• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4522 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۷ آذر

آزادمنشي در فرمانروايي

فريدون جنيدي

اگــرچه در بيشتر نوشته‌ها،‌ پادشاهان ايران (ديكتاتور) ناميده شده‌اند،‌ و اين صفت براي بيشتر پادشاهان ساساني و نيز شاهان استان‌ها، پس از ساسانيان و چند پادشاه هخامنشي درست نيز هست، اما در دوره كياني كه پيش از هخامنشيان باشد‌، از چنين پادشاهان در ميدانِ زندگي و تاريخ ايران كمتر ديده مي شوند.

يكي از اين پادشاهان كه بي‌سِگالش و مشورت به كارها پرداخت، نوذر است كه بزرگان ايران در چنان هنگام از سام،‌ بزرگترين پهلوان ايران،‌ مي خواهند كه او را پند دهد.

و يكي از اين گونه شاهان كاووس است كه بارها در انجمن‌ِ بزرگان،‌ او را سرزنش كردند و از كارهاي ناشايست بازداشتندش!

در كتاب كهن «يسنا» نيز پادشاه‌ِ خودسر نكوهش شده است: «مزدا گفت... بهترين شهريار...كه در پادشاهي خودسر نباشد» و در «شاهنامه» نيز در گفتارهاي پادشاهان،‌ به چنين سخنان بسيار برمي‌خوريم: « به كام دلِ زيردستان زيَم

/ برآيين يزدان‌پرستان زيَم» يا : «جهان يكسر آباد دارم به داد/

همه زيردستان بمانند شاد»

برترين سخن در اين باره، باز از «شاهنامه» برمي آيد كه بيدادگري و خودكامگي‌ِ پادشاه را از بيچارگي او مي‌شمارد: «كه بيداد و كژّي ز بيچارگي است/

به بيچاره مردم، ببايد گريست»

و روي ديگر اين گفتار آن است كه فرمانروايان بيچاره و در بند مانده (بند كژّي و دروغ) در كارها و فرمان ها بيدادگري و ناراستي را به كار مي برند!

بنياد نيشابور

آبان 1398 خيامي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون