برخيز و اول بكش (330)
فصل سيام
«هدف حذف شد اما عمليات شكست خورد» مردي به نام صالح شحاده
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
زماني كه آوي ديچتر كارشناس پرونده در شين بت بود، از مردي به نام صالح شحاده كه فعال اجتماعي از نوار غزه بود، بازجويي ميكرد. شحاده بيست و چهارساله بود، اهل شهرك بيت حنون در شمال غزه. دانشآموز باهوشي كه در همان جا درس خواند و براي مهندسي و مطالعات اجتماعي از سوي دانشگاههاي تركيه و اتحاد جماهير شوروي پذيرش گرفت، اما خانواده شحاده فقير بود و او تصميم به مطالعه در امور اجتماعي در اسكندريه مصر گرفت. زماني كه فارغالتحصيل شد، شغلي در آلاريش، در شبهجزيره سينا كه در نزديكي مرز غزه بود، گرفت.اين همان جايي بود كه در سال 1977 توجه ديچتر را براي بار اول به خودش جلب كرد. ديچتر گفت: «او متفاوت بود. آراسته و يك كيف
جيمز باندي با خود حمل ميكرد. در كل او يك تاثير خوبي برجاي ميگذاشت.» ديچتر فكر كرد كه او قادر خواهد بود تا شحاده را به عنوان يك عامل يا همكار استخدام كند.موردي رخ نداد تا آن دو با هم ديدار كنند.شحاده بعد از 5 سال كار در خدمات شهري به دانشكده دانشگاه اسلامي غزه ملحق شد و بعدا به يك استاديار ارتقا يافت و در همان حال هم به عنوان واعظ در يكي از مساجد شهر وعظ ميكرد. او در سير فعاليتش با شيخ ياسين، بنيانگذار حماس ديدار كرد. آن دو خيلي به هم نزديك شدند. شحاده شيفته كاريزماي ياسين، دانشش و ديدگاهش در بنا نهادن حكمراني مسلمانان در تمامي سرزمين فلسطين قرار گرفت. ياسين در شحاده هم مردي را با فرماندهي قابل توجه و مهارتهاي مديريتي يافت. ياسين براي شحاده راز بزرگي را فاش كرد اينكه او پشت خرقه كار رفاهي و فعاليت مذهبي، در نظر دارد يك ابزار نظامي تروريستي را براي عمليات عليه اسراييل برپا كند. شحاده رييس اين پروژه شد. او در اولين يورش عليه حماس (كه در آن زمان يك نام ديگري داشت) در سال 1984 بازداشت و محكوم كه پس از دو سال از زندان آزاد شد. او دوباره در سال 1988 بازداشت شد و در ارتباط با تعداد زيادي از حملات تروريستي به 10 سال زندان محكوم شد. اما او حتي از زندان هم شاخه نظامي حماس را فرماندهي ميكرد.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه