضع خيابانهاي عراق خيلي بحراني است. بعيد است كه گروههاي سياسي عراق در اين بحبوحه بتوانند به نتيجه مثبت و سازندهاي برسند.
نبايد فراموش كرد كه امريكا، اسراييل و بعثيهاي عراقي، كمكم در حال ورود به ميدان براي گستردهتر كردن بحران هستند. امروز شبكه تلويزيون الحره عراق كه با بودجه دولت امريكا از واشنگتن پخش ميشود، تمام عيار وارد ميدان شده است تا نفاق و چنددستگي ميان مردم و حكومت را دامن بزند. بعثيها هم در شبكههاي اجتماعي بهويژه فيسبوك براي تحريك مردم تلاش ميكنند تا بتوانند از شعلهور شدن بيشتر بحران و هرج و مرج براي به قدرت رساندن نيروهاي نزديك به خود استفاده كنند. لازم است كه گروههاي سياسي عراق، با از خودگذشتگي، در يك حركت مشترك در هماهنگي با مرجعيت يك راهكار عملي براي حل و فصل مسائل در قالب يك ائتلاف ملي پيدا كنند، وگرنه اوضاع در عراق بهشدت ميتواند خطرناك شود و بار ديگر عراق را به كام هرج و مرج بكشاند.
تندروها و سينما
بعضا ديده شده عدهاي به حوزهاي كه اتفاقا با انديشه و فكر سر و كار دارد، انگ ميزنند و بعد با گذشت زمان غبطه ميخورند كه نگراني ما بيهوده بوده و نبايد با فلان هنرمند اين كار را ميكرديم. اين دوستان بيايند براي چنين واكنشها و رفتارهاي غيرواقعي خودشان راهحل پيدا كنند.
در اين سالها طرز تفكر و نگرانيهاي يك عده دلواپس نه تنها راهگشا نبوده، چه بسا موانع كاذب درست كرده و بر مشكلات جامعه ما افزوده است. چهارشنبه سوري، انتهاي خيابان هشتم، دايره زنگي، به رنگ ارغوان، برف روي كاجها و... فيلمهايي بودند كه در دورههاي مختلف بيجهت توقيف شدند و بعد هم از محاق خارج شدند و مشخص شد نگرانيها درباره اكران اين فيلمها كاملا غيرواقعي بوده است. سوال من از اين دوستان دلواپس اين است كه چرا بايد انرژي و توان يك سينماگر -كه ميتوانست در امور ديگر شكوفا شود- بيجهت و بيدليل صرف رفع توقيف فيلمش شود؟