گريز از پول و شهرت
مرتضي ميرحسيني
سال 1926 در چنين روزي برنادو شاو از پذيرش پول جايزه ادبي نوبل امتناع كرد و با بياعتنايي خاص خود به آن پشت پا زد. اين جملاتي است كه در آن زمان و گويا به درستي به او منسوب شد:«من ميتوانم (آلبرت) نوبل را براي اختراع ديناميت ببخشم اما فقط يك شيطان با ظاهر انساني ميتوانست جايزه نوبل را پايهگذاري كند». چنانكه گفتهاند اين پيرمرد در آن زمان 70 ساله حتي ميخواست خود جايزه و نشان نوبل را هم رد كند اما همسرش او را متقاعد كرد كه اين جايزه يك دستاورد شخصي نيست و به همه مردم ايرلند تعلق دارد. شاو، صادقانه و بدون رياكاري، دوست نداشت كه در مجامع عمومي و محافلي شبيه به نوبل حضور پيدا كند و از اين رو واقعا به نشان نوبل و جايزهاي چنين مشهور و معتبر اهميتي نميداد. همچنين ميگفت:«به لطف خوانندگان و مخاطبان آثارم بسيار بيشتر از نيازم، پول دارم.» پس به كميته نوبل پيشنهاد داد كه با پول جايزه برخي آثار هنر و ادبيات كشور سوئد را به زبان انگليسي براي مخاطبان گوشه و كنار جهان ترجمه و منتشر كنند. ناگفته نماند كه شاو 13سال بعد،يعني سال 1939 براي همكاري در نوشتن فيلمنامه پيگماليون در بخش فيلمنامههاي اقتباسي برنده جايزه اسكار هم شد؛ فيلمنامهاي كه از روي يكي از نمايشنامههاي خود او به همين نام اقتباس شده بود. به اين ترتيب او در آن زمان و تا چند دهه بعد تا سال 2016 و انتخاب باب ديلن به عنوان برنده نوبل ادبيات تنها كسي بود كه نامش هم در فهرست برندگان جايزه ادبي نوبل ديده ميشد و هم در فهرست دريافتكنندگان جايزه اسكار. البته شاو جايزه اسكار را هم افتخار نميدانست و زماني كه از انتخاب داوران اين جايزه با خبر شد، نه شور و شوقي از خود نشان داد و نه حتي حالت چهرهاش تغيير كرد. حتي معلوم نشد كه چرا چندي بعد اين انتخاب كميته داوران را «يك توهين» ديد. ميدانيم كه برناد شاو اعتقادات خاصي داشت؛ گوشتخواري را نكوهش ميكرد و گياهخوار شناخته ميشد. همچنين به صلحطلبي مشهور بود. جنگ را به هر دليل و توجيهاي كه باشد، رد ميكرد و به جهاني عاري از خشونت اميد بسته بود. البته در مقاطعي از عمر طولاني خود لغزيد و ميان حرف و عملش فاصله افتاد. مثلا در دورهاي از سياستهاي موسوليني دفاع كرد. چندي هم در تبليغاتي كه براي تلطيف چهره شوروي ساخته ميشد، مشاركت داشت. برخي از دلبستگان به شاو ميگويند كه او فريب خورد و شايد حق با آنها باشد. اما به هر حال گاهي نتيجه نهايي بلاهت و عداوت تفاوتي با هم ندارند. شاو تابستان 1856 در دوبلين ايرلند متولد شد و در 94 سالگي و در پاييز 1950 در هرتفورد شاير انگليس از دنيا رفت.