كشتي ايران زنده است
صدر الدين كاظمي
نه! كشتي ايران نمرده است. دشت پر گل كشتي ايران، خشك و لميزرع هم نشده است. اين مرز پرگهر، پوكيده و تمام شده و به آخر خط رسيده هم نيست.
كشتي ايران، زنده و پويا و زاياست. اگرچه خيس خون داغ سهراب و سياوشهاست ولي زنده و شكوفاست و پرورنده مرواريدهاي غلتان چون چشمهاي جوشان و بسان معدني فناناپذير. اين واقعيتهاي فراموش شده را جوانهاي زير ۲۳ سال كشتي ايران در رقابتهاي جهاني ۲۰۱۹ به يادمان آوردند. نه فقط با آن ۳ مدال طلا و ۳ مدال نقره و برنزي كه بر سينه زدند و نه فقط به دليل نايب قهرماني در جهان كه با نوع مبارزهجوييشان و با سبك منحصربهفرد كشتي رو به جلو و ايرانيشان.
به اين جوانها افتخار كنيم. جوانهايي كه در بوداپست مجارستان با تيمي ناقص، پشت روسها را لرزاندند. جوانهايي كه در قيل و قال جنگ قدرت و جاهطلبيهاي حقير به هيچ گرفته و چنان وانمود شدند كه انگار نيستند و نبودهاند. جوانهايي كه نشان دادند، بيشه كشتي ايران خالي از شير نيست و كفگير كشتي به ته ديگ نخورده است. جوانهايي كه ما را از بوداپست مجارستان بردند به اوج قلههاي مهآلود دوردست. جوانهايي كه ما را تا بيكران عالم پندار بالا كشيدند. جوانهايي كه دست همه ما فراموشكاران و يا همه آناني كه خود را به خواب زدهاند را گرفتند و پا به پا، تا دشت پرستاره انديشههاي گرم، تا مرز ناشناخته مرگ و زندگي، تا كوچه باغ خاطرههاي گريز پا و تا شهر يادها بردند.
افتخار كنيم به كامران قاسمپور كه با زانويي مصدوم و معيوب چون شير جنگيد، فاخرترين و اصيلترين فنون را اجرا كرد تا پرچم ايران را بالاتر از همه به اهتزاز درآورد. افتخار كنيم به اميرحسين زارع ۱۸ساله كه خطر كرد و با دو نسل قديميتر از خود رودررو شد و به كام شير رفت تا ما را به عزت و جاه برساند. افتخار كنيم به مجتبي گليچ كه پشت زانوي آسيب ديده، قايم نشد تا به مدال طلاي جهان لبخند بزند. افتخار كنيم به نسل جديد كشتي آزاد ايران كه موسم شكفتن آنان فرا رسيده است و ميتوان سالها بغل بغل اطلسي و نرگس و سوسن چيد و از بوي دلاويز آن مست شد.
راويم من، راويم آري
راوي افسانههاي رفته از يادم
من هميشه نقل خود را با سند همراه ميگويم
تا كه ديگر خردلي هم در دلي باقي نماند شك