وقتي پرخاشگري فراگير ميشود
دو روي سكه اميرخان
سامان سعادت
جملات به قول خبرگزاريها 18+ سرمربي سپاهان بعد از تساوي تيمش مقابل سايپا در هفته هشتم ليگ برتر فوتبال حيرتانگيز بود. جملاتي آنقدر شوكهكننده كه فضاي رسانهاي را به شدت تحتتاثير قرار داد و باعث شد خيلي از خبرنگاران از خودشان بپرسند آيا واقعا ميتوان جملات سرمربي سپاهان را رسانهاي كرد يا نه؟ امير قلعهنويي در پايان بازي با سايپا در نشست خبري چند دقيقهاي در مورد اتفاقات فوتبالي مسابقه حرف زد اما خيلي سريع مسيرش را به سمت انتقاد از كساني كه در استاديومها عليهاش شعار ميدهند، كج كرد. قلعهنويي كه به نظر خيلي عصباني ميرسيد، گفت: «عدهاي در يك باشگاه، از زماني كه تيم من تبديل به رقيب اصليشان شد، اتاق فكري تشكيل دادهند تا با فحاشي به ناموس و خانواده من سپاهان را از دايره رقابت خارج كنند. بياييد سابقه اين جريان اخير را مرور كنيد. اين جريان از قائمشهر شروع شد. شما ميتوانيد از رييس كانون هواداران نساجي بپرسيد. در آن روز فحشهاي سازماندهي شده شكل گرفت و تا امروز در تمام ورزشگاهها جز اصفهان ادامه دارد. از مسوولان ورزشگاه خرمآباد بپرسيد. قبل از بازي به ما گفتند جايگاه فلان، منتسب به يك باشگاه خاص است و از آنجا به شما توهين ميشود و كاري هم از ما برنميآيد. در ساير ورزشگاهها هم به همين ترتيب. هر بار هم ناظر بازي گزارش ميكند اما واكنشي از كميته اخلاق و انضباطي كه به كوچكترين مسائل مثل عكس پروفايل بازيكنها ورود ميكنند، نميبينيم. هيچ كس هم پي ماجرا را نميگيرد كه اين فحاشي گسترده و سازمانيافته از كجا ريشه دارد. نه رسانهها و نه همين صدا و سيما.» فحاشي در برابر فحاشي. اين دقيقا تعريف اظهارات امير قلعهنويي در كنفرانس خبري بعد از بازي برابر سايپاست. اگر نگوييم اين بدترين جملاتي است كه شخصي در جايگاه يك سرمربي ليگ برتر ميتواند عنوان كند، بدون شك ميتوانيم ادعا كنيم كه اين اظهارات سطح جديدي از دعوا و بداخلاقي را وارد ادبيات فوتبالي ما كرده است. واقعيت اين است كه جملات زشت اميرخان به نوعي با فضاي حاكم بر استاديومهاي ايران در ارتباط است. استاديومهايي كه در آن تماشاچيان به هيچكس و هيچ خانوادهاي رحم نميكنند. اما اينكه همانند قلعهنويي تصور كنيم اين يك حركت سازمانيافته براي حمله به قلعهنويي و در راستاي ضعيف كردن سپاهان- يكي از متمولترين تيمهاي ايران- است، كمي دور از ذهن به نظر ميرسد. در حال حاضر هيچ تيم و هيچ بازيكني از فحش خوردن در استاديومهاي رقيب بينصيب نميماند و دقيقا همانطور كه قلعهنويي ميگويد، تنها مكان امن استاديومهاي خانگي تيمهاست. البته اگر قلعهنويي يادش بيايد خود او جزو معدود مواردي است كه سالها پيش حتي در استاديوم خانگي مورد بياحترامي هواداران خودي قرار گرفته است. بدون شك هيچ كس از فحاشي در استاديومها حمايت نميكند. فحاشي با هر قصد و نيتي ولو بهحق نيز مذموم است و غيرقابل قبول. به همين ترتيب نميتوان از هيچ شخصي از جمله امير قلعهنويي پذيرفت كه در جواب فحاشيهاي ناموسي، خودش وارد مسائل ناموسي شود. شايد به همين خاطر هم باشد كه قلعهنويي خيلي زود متوجه سخيف بودن اظهاراتش شد و در پستي اينستاگرامي بابت آنچه خودش «لغزش كلامي» ناميد، عذرخواهي كرد. قلعهنويي در صفحه شخصياش نوشت: «من بابت لغزش كلام و خارج شدنم از دايره ادب شهامت و شجاعت عذرخواهي را دارم. اما آيا مديران آن تيمي كه هوادارانش نود دقيقه بدترين الفاظ را به من نسبت دادند هم حاضرند از من عذرخواهي كنند؟ آيا فدراسيون، كميتههاي اخلاق و انضباطي در اين جفايي كه به من و خانوادهام شده و خواهد شد واكنشي خواهند داشت؟» اين عذرخواهي را البته بايد به فال نيك گرفت و ديگران را نيز تشويق كرد كه شهامت عذرخواهي داشته باشند. حال كه اميرخان بعد از آن اظهارات ابراز ندامت كرده است، بايد ديد كساني كه متولي اصلي فرهنگسازي در استاديومها هستند چه برنامهاي براي توقف ادامه فرهنگ غلط فحاشي دارند. البته نبايد از نقش تكتك كساني كه در فوتبال حضور دارند، مخصوصا آنهايي كه مثل قلعهنويي سلبريتي هم محسوب ميشوند، غافل شد؛ ولي حل مشكل تنها از عهده افراد بر نميآيد و نيازمند برنامهريزي و همت همگاني است. به عنوان مثال قرار بود امسال همه ورزشگاههاي ايران مجهز به دوربين مداربسته شوند تا تماشاچيان خاطي شناسايي شوند يا مثلا قرار بود باشگاهها بابت رفتار تماشاچيان منتسب به تيم مواخذه شوند. اما همانطور كه ميبينيم نهتنها زيرساختهاي استاديومها هنوز كامل نيست، بلكه برخوردها نيز هنوز مثل ساليان گذشته چند تا در ميان و همراه با انواع و اقسام مصلحتانديشيها صورت ميگيرد. به اين شكل قطعا نميتوان انتظار داشت كه از هفته بعد در ورزشگاهها نداي گل و بلبل بشنويم.