كوتاه درباره داستان بلند «شطرنج» نوشته استفان زويگ
داستاني پركشش
رسول آباديان
داستان بلند «شطرنج» نوشته استفان زويگ، يكي از آثار برجسته جهاني است. داستاني كه همزمان چندين مساله انساني را پيش ميبرد.
قدرت اراده، خودسازي شخصي و نهراسيدن از موضوعات و مشكلات فراراه زندگي، مواردي هستند كه در اين داستان به شكلي هنرمندانه در كنار هم قرار گرفتهاند.
زويگ، نويسندهاي با قريحه بالاست كه در اين داستان بلند به شكلي هنرمندانه عمل كرده است. شخصيتهاي اين داستان كه ريشه در نوعي خودآموزي فردي دارند در قالب بازي شطرنج با هم به مبارزه برميخيزند و نكته جالب توجه اين است كه اين بازي به هيچعنوان برندهاي ندارد چون دو قوه خودسازي ذهني و بدني، به قوهاي برابر تبديل ميشوند. منتقدان زيادي در سراسر جهان از اين اثر زويگ به عنوان اثري مانا ياد كردهاند كه هم ميتواند هر مخاطب از هر سليقهاي را جذب كند و هم توانايي جذب خوانندگان حرفهاي ادبيات را دارد.
يكي از نكات برجسته اين اثر، آغاز درخشان آن است. آغازي تعليقآميز كه در همان سطور آغازين مخاطبش را درگير داستان ميكند و او را واميدارد كه كار را تا پايان ادامه دهد: «شلوغي و تكاپوي آخرين لحظه پيش ازحركت، بر عرشه كشتي مسافربري كه قرار بود نيمهشب نيويورك را به مقصد بوئنوسآيرس ترك كند حاكم بود.
كساني ازدور و نزديك ميآمدند تا دوستانشان را بدرقه كنند، درهم ميلوليدند و يكديگر را هل ميدادند. پادوهاي تلگراف با كلاههاي كج، به سرعت در تالارها حركت ميكردند و اسمها را صدا ميزدند.
چمدانها و گلها به كشتي آورده ميشدند، بچههاي كنجكاو از پلهها پايين و بالا ميدويدند و گروه نوازندگان روي عرشه با خونسردي و پيوسته موسيقي مينواختند....» اين توصيف همهجانبه كه شلوغي رواني داستان را در همان بدو امر به رخ خواننده ميكشد دلايلي دارد كه مخاطب آرام آرام به درون آن دعوت ميشود و هركدام از اجزاي ريز داستان به شكلي صريح پاسخ همه پرسشهاي اوليه را ميدهد.
استفان زويگ، نويسنده اهل كشور اتريش، از آنجمله نويسندگاني است كه ميتوان او را نويسندهاي صاحب سبك به حساب آورد چون درهمتنيدگي ذهني و دركنار هم قرار دادن موضوعات بينظم در نظمي كامل را به نام خود ثبت كرده است.
زويگ در اين داستان توانسته به شكلي وسيع، موضوع عدم قطعيت در جهان مدرن را به تصوير بكشد.
او قهرمان شطرنجي در سطح جهان را به نمايش ميگذارد كه در يك بعدازظهر همه توانش را به كار ميگيرد تا بر يك شخصيت كه شطرنج را فقط روي كاغذ مطالعه كرده نبازد.
اين رويارويي گرچه در داستان به شكلي سريع و نفسبر اتفاق ميافتد اما حاوي اين پيام انساني هم هست كه در روزگار تلخ زندگي انسان مدرن، هيچ شكستي شكست مطلق و هيچ پيروزي نشان از برندهشدني ابدي نيست.
نكته جالب توجه اينكه داستان شطرنج پس از مرگ نويسنده منتشر شده است. يعني اينكه در زمان حيات او هيچ ناشري قبولنكرده كه شاهكار او را منتشر كند.