در حاشيه گفتوگويي درباره فضاي مجازي و زبان فارسي
گسست از ريشههاي زبان
بهنام ناصري
ديروز ايسنا در مطلبي با عنوان «زبان و ادبيات فارسي در قربانگاهي به نام فضاي مجازي» بار ديگر موضوع تاثير اينترنت بر ادبيات را در كانون توجه قرار داد.
در آن مطلب عضو هياتمديره انجمن سواد رسانهاي ايران، عصر رسانههاي اجتماعي را سبب به وجود آمدن مخاطباني عجول و كمحوصله دانسته و گفتار برآمده از اين عجله و بيحوصلگي را مانند به قربانگاه بردن زبان و ادبيات فارسي توصيف كرده است.
گرچه اين تعابير پيش از اين نيز در قالب گفتارها و نوشتارهايي مرتبط در رسانههاي مختلف فارسيزبان انتشار يافته و نسبت به آسيبهاي آن هشدار داده شده بود اما سايهافكن شدن مجاز بر حقيقت زبان فارسي و ريشههاي آن در كاربري بخش قابلملاحظهاي از كاربران زبان فارسي فراتر از آن است كه به اين زوديها و با اشاره اين رسانه و تحليل آن ديگري ختم به خير شده باشد.
به تاثير از رويكردهاي گاه موهن كلامي در فضاي مجازي و نيز تداول شگردهاي مجعولي كه صرف و نحو زبان را به بازي گرفته است، ادبيات نسل جديد بيش از آنچه طبيعت هر دوره تاريخي است، با دورههاي قبل از خود تفاوت دارد؛ تفاوتي كه بيش از آنكه از سير تطور و روند تكاملي زبان فارسي در ايران حكايت داشته باشد، حاكي از نوعي گسست ميان كاربران و ريشههاي زبان است.
همانطوركه عضو هياتمديره انجمن سواد رسانهاي ايران هم گفته، اين تفاوت را ميتوان هم در گفتار و هم در نوشتار نسل جديد به ويژه آنها كه هنوز دومين دهه عمرشان را به پايان نبردهاند، آشكارا ديد. مروري اجمالي بر نوع حرف زدن يا تاملي در نوع نوشتار اين نسل به ما ميگويد كه الگوهاي كاربران نوجوان و جوان زبان فارسي، ديگر مانند گذشته نه گفتار مدرسان و حتي والدين است، نه آثار ادبي، نه دستور زبان فارسي و نه ساير الگوهايي كه سابق بر اين مرجعيت داشتند.
امروز بخش زيادي از اين مرجعيت از آن اينترنت و متوني است كه در فضاهاي بدون هيچ مرجع و نظارتي به نام گفتار يا نوشتار فارسي منتشر ميشود و از سوي خيل گستردهاي از كاربران اين فضاها مورد مصرف قرار ميگيرد. نمونههاي بسياري از اين غلطنويسيهاي متداول را ميتوان هم در نحو زبان فارسي و هم در الفاظي ديد كه سراپا غلط اما متداولند. تداول اين امر متاسفانه سبب به وجود آمدن زبان موهن، مبتذل و سراپا سوتفاهمي شده است كه انگار روز به روز بر تعداد مصرفكنندگان آن؛ چه در مجاز و چه در محاورات روزمره در عالم واقع افزوده ميشود.
قدر مسلم براي اينكه اين لفاظيهاي تهي از هر گونه ارزش از جنس - به قول مصاحبهشونده ايسنا- «عاقا» نوشتن آقا و «لدفا» گفتن لطفا بيش از اين گريبان زبان فارسي را نگيرد و فاصله بعيد نسل جديد با ريشههاي زبان ديرينه اين سرزمين را بعيدتر نكند، طبعا اين نظام فرهنگي و آموزشي كشور است كه بيش از هر نهاد حقيقي و حقوقي ديگري احساس خطر كند. پيش از آنكه شاهد دگرديسي اين شوخيها به جايگزينهايي جدي در تمام يا دستكم نزد اكثريت جامعه نباشيم.