برخيز و اول بكش (353)
فصل سي و دوم –شقايقها را بچين
شليك اشتباه
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
ديچتر همه را پاي تلفن خواست و به آنها گفت كه به احتمال زياد جلسه حماس در طبقه سوم برگزار خواهد شد. زووي فاركاش مردد بود. ياآلون هم متقاعد نشده بود. او گفت، «تا اندازهاي براي من عجيب بود كه آنها بخواهند ياسين را با صندلي چرخدارش حمل كنند. اما آن ارزيابي شينبت بود. من ميدانم چطور يك طبقه بالا را بدون آنكه به خانههاي مجاورش آسيبي وارد كند تخريب كرد. احتمال پيشروي اين كار وجود دارد.» دوباره با تمامي مقامات بر يك خط امنيتي مكالمه كنفرانسي برقرار شد. شارون تا زماني كه ديچتر و ياآلون صحبتهايشان را تمام نكرده بودند، حرفي نزد و در آخر ماموريت را تصويب كرد.
اتاق مشترك جنگ سه پهپاد را براي نظارت بر آن خانه به پرواز درآورد. آنها ديدند كه شركتكنندگان به خانه ميرسند و وارد ميشوند. ثابت شد كه اطلاعات شينبت دقيق بوده است- كل رهبري نظامي و سياسي حماس در آنجا بودند، از جمله ياسين روي صندلي چرخدارش، احمد جابري كه جايگزين شحاده به عنوان فرمانده ميدان شده بود و محمد ضيف، فرمانده بريگاد عزالدين قسام. اسراييليها بيش از 7 سال از زماني كه او از سال 1996 جايگزين يحيي عياش شده بود به دنبال ضيف بودند. يك مقام ارشد شينبت كه در آن زمان در اتاق مشترك جنگ بود ميگويد، «هر بار ما يك دست يا پايش را قطع ميكرديم اما او زنده مانده بود.»در ساعت 5:43 يك خلبان اف-16 يك موشك از پنچره پرده كشيده در طبقه سوم شليك كرد. خلبان گزارش داد، «آلفا» كه دلالت بر ضربه مستقيم چشم گاو بود. طبقه بالاي ساختمان آتش گرفت و آوارها از جمله آجر و مبل در تمامي جهات پرتاب شد. تحليلگران اتاق مشترك جنگ سعي كردند كه ببينند آيا اين آوارها شامل بخشهايي از بدن انسان است يا خير. يك انفجار بزرگ كل منطقه را تكان داد.اما نشست در طبقه همكف برگزار شده بود. ديچتر گفت كه ريال «آنها بلند شدند، سروصورتشان را از گرد و خاك پاك كردند و از خانه به بيرون فرار كردند. ما آنها را ميديديم كه به خاطر جانشان ميدوند، حتي من فكر كردم كه شيخ ياسين هم از روي صندلي چرخدارش بلند شده و از ترس شروع به دويدن كرده است.»
ديچتر ميخواست اسكادراني از پهپاد براي منفجر كردن تمامي خودروهايي كه در فضاي خالي پاركينگ خانه صداي دزدگيرشان بلند شده اعزام كند اما توسط موفاز، وزير دفاع، به خاطر آنكه «ايد غيرنظاميان صدمه ببينند» رد شد.
ديچتر گفت: «من به اطراف اتاق جنگ نگاه كردم و ديدم كه چطور هر كسي به خاطر فرصتي كه از دست رفت با ذهنش ور ميرود. اين يك نمونه كلاسيك از بهايي بود كه شما به خاطر مشكلاتي كه يك داستان مانند شحاده آن را سبب شده بود، ميپرداختيد. من جرات نداشتم تا تعداد اسراييليهايي كه به خاطر تصميماتي كه كل خانه منفجر نشود، كشته يا مجروح ميشود را بشمارم. بعدا مجبور شديم كه ترور برخي آنها را در زماني به اجرا دربياوريم. در برخي موارد با تلاشهاي زياد موفق شديم. برخي آنها را هم متاسفم كه بگويم تا به امروز زنده ماندهاند.»
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه