به بهانه برگزاري كارگاه آموزشي «كارگرداني تلويزيوني عروسكي»
آقاي مجري! دانشجويان را درياب
بابك احمدي
چند روز قبل بيستودومين دوره جشنواره بينالمللي قصهگويي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان با تجليل از ايرج طهماسب به پايان رسيد. هنرمندي كه در تمام سالهاي فعاليتش نشان داده تمايل چنداني به خودنماييهاي مرسوم دنياي هنر، به ويژه سينما، تلويزيون و تئاتر (حرفههايي كه عمري در آنها موي سپيد كرده) ندارد. شما يك گفتوگوي جدي با روزنامه يا مجله هم از طهماسب سراغ نداريد؛ از دوست ديرينش حميد جبلي هم همين طور. همه ميدانيم با فضاي مجازي و شلتاقهاي معمول جماعت در اين فضا هم ميانه ندارد. با عروسكهاي خاطرهساز «آقاي كلاه قرمزي» و «آقاي پسرخاله» و ديگران، سالي يك بار در نوروز – اگر بگذارند- مهمان خانهها ميشود و دوباره به سكوت و كنج دنج خود بازميگردد، ميرود تا سال بعد. در همين مراسم تجليل هم كه اشاره كردم، با وجود حضور اكثر همكاران و دوستدارانش، وقتي روي صحنه رفت فقط يك جمله گفت: «خجالت ميكشم كه روي صحنه ميايستم و شما تشويقم ميكنيد و از اين بابت بسيار ممنونم.»
اين خلوتگزيني طهماسب به حدي بوده كه اصولا در فضاهاي عمومي هم كمتر ديده شده، نه پاي بيانيهاي را امضا كرده و نه تابلوي پشتيباني از فلان جريان سياسي را بالاي سر برده است. در اينباره قضاوتي ندارم، نميتوانم داشته باشم كه حريم خصوصي است؛ بلكه نوشتم تا سوالي مطرح كنم. پيش از طرح پرسش، اشاره به اين نكته هم خالي از لطف نيست كه بيشك، چنين مرام و مسلكي را بايد به خيليها توصيه كنيم. سكوت و كار. به قولي: درخت هرچه پربارتر افتادهتر. ماجرا از كجا براي من مهم شد؟ از وقتي متوجه شدم طهماسب كارگاه يكروزهاي با عنوان «كارگرداني تلويزيوني عروسكي» برگزار كرده است. نزديك به 200 نفر از دانشجويان و علاقهمندان تئاتر عروسكي در پرديس باغ ملي دانشگاه هنر تهران در اين كارگاه حضور داشته و به گپ و گفت پرداختهاند. مدرس كارگاه هم پيرامون تفاوت «موضوع» و «مفهوم» براي دانشجويان جوان صحبت كرده است. تسنيم گزارش داده كه «كارگردان كلاه قرمزي رسالت هنرمند را پرداختن به موضوع دانست و دريافت مفهوم را برداشت مخاطب قلمداد كرد.» او از علاقهمندان هنر عروسكي ميخواهد «به جاي انديشيدن به مباحث كلي روي جزييات تمركز كرده و با مطالعه شخصيتهاي پيرامون خود شخصيتشناسي را به عنوان عنصري مهم در فعاليت هنري خود در نظر گيرند.» ايرج طهماسب ضمن دعوت دانشجويان به تقليد در آغاز مسير فعاليت هنري از آنان خواست در ادامه فعاليت حرفهاي اتفاقا از تقليد پرهيز كرده و جايگاه خود را به عنوان هنرمند مولف مشخص كنند.
درد من چيست؟ اينكه با وجود همه ظرفيتهاي موجود در تئاتر عروسكي، همچنان رشته تخصصي دانشگاهي در اين زمينه نداريم و اين غمانگيز است. فقدان رشته دانشگاهي به كنار، چرا از اين چهرهها براي برگزاري كارگاههاي تخصصي عروسكي دعوت نميشود؟ اين همه جشنواره و سالن تئاتر دولتي و خصوصي و موسسه آموزشي تئاتري چطور به سادگي چنين كيفيتي را ناديده ميگيرند؟ حضور 200 دانشجو به خودي خود نشان ميدهد بچهها چه اندازه تشنه كسب تجربه هنرمنداني مانند ايرج طهماسب، حميد جبلي، رضا بابك، مرضيه برومند و ديگران هستند.