كليد گمشده توسعه كشور، آموزش و پرورش
الياس حضرتي
به واقع هسته اصلي توسعه كشور از آموزشوپرورش شروع خواهد شد و بار اصلي و سنگين پيشرفت كشور برعهده آموزش و پرورش است زيرا آموزش است كه نقش كليدي و پايهاي در پرورش نسلهاي آينده و پيشرفت كشورها برعهده دارد و از همينرو است كه چندين دهه است رقابتي جهاني براي توسعه و روزآمد كردن آموزشوپرورش در سطح جهان به راه افتاده است؛ رقابتي براي تربيت نسل آينده كه به بار نخواهد نشست مگر آنكه اهميت و جايگاه آن در ذهن تصميمگيران و برنامهريزان كشور به درستي احساس شود و جا بيفتد. متاسفانه بر اثر مشغلههاي پيدرپي و گرفتاريهاي پشت سر هم از ابتداي انقلاب آن طور كه شايسته و بايسته بوده است اهميت آموزش و پرورش جايگاه خود را در ذهن برنامهريزان كشور پيدا نكرده است؛ بهرغم آنكه انقلاب اسلامي ايران جايگاه والايي را براي آموزش و پرورش قايل بود و بنيانگذار انقلاب امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري هميشه بر نقش كليدي آموزش و پرورش تاكيد داشته و دارند. پيام اصلي انقلاب اسلامي توجه به كرامت انسانها و ساختن انسانهايي واقعي، مومن با شخصيتهاي مستقل، باعزت نفس و... بوده است؛ آرمانهايي كه اگرچه در جهت آنها گام برداشته شده است ولي آنچنان كه بايد به مقصد نرسيدهاند و نياز به بازنگري دارند. لذا اگر امروز ما در روند توسعه و حركت به سمت پيشرفت انساني حركتي سينوسي و نقطه به نقطه را طي ميكنيم، اگر در مسير برنامهريزي و هدفگذاري به سمت توسعه پايدار يك گام به پيش و 10 گام به عقب را طي ميكنيم همگي ريشه در بيتوجهي و سهلانگاري به آموزش و پرورش دارد. امروز اگر در ابتداييترين موضوعات اجتماعي همچون اجراي قانون، رعايت نظم اجتماعي، همگرايي كانون خانواده، عدم رعايت قانون مالياتها، فرهنگ رانندگي، فرهنگ همسايگي و مجموعا فرهنگ زندگي عمومي و شخصي و هزاران موضوعات در ارتباط با اخلاق فردي و اجتماعي دچار مشكل هستيم و با چالشهايي روبهروييم بايد ريشه آن را در آموزش و پرورش جستوجو كنيم؛ اكنون حتي نگاه مثبت به اقلام، اجناس، كالاها و توجه به فرهنگ خارجي را نيز بايد در عدم توجه مناسب و نفهمي جايگاه آموزش و پرورش بيابيم؛ بيتوجهياي كه آسيبهاي بسياري به دنبال داشته است و براي ترميم و بازسازي آن چارهاي جز بازنگري در نگاه مسوولان و آحاد جامعه به آموزش و پرورش و نقش آن وجود ندارد. اما نكته مهم ديگري كه در كنار توجه به آموزشوپرورش بايد جدي مورد توجه قرار گيرد نگاه ويژه به معلمان و فرهنگيان به عنوان بازوي اصلي آموزش و پرورش است؛ اينكه امروز موضوع تبعيض در پرداختهاي حقوق در بين وزارتخانههاي ما شكل گرفته است و معلمان و فرهنگيان معترضان اين شرايط هستند؛ اينكه معلم ما مجبور است و بايد براي گذران زندگي به غير از معلمي صرف به شغلهاي ديگري هم تن دهد و معلمي تنها يكي از مشاغلش باشد و تدريس به فرزندان كشور به شغل فرعياش تبديل شود، جاي تاسف دارد. اينكه ذهن و روان معلم ما در طول تدريس تنها معطوف به آموزش نباشد و به هزاران هزار چالش ديگر زندگي و پيچ و خم روزمرهاش فكر كند جاي تاسف دارد؛ نكاتي كه بايد تلنگرهاي جدي به ذهن برنامهريزان و مسوولان كشور بزند. بايد به اين سوال مهم فكر كرد كه آيا از اين كلاس و آموزش و پرورش توليد انسانهايي مقتدر، با شخصيتهاي قوي و با روح آزاد را ميتوان و بايد انتظار داشت؟ اگرچه معلمان ما هماكنون با تمامي اين چالشها از جان و ذهن خود مايه گذاشته و براي تربيت فرزندان كشورمان تلاش ميكنند.
در اين بين روزنامه اعتماد با تبريك روز معلم و تاكيد بر اهميت و جايگاه معلمان و فرهنگيان كشور و در سطح كلانتر آموزش و پرورش كشور اين آمادگي را اعلام ميكند كه بتواند نقشي هرچند كوچك در بيان مشكلات و چالشهاي معلمان، فرهنگيان و آموزش و پرورش با وجود همه محدوديتها داشته باشد؛ نقشي كه چندماهي است با راهاندازي صفحهاي ويژه با عنوان «مدرسه» در جهت عملي كردن آن گام برداشته است و اميدواريم در آينده بتواند با كمك معلمان، فرهنگيان و كارشناسان آموزش و پرورش آن را وسعت بخشد و حتي به چهار صفحه در هفته برساند.