نياز تامين تجهيزات توانبخشي
سهيل معيني
اگر بخواهيم از كمبود بودجه براي حل مشكلات عمده شهروندان معلول در زمينههاي مختلف بگوييم عملا از عاملي تكراري سخن گفتهايم، قطعا حل بسياري از مشكلات اين شهروندان در بخشهاي پرداخت حق معيشت، پوشش بيمههاي درماني و خدمات توانبخشي، اشتغال و... به تامين مكفي بودجه به تناسب نياز بستگي دارد. اما حل برخي مشكلات قبل از بودجه به عوامل ديگر بستگي دارد حداقل تا جايي كه بتوان از انجام مديريت بهينه منابع موجود سخن گفت و دلخوش داشت كه از همان منابع نامكفي موجود حداكثر بهرهوري گرفته ميشود، اما سالهاست كه مساله تامين و توزيع تجهيزات و وسايل توانبخشي افراد معلول فراتر از كمبود بودجه با دو مشكل عمده زيربنايي روبهرو است. عدم سنجش نيازها بر اساس معيارها و شاخصهاي علمي و برآورد ملي نياز گروههاي مختلف معلوليتي به تجهيزات و وسايل توانبخشي و فناوريهاي كمكزيستي به تناسب شرايط هر گروه و بر آن اساس تدوين برنامه جامعه تامين و توزيع اين مسائل و در درجه دوم ثبت اطلاعات دقيق چگونگي توزيع اين وسايل در سامانههاي الكترونيكي جمعآوري اطلاعات تخصصي و به عبارت ديگر تحقق شفافسازي لازم در اين بخش متاسفانه بررسي جداول اطلاعاتي سنجش نياز افراد معلول به وسايل توانبخشي مبين ابهامات بسيار و غيرقابل توجيه در اين جداول است؛ به عنوان مثال در يكي از جدولهاي سنجش نياز نابينايان استان تهران به وسيله توانبخشي اصلي نابينايان يعني عصاي سفيد فقط يك عصاي ويژه كودكان نابينا ثبت شده است كه اين شگفتي را در ذهن ايجاد ميكند كه گويا تمام كودكان نابيناي استان تهران عصاي سفيد متناسب را با شرايط خود دارند جز يك كودك! كه قطعا سنجش غلط يك كارشناسي است. بر اين ابهامات باز بايد افزود؛ نبود بسياري از وسايل توانبخشي و كمك زيستي نابينايان و كمبينايان مانند وسايل كمك زيستي زندگي در منزل از جمله آشپزخانه ويژه نابينايان، تفاوت غيرقابل توجيه نياز افراد معلول به يك وسيله در استانهاي مختلف و ثبت يكسري از وسايل توانبخشي با نام كلي «ساير» كه مشخص نميكند چه وسايلي را شامل ميشود. آنچه قابل توجه است عدم بهروز بودن نيازسنجي افراد معلول در زمينه وسايل توانبخشي متناسب از فناوريهاي روز جهان در اين بخش است كه ناشي از عدم آگاهي بسياري از كارشناسان توانبخشي نسبت به وسايل توانبخشي روز است. اين كمبودها در نهايت عدم برنامهريزيهاي علمي و سياستگذاري اجرايي كارا را در تامين وسايل توانبخشي به مشكل بودجه ميافزايد. سالهاست كه تشكلهاي مردمنهاد شهروندان معلول به اقتضاي حق خود در مشاركت روندهاي تصميمگيري و سياستگذاري سازمانهاي دولتي در حوزه افراد داراي معلوليت از مديران اين سازمانها ميخواهند با آگاهي به ضعفهاي موجود اقدامات اساسي و اصلاحي را در بخش تامين و توزيع وسايل توانبخشي در دستور كار قرار دهند. نبايد فراموش كرد و بايد با صداي بلند بر آن تاكيد كرد كه با توجه به منافع شركتهاي خصوصي در بخش فروش وسايل توانبخشي به سازمانهاي دولتي متولي افراد معلول كه عمدتا ناشي از فقدان قدرت خريد اين وسايل از سوي شهروندان نيازمند است، فقدان معيارها و شاخصهاي علمي نيازسنجي از افراد معلول در بخش وسايل توانبخشي، عدم تدوين و اجراي شيوهنامههاي تامين و توزيع وسايل توانبخشي و بهروز شدن اين شيوهنامهها متناسب با پيشرفتهاي فناوري و عدم آموزش كارشناسان حوزه توانبخشي به شكل مستمر و بهروز ميتواند زمينه بروز فساد را نيز در بخش تامين و توزيع اين وسايل ايجاد كند كه با سياستگذاري صحيح و شفافسازي ميتوان اين مشكلات را پشت سر گذاشت.