نگاهي به كتاب «درآمدي به وجود و زمان»
مواجهه با رويداد هايدگر
احسان پويافر
1- مساله چيست؟
مساله كتاب «درآمدي بر وجود و زمان» اثر آندرئاس لوكنر «شرح فشرده و موجز» بر كتاب «وجود و زمان» هايدگر است، كتابي كه خواندنش عرقريزان روح ميطلبد. آيا اينچنين شرحه شرحه كردن «وجود و زمان» توسط لوكنر، ذيل پروژه خوانش متون متفكراني مانند هگل، كانت و... توسط هايدگر قرارميگيرد؟ قطعا نه. كار لوكنر گزارشي است كه در آن 83 بند از كتاب «وجود و زمان» به نحوي خلاصهوار و فشرده ارايه ميشود، در اين سادهسازي، تمام تلاش نويسنده اين است كه از اصطلاحات خود هايدگر استفاده كند. لوكنر در اين اثر ميخواهد در فهم «وجود و زمان»، كتابي راهنما باشد. همانطور كه گفتيم اين كتاب شرح است (البته مطابق ديدگاه هايدگر هر شرحي خود، نوعي تفسير است) و نه تفسير و گفتوگو با متن «وجود و زمان»؛ يعني از سنخ كارهايي كه فون هرمان، فيگال، دريفوس، بوفره، پگلر و ديگراني با آثار هايدگر كردهاند، نيست.
2- اثر كجا ايستاده است؟
اين اثر براي ما «كجا» ايستاده است؟ مساله ما اين بود كه بگوييم، «وجود و زمان» يا «هستي و زمان»؟ همين فرم ترجمه عنوان كتاب Sein und Zeit در ايران از يك نزاع سياسي و تاريخي كه بعدها گويا تبديل به يك نزاع فلسفي شد، خبر ميدهد، امروز شايد ديگر «وجود» بگوييم يا «هستي» فرقي نداشته باشد. شايد كلمه فوق، آن بار معنايي سياسي خاص قبلياش را از دست داده باشد. در اينجا كلمات و ترجمه آنها، چيزي فراتر از خود اثر را تقويم ميكند؛ پتانسيل زماني اثر را، و مساله براي ما همين است. يك اثر در اينجا دچار سرنوشتي ميشود كه هستي اينجايي ما خود را در آن نشان ميدهد، همه حرف هايدگر هم اين بود كه «خود هستي» معناي زماني دارد و چون خود هستي زماني است، «جايي» كه ما در آن هستيم؛ اتفاقا همان جايي است كه وضعيت گشودگي ما را رقم ميزند. ما در اينجا Da- Sein يعني آنجا- هستن خود را در مواجهه با هايدگر به يك دعواي سياسي و نه امر سياسي، آن هم پيش از خوانش جدي اثر تقليل داده بوديم، ما گشودگي خود را به پرسشهاي بنيادين «وجود و زمان» فرو بسته نگاه داشتيم و چرايي و فهم اين طور «بودن» ما، خود نيازمند خوانش «هستي و زمان» است. در هر حال اين شيوه مواجهه نيز گونهاي از هستي زماني ما بوده است، اينكه ما ميتوانستيم هايدگر را قبل از خوانش و گفتوگوي جدي رد يا تاييد كنيم و مركز ثقل يك دعوي سياسي نزد روشنفكران و نويسندگان بعد از انقلاب قرار دهيم، خودش هستي ِاينجايي ما را تقويم ميكند. اين را با خوانشها، تاثيرات و مواجهات انتقادي گادامر، سارتر، فوكو و اين اواخر بديو و ژيژك و آگامبن و ديگراني كه با هايدگر مواجهه داشتهاند، بسنجيد كه بررسي آثار آنها، نشان از نحوه هستي زماني خاص متفكران غربي با هايدگر دارد.
اكنون اما ايستادنگاه ما در مواجهه با «وجود و زمان» كمي متفاوت شده است، اينك بعد از دهه هفتاد شمسي، مواجهه ما با هايدگر از طريق آثار بابك احمدي، ترجمههاي جمادي و خوانشهاي عبدالكريمي و نيكفر و ديگران، تبديل به يك دعواي فلسفي، سياسي و تاريخي به گونهاي ديگر شده است كه به هايدگر هم اندكي مجال سخن گفتن داده ميشود. اكنون ميشود گفت كه به شيوهاي ديگر هستي اينجايي ما در گفتوگو با هايدگر بروز ميكند، اين مواجهه ميتواند Da-Sein ما را به گونهاي ديگر رقم زند.
بر اين اساس كتاب «درآمدي بر وجود و زمان» ميتواند كمك راه ما باشد. اين كتاب با ترجمه خوب احمدعلي حيدري از زبان آلماني ترجمه شده است و شرحي گام به گام و بياني روان دارد. «وجود و زمان» كتابي است كه در عين اينكه دشوار است بسيار منظم است، اين اثر (Werk) يا به زبان هايدگر اين راه (Weg)، نسبت به برخي كارهاي متاخر هايدگر زباني سادهتر دارد، زيرا هايدگر در كارهاي متاخر خود مثل Ereignis (رويداد) بسيار راديكالتر، هم در محتوا و هم در فرم شده است. او در Ereignis ديگر قابل پيشبيني نيست، زيرا كه رويداد اگر قابل پيشبيني باشد ديگر رويداد از آن خود نيست، «رويداد» به دنبال «آغازي از سرآغاز ديگر» است. در هر حال كتاب لوكنر، براي كساني كه در مواجهه با متن «هستي و زمان» از دشواري خوانش آن گلايه دارند، ميتواند تمرين مقدماتي قابل اعتمادي باشد.
3- مواجهه انتقادي
آنطور كه گفتيم اثر لوكنر يك شرح است و نه يك تفسير يا شرحي انتقادي، از اينرو در نهايت اين اثر خواننده حرفهاي آثار فلسفي را از دست خواندن خود «هستي و زمان» رها نميكند، زيرا روند خلاصهسازي «هستي و زمان» كه لوكنر در پي آن است، بندهاي پراهميتي مانند بند 34؛ با عنوان «دازاين و گفتار. زبان» كه مفسران بسيار به آن پرداختهاند، بياهميت جلوه ميدهد. بنابراين لوكنر نتوانسته تمام موضوعات بند فوق را؛ براي نمونه در خلاصهسازيهايش منتقل كند، زيرا بسياري از مطالب بند مذكور مغفول مانده و خواننده حرفهاي، بايد خود متن «هستي و زمان» را بخواند. اما لوكنر اگر با خلاصهسازيهايش قصد كمك به فهم مخاطبان عموميتر «هستي و زمان» را داشته باشد، يعني آنهايي كه ميخواهند به نحو اجمالي با «هستي و زمان» مواجه شوند، باز هم اثر او آنقدر راحت نيست كه خواننده را به خواندنِ متنهاي راحتتر نكشاند. در هر حال به نظر ميرسد كتاب فوق براي مخاطباني كه طرح خواندن اوديسهوار «هستي و زمان» را در سر ميپرورانند، كتابي است مناسب و آنها را به متن كتاب «هستي و زمان» پرتاب ميكند.