بالا بردن سطح توقع از داستان
امير مهنا
محمد كشاورز در مجموعه داستان «پايكوبي» داستاني دارد به نام «شهود»؛ داستاني كاملا بيعيب و نقص كه ميتوان از آن به عنوان يكي از بهترين نمونههاي ادبيات داستاني كشور تاكنون ياد كرد. شهود روايتي پيچيده ندارد اما نويسنده با ساخت يك اتفاق ساده توانسته نقبي عميق به جهان روانشناسانه يك جامعه بزند؛ جامعهاي كه عصارهاش در يك بازارچه كوچك و ساختن «تيپ»هايي منحصربهفرد اتفاق افتاده است. داستان شهود گويي در ميان خواب و بيداري سير ميكند؛ حكايتي ساده كه از نگاه اهالي بازارچه بسيار غامض و غيرقابل هضم به نظر ميرسد. آنچه در اين داستان شاهديم، عقبگرد فطري چند آدم نهچندان مطرح است؛ آدمهايي كه گاه خواننده را به ياد كاراكترهاي «عزيزنسين» مياندازند و گاه به ياد شخصيتهاي اثري سترگ چون «صد سال تنهايي» اثر «ماركز.» جهان سيال و آفرينشگر نويسنده در اين داستان و نوع نگاه او در چرخشهاي داستاني و ايجاد لحن مناسب و ساخت شخصيتهاي چندبعدي باعث شده كه يكي از ماندگارترين داستانهاي عصر حاضر توليد شود؛ داستاني كه پيشنهادي تازه در روند نوشتن داستان كوتاه با خود دارد. كشاورز با اين داستان نشان داد كه براي خلق يك اثر خوب، لازم نيست كه راه دوري برويم، بلكه بايد جميع تواناييهاي نويسندگي و هوش مخصوص به اين كار را يكجا جمع كنيم و دانش روايتگري مدرن را هم به آن بيفزاييم. داستان شهود در زمان انتشار، يكي از نيازهاي جامعه ادبي كشور بود و هنوز هم ميتوان از آن به عنوان درخشانترين داستان كوتاه ياد كرد؛ داستاني كه هر داستاننويس بايد حداقل يكبار بخواندش.
جو حاكم بر اين داستان و نمادين بودن فضا به حدي باورپذير است كه با يكبار خواندن براي هميشه
در ذهن ميماند. البته اين را هم بايد گفت كه كشاورز در همه مجموعههايي كه تاكنون منتشر كرده، داستانهايي خيرهكننده دارد كه مطالعهشان بهمثابه شركت در يك كلاس درس است.
نويسنده مجموعه «بلبلحلبي» تاكنون توانسته سطح سليقه و توقع دوستداران ادبيات داستاني را در حدي بسيار زياد بالا ببرد.