تيم اميد ايران عصر ديروز با يك گل چين را شكست داد، اما از رسيدن به دور حذفي رقابتهاي انتخابي المپيك بازماند تا حسرت فوتبال ايران براي رسيدن به المپيك به 50 سال نزديك شود. شاگردان حميد استيلي در اين مسابقات با يك برد، يك تساوي، يك باخت و كسب 4 امتياز در رده سوم گروه C قرار گرفتند و تيمهاي كره جنوبي با 9 و ازبكستان با 4 امتياز و به دليل تفاضل گل بهتر نسبت به ايران در ردههاي اول و دوم ايستادند و به دور بعد صعود كردند. تيم ايران اگر موفق ميشد چين را با اختلاف گل بيشتري شكست دهد، با توجه به شكست ازبكها مقابل كره ميتوانست به دور بعد برسد كه اين اتفاق نيفتاد. براي بررسي وضعيت تيم اميد و ناكامي دوباره در رسيدن به المپيك با حسين فركي، يكي از مربيان باسابقه فوتبال ايران به گفتوگو نشستيم.
چه شد كه دوباره در راه رسيدن به المپيك ناكام مانديم؟
مسالهاي كه ميخواهم به آن اشاره كنم نه از بعد فني كه از بعد حاشيهاي است. اتفاقي كه براي تيم اميد افتاده و ما باز هم نتوانستيم راهي المپيك بشويم، قابل پيشبيني بود؛ به اين دليل كه تيم ملي اميد ما ماههاست درگير مسائل حاشيهاي است و اصلا خودش را براي رقابتهاي انتخابي المپيك آماده نكرده بود. يك بحث، بحث انتخاب سرمربي بود. در برههاي به هر كس پيشنهاد هدايت تيم اميد داده ميشد، هيچ كس تمايلي براي پذيرفتن اين سمت نشان نميداد. علتش هم كاملا مشخص است. البته اين را بگويم كه حضور در هر ردهاي از تيمهاي ملي فوتبال ايران براي هر مربياي يك افتخار است، اما از آنجا كه ثبات و امنيت شغلي و برنامهريزي حساب شدهاي براي تيم ملي و آن توجه ويژه و خاصي كه نياز بود وجود نداشت، كسي اين سمت را نپذيرفت. هر مربياي هم كه بخواهد در اين شرايط برود كار كند، با وجود اينكه شايد آرزويش را هم داشته باشد، قيد كار كردن را ميزند. نتيجه هم اين شد كه ميبينيم. واقعيت اين است كه تيمهاي ديگر از ما جلوتر هستند. تيمهايي كه چهار سال قبل سرمايهگذاري و برنامهريزي كردند. اينها با توجه به تلاششان شانسشان را بيشتر از ما ميدانستند و آن را دنبال كردند و به موفقيت رسيدند؛ درست برعكس ما. ما چهار سال صبر كرديم و نزديك المپيك كه رسيديم افتاديم دنبال جمع و جور كردن تيم و پيدا كردن سرمربي. درنهايت خود آقاي استيلي با توجه به اينكه مدتها در كنار تيم بودند، شجاعت و شهامت پذيرفتن اين سمت را از خودشان نشان دادند و مسووليت پذيرفتند و جا دارد از ايشان نيز تشكر كنيم.
چقدر بايد بابت اين حذف نگران باشيم؟
حذف تيم اميد ايران به هر شكل اتفاق افتاده و اين به نظرم اتفاقي عادي است و نبايد خيلي نگران باشيم كه چرا نتوانستيم راهي المپيك شويم. البته دوست نداشتيم اين اتفاق بيفتد و علاقه داشتيم كه با همه اين شرايط نابسامان صعود ميكرديم. ما به هر حال ايران هستيم و ميتوانيم در مقاطع حساس كارهاي بزرگي بكنيم و قبلا هم اين كار را كرديم. ما دوست نداشتيم حذف شويم ولي حذفمان فقط به خودمان برميگردد. نميشود تقصير را گردن ديگري انداخت.
چند ماه پيش وزير ورزش دستور دادند كه تيم اميد حتما بايد صعود كند. آيا مسائلي نظير صعود به المپيك و در كل موفقيتهاي ورزشي با دستور امكانپذير است؟
تا آنجايي كه من خاطرم است در ورزش به خصوص فوتبال كه رشته تخصصي ما هست، لازمه هر موفقيتي طي كردن يك پروسه زماني است. در اين پروسه زماني نياز به برنامهريزي داريم و اختصاص امكانات سختافزاري و نرمافزاري. در كنار اينها حمايت و توجه و همكاري مسوولان مورد نياز است. افرادي كه بايد با دل و جان در آن پروسه زماني به دنبال حاصل شدن موفقيت باشند. اما من تا حالا نديدم هيچ موفقيتي دستوري به وجود بيايد. اگر اين طور بود كه در همه كشورها پادشاه آن كشور يا رييسجمهور دستور ميداد كه فلان موفقيت ورزشي حاصل شود. فوتبال پديدهاي است كه بايد برايش وقت گذاشت. ما هيچ يك از اين كارها را نكنيم و بعد دستور بدهيم كه اين كار انجام شود؟ امكانپذير نيست. بعد همه در يك فاصله كوتاه بسيج شوند كه آن دستور تحقق پيدا كند، آن هم باز به صورت ناقص. وقتي مديران نميتوانند براي تيم يك بازي تداركاتي مهيا يا اردو برگزار كنند يا آن همكاري مورد نياز را ميان باشگاهها و تيم ملي براي رد و بدل كردن بازيكنان به وجود آورند، متاسفانه نتيجهاي هم در كار نخواهد بود. متاسفانه ما ميبينيم كه هيچ يك از اينها آماده نميشود و دوست هم داريم بعد از 44 سال راهي المپيك شويم. با اين شعار كه اين بار برويم و صعود كنيم!
به نظر تيمهاي ديگر برنامهريزي مدونتري از ما داشتند.
بله، تيمهاي ديگر خيلي از ما جلوتر هستند. آنها برنامهريزي كردند و امروز جشن صعود ميگيرند و طبيعتا در المپيك هم همين روند را ادامه ميدهند و اين تداوم كار براي آنها هميشه وجود دارد. تيمهايي مثل كره جنوبي يا استراليا به همين شكل كار ميكنند.
چه مقدار از اين عدم موفقيت تيم اميد به كادر فني برميگردد؟
بازيكنان اميد ايران بازيكنان خوبي بودند در اين دوره. هر يك از اينها تواناييهاي زيادي دارند و هر وقت هم در باشگاههايشان به كار گرفته شدند سودمند و موفق عمل كردند. اين دوره نيز همانند دوره قبل از نظر انفرادي بازيكنان خيلي خوبي در مجموعه اميد داشتيم. اينها آينده فوتبال ايران هستند. چيزي كه ميتوانست ما را به هدف برساند، اين بود كه اين بچهها بيشتر كنار هم قرار ميگرفتند. بايد براي اينها بازيهاي تداركاتي در نظر گرفته ميشد تا بتوانند از لحاظ كار گروهي نيز به هم كمك كنند. ما در اين بخش مشكل داشتيم. من به دليل همزماني تمرينات تيمم با بازيهاي اميد نتوانستم بازيها را به صورت كامل ببينم، اما همان قسمتهايي را كه ديدم اين احساس را در من بهوجود آورد كه تيم ناهماهنگ است. اين نشان ميدهد ما به لحاظ فردي توانايي داريم اما به اين خاطر كه نتوانستيم روي اينها كار كنيم به مشكل خورديم. اين خيلي هم به مربي برنميگردد. كار كردن در تيمهاي ملي مقطعي است و مثل باشگاه نيست كه بازيكن مدام در اختيار مربي باشد. در موضوع تيم اميد ما زمان كمي داشتيم و به نظرم مربي خيلي تعيينكننده نبوده.
آيا اين بازيكنان كه آينده فوتبال ما هستند، به واسطه عدم موفقيت تكراري در رسيدن به المپيك از لحاظ روحي آسيب نميبينند؟
طبيعي است كه غرامت اين عدم صعود ممكن است، آسيبهاي روحي بازيكنان باشد. ولي گمان ميكنم اين مساله به سرعت توسط بازيكنان فراموش ميشود و آنها مجددا برميگردند به تيمهاي باشگاهيشان و كارشان را ادامه ميدهند. بعد متاسفانه مديران فوتبال كشور هم ميروند در خواب خرگوشي تا دوره بعدي از راه برسد.