بنا كرده از قصه كاخي بلند
ويراستاران نخستين چاپ آثار شكسپير (First Folio) در سال 1623 نمايشنامههاي او را به سه دسته تراژدي، كمدي و نمايشنامههاي تاريخي دستهبندي كردند. از قاسمي پرسيدم كدام يك از اين دستهبنديها نسبت به ديگري اهميت بيشتري دارند؟ او گفت: «خيلي سخت ميتوان چنين نظري داد. ميتوانيم به آراي منتقدان مراجعه كنيم و طبق نظر آنها بفهميم كدام اثر تراژدي بهتر از ديگري در همين حوزه است. در كل مثل مقايسه كردن گوش با چشم ميماند. نميشود گفت كدام يك بهتر است. اين را هم بگويم كه نمايشنامههاي تاريخيِ شكسپير ميتوانند در دسته تراژدي قرار بگيرند كه در اين مورد نمايشنامه «ريچارد سوم» بسيار قوي است و به جرات ميتوان گفت يكي از بهترين آثار اوست.» كنش نمايشنامه «ژوليوس سزار» به كارهاي دولتي و مردمي وابسته است و شخصيتها درگير سياست هستند و صاحبنظران اعتقاد دارند اين اثر نخستين تراژدي هنرمندانه شكسپير به شمار ميرود. از طرفي قاسمي به بيمكاني و بيزماني داستان اين اثر اشاره و اضافه ميكند: «زماني كه ترجمه «ژوليوس سزار» را شروع كردم همزمان با سر كار آمدن ترامپ در امريكا بود و دوستان امريكاييام ميگفتند وقت انتشار اين اثر در ايران بسيار مناسب است. ترامپ يك سال بعد از انتخابش به عنوان رييسجمهور سفر ايرانيها و اهالي چند كشور ديگر را به خاك امريكا ممنوع كرد، بعد هم از برجام بيرون آمد. در مجموع از زمان نامزدياش در انتخابات و تا به امروز به جمع مخالفانش افزوده شده است. از آنجايي كه ژوليوس سزار هم قدم قدم به شاه شدن نزديك ميشود و در رم آن زمان شاه شدن او به روميهاي دموكرات يك توهين بزرگ محسوب ميشده و حتي قصد جانش را ميكنند، ميتوان قرابتهايي را بين اقدامات ترامپ و نمايشنامه «ژوليوس سزار» ببينيم.»
قاسمي دليل ماندگاري و بزرگ بودن نام شكسپير را به نفوذ فرهنگي بريتانيا در آن دوره بيربط نميداند. او معتقد است: «شكسپير نمايشنامهنويس بزرگي است و بسياري از كارهايش قدرتمند هستند اما بايد بدانيم او در اواسط قرن شانزدهم و اوايل قرن هفدهم از دنيا رفت يعني در دورهاي كه اوج قدرت انگليس بود و نفوذ فرهنگي اين كشور شروع شد. اين دوره بعد از دوره روشنگري كه با انقلاب صنعتي همزمان ميشود، قرار ميگيرد. روش فكري جديد يا Scientific method شكل گرفت و اين موارد به صادر شدن شكسپير كمك شاياني كرد. اما اگر اين مسير برعكس بود و ما جاي انگليس بوديم حالا آنها دولتآبادي يا بزرگ علوي ما را ميخواندند. اين پستي بلنديهاي سياسي- اجتماعي را هم بايد در ماندگاري نام شكسپير در نظر بگيريم، شكسپير بزرگ است ولي بايد به نفوذ فرهنگي انگليس هم توجه كنيم.»